موضوع: بررسی رادعیّت آیات ناهیه از سیره در کلام آخوند
خلاصه بحث قبلی
بناء و سیره عقلاء و متشرّعه، بر عمل کردن به خبر ثقه است تا آنجا که گفته میشود نظام بر همین امر متّکی است، و این مطلب در اسلام امضاء شده و ائمه (علیهمالسلام) هم بر اساس آن عمل میکردند.
إنما النزاع کلّه، در تعارض دو آیه شریفهای است که از عمل به ظنّ، نهی میکنند، با مفاد این سیره، و سؤال اینست که، آیا این آیات رادع از سیره، میباشند یا خیر؟
مراد از آن دو آیه، آیه کریمه «
إجتنبوا کثیراً من الظّن، إنّ بعض الظنّ إثم»،
[1]
و آیه کریمه «
لاتقف ما لیس لک به علمٌ»
[2]
میباشد، حال این آیات، مانع و رادع از اعتبار سیره هستند یا خیر؟
قبلا گفتیم که چنین نیست، اما الآن، در کلام صاحب کفایه است.
جواب آخوند از رادعیّت آیات
ایشان سه جواب، یکی در متن کفایه، که کذشت، و دو جواب در حاشیه، بیان میکنند.
جواب اول: اگر این آیات بخواهد رادع از سیره شوند مستلزم دور خواهد بود و هو محالٌ، و امری که مستلزم محال باشد، خود محال خواهد بود، پس این آیات نمیتوانند رادع باشند.
نکته: تعبیر به «ردع و رادع» به جای «منع و مانع»، گرچه به آن هم تعبیر کردهاند، إشعار به این دارد که گویا، خلاف آن را مرتکب شدن، مقرون به عقاب است.
بیان دور
رادعیّت آیات، نسبت به سیره، متوقّف است بر اینکه سیره، مخصّص نباشد، چون اگر مخصص باشد، سیره، مقدم بر آیات خواهد بود، و آیات، شاملش نمیشوند، از طرفی عدم تخصیص سیره، آیات را، متوقّف است بر اینکه آیات، شامل سیره بشوند، فالشمول متوقّفٌ علی عدمالتخصیص، و عدمالتخصیص متوقّفٌ علی الشمول، وهذا دورٌ، فعلیه لاتکون الآیات، رادعةٌ عن السیرة.
قال سیدنا الاستاد:
الوجه الأول ماذكره في المتن،وهو ان كون الآيات رادعة عن السيرة، متوقف على عدم كون السيرة مخصصة لها، وإلا فلاتشملها، و عدم كونها مخصصة لها، متوقف على كونها رادعة عنها، فكون الآيات رادعة عن السيرة مستلزمٌ للدور.
[3]
نتیجه اینکه، چون ردع، موجب دور محال است، باید طرح شود پس سیره بر اعتبارش باقی است، الّا اینکه سؤال میشود که این دور در طرف اعتبار سیره هم وجود دارد، بنابراین سیره نباید حجّت باشد.
بیان دور در سیره
اعتبار سیره متوقّف است بر اینکه شارع آن را تأیید و امضا نماید یعنی آیات ناهیه، شاملش نشود، از طرفی عدم شمول آیات، متوقّف است بر اینکه سیره معتبر بوده و مخصّص آیات باشد، وهذا أیضاً دورٌ، فلایمکن ان تکون السیرة حجّةً.
قال سیدناالاستاد فی بیانه:
ثم أورد على نفسه بان إثبات حجية الخبر بالسيرة أيضاً دوري، لأنه متوقف على عدم كون الآيات رادعة عنها، و هو متوقف على كون السيرة مخصصة لها، و هو متوقف على عدم كون الآيات رادعة عنها.
[4]
جواب از دور در سیره
در اعتبار سیره، لازم نیست شارع، به دلیل خاص إمضاء نماید بلکه سکوت شارع در اعتبار بخشیدن به سیره کفایت میکند، بنابراین اعتبار سیره متوقّف بر عدم شمول آیات ناهیه نیست تا دور پیش آید، اما نسبت به ردع سیره، باید تصریح به نفی کند.
قال (رحمه الله):
وأجاب عنه بأن كون السيرة مخصصة للآيات غيرمتوقف على عدم الردع واقعاً بل على عدم ثبوت الردع فلادور فيتخصص الآيات بالسيرة، بخلاف العكس، فان كون الآيات رادعة متوقف على عدم كون السيرة مخصصة لها واقعاً.
[5]
جواب دوم در حاشیه:
بعد از گذر از این اشکالات و رجوع به اصل عملی، استصحاب، اعتبار سیره را ثابت میکند، چون قبل از نزول آیات ناهیه که میخواهند رادع باشند برای سیره مانعی نبود پس سیره منعی نداشت اما بعد نزول آنها شک در رادعیّت آنها میکنیم، همان اعتبار سابق را استصحاب میکنیم.
جواب سوم:
مورد بحث، از قبیل دوران بین تخصیص و نسخ است، چراکه خاصی (سیره) بر عامی (آیات) مقدّم شده که نمیدانیم خاص، عام را تخصیص میزند یا عام، خاص را نسخ میکند؟
در چنین مواردی، خاص را مخصّص عام بعدی میدانند چون آنچه محذور دارد، تأخیر بیان از وقت حاجت است، اما تقدیم بیان مشکلی ندارد.
نتیجه اینکه طبق این وجه هم، آیات نمیتوانند رادع از حجّیت سیره باشند.
[1]
حجرات/سوره49، آیه12
[2]
اسراء/سوره17، آیه36
[3]
مصباح الاصول، تقریرات السید الخوئی للسید محمد الحسینی البهسودی، ج2، ص197.
[4]
مصباح الاصول، تقریرات السید الخوئی للسید محمد الحسینی البهسودی، ج2، ص197.
[5]
مصباح الاصول، تقریرات السید الخوئی للسید محمد الحسینی البهسودی، ج2، ص197.