موضوع: حکم جاهل قاصر در اصول
اعتقادی/ اعتبار ظنّ در اصول اعتقادات
خلاصه بحثسخن
در خاتمهای بود که مرحوم شیخ و آخوند در پایان بحث ظنّ، مطرح
نمودند، صحبت در این بود که آیا ظنّ، همانطور که در فروعات، معتبر است
(یا به صورت ظن خاص یا به صورت مطلق، کما علیه المیرزا
القمی) در مسائل اعتقادی هم، معتبر است یا خیر؟
در
سه مرحله، بحث وجود دارد به این ترتیب؛
مرحله اول: اعتبار ظنّ در احکام فرعیه
مرحله دوم: اعتبار ظنّ در اصول
اعتقادیه
مرحله سوم: اعتبار ظنّ در امور خارجیه
یا وقایع تاریخی،
مثلا
برای حکایت واقعه خارجی یا نقل تاریخ، بین
قول به اعتبار ظنّ خاص و ظنّ مطلق، فرق است یا خیر؟ یا نسبت به
کیفیت بیان، باید به صورت نقل، بیان کند یا
میتواند قاطعانه استناد بدهد؟
اما مرحله اول: اعتبار ظنّ در احکام فرعیهبدون
اشکال، بنابر اعتبار ظنّ از باب ظنّ خاص، میتوانیم مضمون را استناد
بدهیم، مثلا بگوییم: خمر حرام است. ولی اگر قائل به ظن
مطلق باشیم چون ظن در این صورت، دارای اعتبار نیست، نمیتوانیم
آن مضمون را به طور قطع، به شارع نسبت بدهیم، بلکه باید گفت: روی
زرارة، أنّ الخمر حرامٌ.
اما مرحله دوم: اعتبار ظنّ در اصول اعتقادیهدر
اینجا، مسائل اعتقادی به دو دسته میباشد، برخی از آنها
را، عقل واجب میداند و برخی از آنها، به حکم شرع، واجب است؛
اما
اموری که عقلاً واجب است مثل اقرار به ذات باری تعالی و اعتراف
به وحدانیت او، که عقل به حکم وجوب شکر منعم، معرفت به آن ذات مقدس را واجب
میداند، همچنین اعتقاد به نبوّت، چراکه عقل هدایت بشر را بر
عهدهی آن ذات مقدّس میداند و این به مقتضای فضل و انعام
وی به بشر است، و همچنین اعتقاد به امامت، البته بر اساس مبنای
شیعه که آن را، ادامهی همان نبوّت میداند، نه بر اساس
مشی مخالفین، که آن را یک امر اجتماعی میدانند.
آیا
جاهل قاصر در این موارد تصوّر دارد یا خیر، و در فرض وجود، حکمش
چیست؟
البته
جاهل مقصّر، به خا طر شبهه یا کوتاهی در تعلیم، تصور دارد،
این شخص (جاهل مقصّر) بدون اشکال، معاقب خواهد بود چون الامتناع
بالاختیار لا ینافی الاختیار عقاباً.
اما
نسبت به جاهل قاصر، در سه مقام، باید بحث کرد؛
مقام اول: وجود آن؛استاد
میفرمایند: در اینجا جاهل قاصر تصور ندارد چون؛
یک: هیچ عاقلی، وجودش را انکار
نمیکند.
دو: قبول دارد که حادث است نه قدیم.
سه: نمی تواند بپذیرد که
موجدش، خودش باشد.
چهار: پس باید بپذیرد که أوجده
غیره و هو خالقه.
پنج: الخالق واحدً ام له شریکً؟
جواب: هو واحدً لانّه لو کان له شریکً لظهر.
خلاصه
اینکه، کمترین افراد از حیث استعداد، این پنج نکته را
تصور و تصدیق میکنند، پس جاهل قاصر در اینجا، راه ندارد.
