موضوع: بررسی مقدمه سوم/
بررسی دلیل انسداد
خلاصه بحث
بعد
از اثبات علم اجمالی به تکالیف و اثبات انسداد باب رسیدن به آن
احکام، در مقدمه اول و دوم، در مقدمه سوم این مطلب را میخواهند به
اثبات برسانند که، راه دیگری برای رسیدن به آن احکام،
وجود ندارد، و رجوع به اصول عملیه مثل برائت، جائز نیست،
همینطور رجوع به قرعه یا رجوع به عالم انفتاحی یا
حتی احتیاط جائز یا ممکن نیست.
بررسی طرق
اما احتیاط تام؛ مقدور نیست و
محاذیر خود را دارد.
اما رجوع به مجتهدی که قائل به انفتاح
است،بنابر انسداد، جائز نیست چون مجتهد انسدادی، آن مجتهد را تخطئه
میکند، لذا نمیتواند به وی رجوع نماید بلکه رجوع
وی طبق نظر او، رجوع عالم به جاهل است.
اما رجوع به قرعه و امثال آن؛ اساسا آنها،
در اثبات احکام کلی، راه و مجرا نداشته و مشرعیت ندارد تا مورد
استفاده قرار بگیرد، پس اینهم راه صحیحی نیست.
اما رجوع به اصول عملیه؛ مثل رجوع به
برائت، احتیاط، تخییر واستصحاب در مجاری آنها، نسبت به
این امور، باید تک تک آنها ملاحضه شود.
رجوع به اصل احتیاط (قاعده اشتغال)
علم
اجمالی در موردی، موجب احتیاط در آن مورد میگردد. اگر در
آن خلافی نداشتیم، این اصل در اینجا پاسخگو میشد،
اما این در موارد محدودی در علم اجمالی صغیری که
اطرافش کم باشد جاریست. علاوه بر اینکه اصل احتیاط، اصل محرز
نیست و تکلیف را برای ما معیّن نمیکند.
رجوع به استصحاب
این
اصل از اصول محرزهی تکلیف است و نسبت به مجرای خود تکلیف
را ثابت میکند، مثل اینکه حالت سابقه نماز جمعه که وجوب بوده را،
استصحاب کنیم.
این
اصل پاسخگوی فیالجمله آن علم اجمالی کبیر میتواند
باشد ولی اگر این استصحاب، معارض باشد به استصحاب دیگری،
و ما علم اجمالی به انتقاض حالت سابقهی یکی از آن دو
داشته باشیم، در جریان آن دو اصل، دو قول وجود دارد؛
قول
اول: اگر جریان آن دو، موجب مخالفت عملی شود جاری نمیشود
والّا هر دو اصل جاری میشود. وهو مختار صاحب الکفایه و تبعه
سیدناالاستاذ، مثلا، دو لباس نجس بوده ولی الان در بقاء نجاست آنها،
شک داریم، و علم اجمالی داریم که یکی از دو لباس،
تطهیر شده است، حال اگر استصحاب کنیم و از هر دو اجتناب شود، مخالفت
عملیه لازم نمیآید، پس هر دو اصل، میتوانند جاری
باشند.
اما
عکس این مثال، یعنی هر دو لباس طاهر بودند ولی به خاطر
علم اجمالی به تنجیس یکی از آن دو، شک در بقاء طهارتشان
داشته باشیم، در اینجا جریان استصحاب طهارت در هر دو، و استفاده
از آن دو، موجب مخالفت عملیه میگردد، پس نباید جاری
باشند.
تنبیه؛
مرحوم
آخوند میفرمایند: بنابر همین قول (توقف جریان، بر عدم
مخالفت عملیه)، میتوان فرضی کرد که وی هم، بتواند
استصحاب را جاری کند به این صورت که؛ مجتهد که اصل استصحاب را در
بابی از ابواب فقه جاری میکند، در آنحالت از جریان آن،
در جای دیگر، غفلت دارد، به همین جهت آن علم اجمالی به
انتقاض احدهما پیش نمیآید تا محذور مخالفت عملیه لازم
بیاید.
جواب استاد: وی بعد از جریان
استصحاب در همه ابواب و التفات کلی به آنها، برایش علم اجمالی
به لزوم مخالفت
عملیه
حاصل میشود پس درنتیجه، جریان تمام آن استصحابات، غلط خواهد
شد.
خلاصه
اینکه رجوع به استصحاب هم در اینجا دچار اشکال میباشد. اما بحث
نسبت به اصل برائت، خواهد آمد.
تذکّر استاد
استاد
در آخر این بحث، مطالبی را در اهمیت ایمان به غیب و
تحصیل علم بیان فرمودند، و اینکه ارزش آنها به اینست که
ما آنها را آزادانه پذیرفتیم.
ایشان
یکی دیگر از امتیازات حوزه را آزادی در معیشت
دانستهاند و اینکه سرمایه حوزه، تنها به برکت امام زمان علیهالسلام
و متّخذ از آیه شریفه خمس (سوره انفال، آیه 41)،میباشد و
اینکه حوزه زیر بار منّت هیچ کس نیست. و به کم یا
زیاد آنهم قانع میباشد.
ایشان
خاطراتی از عزت نفس و مناعت طبع علماء، مثل مرحوم آیت الله سید
ابوالحسن اصفهانی و مرحوم آیت الله خوئی بیان فرمودند.
ایشان
یکی دیگر از امتیازات حوزه را، آزادی در انتخاب درس
و مدرّس دانستند و این را از افتخارات حوزه برشمردند و حتی
اینکه در انتخاب مکان تحصیل هم آزاد میباشیم، بیان
نمودند : بحمدالله این آزادی بوده و هست و باید باقی
بماند.