مقام دوم: آیا جاهل قاصر، حکم کافر را دارد؟بله،
اطلاق ادلّه احکام کفر از قبیل نجاست و... شامل او هم میشود. پس منکر
خدا یا کسیکه معتقد به نبوّت یا امامت نباشد، هرچند از
روی جهل قصوری باشد، کافر است و احکام کفر بر او بار میشود،
البته مخفی نماند که مراد از منکر نبوّت و امامت، منکر آنها به صورت
کلی، میباشد نه نبوت یا امامت شخص خاص، چراکه در مورد نبوّت
یا امامت شخص خاص، تصور جاهل، بلکه معاند روشن است.
مقام سوم: آیا جاهل قاصر مستحق عقاب هست؟این
شخص، مستحق عقاب نیست چون کسی که نتوانسته این امور را درک کند،
مکلّف به آنها هم، نبوده تا در ترکش، مستحق عقاب باشد.
کلام صاحب کفایه ایشان
در حاشیه کفایه، جاهل قاصر را مستحق عقاب میدانند، چراکه عقاب
وی را، مستند به خبث ذاتی وی میدانند، و الخبث
الذاتی لایعلّل.
قال
فی المتن:
و قد انقدح من مطاوي ما ذكرنا أن القاصر
يكون في الاعتقاديات للغفلة أو عدم الاستعداد للاجتهاد فيها لعدم وضوح الأمر فيها بمثابة
لا يكون الجهل بها إلا عن تقصير كما لا يخفى فيكون معذورا عقلا.
[1]
قال
فی حاشیته:
و لا ينافي ذلك عدم استحقاقه درجة،
بل استحقاقه دركة لنقصانه بسبب فقدانه للإيمان به تعالى أو برسوله، أو لعدم معرفة أوليائه،
ضرورة أن نقصان الإنسان لذلك يوجب بُعده عن ساحة جلاله تعالى، و هو يستتبع لا محالة
دركة من الدركات، فلا إشكال فيما هو ظاهر بعض الآيات و الروايات من خلود الكافر مطلقا
و لو كان قاصرا، فقصوره انما ينفعه في رفع المؤاخذة عنه بما يتبعها من الدركات، لا
فيما يستتبعه نقصان ذاته و دنوّ نفسه و خساسته، فإذا انتهى إلى اقتضاء الذات لذلك فلا
مجال للسؤال عنه بِلمَ ذلك، فافهم.
[2]جواب: تفصیل این بحث را،
سیدالاستاذ تبعاٌ لاستاذه، در مبحث طلب و اراده بیان فرمودند، که نه
جبری در افعال ما وجود دارد و نه تفویضی، بلکه امر بین
الامرین است یعنی مقداری به دست خود ماست و از
جهاتی، محتاج به ارادهی الهیه می باشیم.
قال الله تعالی: ﴿
أفرأیتم ما
تحرصون أأنتم تزرعونه أم نحن الزارعون﴾
[3]، آماده کردن
زمین و کشت بذر را شخص انجام میدهد ولی رویاندن آن و
رشدش، به دست خداست، مثل این آیه، آیات دیگری هم
وجود دارد مثل، آیهی ﴿
أفرأیتم
الماء الذی تشربون أأنتم أنزلتموه من المزن أم نحن المنزلون﴾
[4]
و آیهی ﴿
أفرأیتم ما تمنون
أأنتم تخلقونه أم نحن الخالقون﴾
[5]، انچه
در اختیار انسان است انعقاد نطفه و قرار دادن نطفه در رحم مادر است، اما
خلقت به دست اوست، و همین طور در سائر اعمال ما، حتی
غذایی که میخوریم، همهاش به دست و اختیار ما
نیست.
خلاصه
اینکه، این سخن، مبتنی بر مبنای مردود جبر است که مفصّلاً،
جوابش بیان شده است، بنابراین، این سخن هم مردود خواهد بود، پس
جاهل قاصر، چون در این مورد، اختیاری ندارد، مستحقّ عقاب هم
نیست.