درس خارج اصول آیت الله خلخالی

92/07/09

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع: بررسی دلالت آیه أُذن/ استدلال به آیات قرآنی
 خلاصه؛
 بحث به اینجا رسید که تصدیق مخبر، ملازم با قبول قول وی نیست، چون تصدیق، اعم است از قبول و ترتّب اثر، و عدم تکذیب وی، و در اینجا، ما قرینه داریم که مراد، عدم تکذیب مخبر است، پس آیه برای بیان نکته اخلاقی آمده، به خاطر اینکه، مورد و شأن نزول، -که در مورد یکی از منافقین می‌باشد- می‌رساند، نمی‌تواند منظور از تصدیق، قبول قول وی باشد، چون در این صورت، آیه بر مورد منطبق نخواهد شد.
  اما علّت اینکه تعبیر به مؤمنین شده، به این معنا نیست که، این امر اخلاقی، مختصّ به آنها باشد، بلکه اسلام، أعظمُ شأناً است و در مسائل اخلاقی، منافقین را هم داخل نموده است، که این عمومیت لطف الهی را می‌رساند.
  نتیجه اینکه؛ با این بیان، مدلول آیه با توجه به این شأن نزول، دچار مشکل عدم انطباق مورد با مدلول، نمی‌شود، و همچنین اُذن خیر بودن نسبت به منافق، به معنی، حفظ آبروی وی می‌باشد.
 کلام شیخ انصاری:
 ایشان اصل مطلبی که گفته شد، که آیه نکته اخلاقی را، میگوید ، قبول دارند اما از خود آیه، چنین استفاده می‌کنند؛
 «یؤمن» نسبت به مؤمنین به همراه «لام» آمده، یعنی پیامبر، به نفع آنها، تصدیق می‌کند، و این در جائی است که، خبر، مطابق با واقع نیست و مخبر باید، تأدیب شود، ولی پیامبر، وی را تکذیب نمی‌کردند تا مستحق ملامت و عقوبت نشود.
 اشکال استاد:
 تعدّی «یؤمن» با «لام»، در جایی استفاده می‌شود که، تصدیق به قول شخص بخورد، اما تعدّی به « باء»، در جایی به کار می‌رود که تصدیق به خود شیئ بخورد، مثل آنچه در این آیات بکار رفته است؛
 یک: «المؤمنون کلٌ آمن بالله» [1]
 دو: «من آمن بالله و الیوم الآخر» [2]
 سه: قول فرزندان حضرت یعقوب (ع) به ایشان «و ما أنت بمؤمنٍ لنا و لو کنّا صادقین» [3] که به منای تصدیق گفتار آنهاست.
 بنابراین، «باء» و «لام»، فقط متعلق تصدیق را، مشخص می‌کنند نه مراد از تصدیق را، که حقیقی است یا اخلاقی، کما ادّعاه الشیخ (ره).
 استدلال به أخبار برای حجیت أخبار آحاد
 مقدمه: در بیان شبهه دور است که، نمی‌توان برای حجیت أخبار به خود أخبار، استدلال نمود.
 جواب: به أخباری استناد می‌شود که، مدلولش، قطعی باشد، تا این محذور، لازم نیاید، بیان تفصیلیش، خواهد آمد.
 فهرست أخبار مورد استدلال
 یک: أخبار علاجیه
 دو: أخبار إرجاع به اشخاص
 سه: أخباری که إرجاع به ثقات می‌دهد
 چهار: أخباری که دلالت می‌کند بر لزوم حفظ و انتقال روایات اهل‌البیت به دیگران
 کیفیت استدلال به این آیات
 چون استناد به مقطوع باید باشد، پس به مدلولی که متواتر است باید استدلال شود که سه جور تواتر داریم؛
 یک: تواتر لفظی
 دو: تواتر معنوی
 سه: تواتر اجمالی.
 اما اولی، وجود ندارد، چراکه لفظی متواتر دالّ بر حجیت خبر واحد، وجود ندارد.
 اما دومی، مثل شجاعت امیرالمونین، که أخبار به هر نحوی، متواتراً دلالت برآن می‌کند، این هم، در اینجا وجود ندارد.
 اما تواتر اجمالی، به معنای اینکه از أخبار، علم اجمالی، حاصل کنیم که برخی از آن أخبار دالّه، قطعی‌الصدور می‌باشند.
 سیأتی التفصیل.


[1] بقره/سوره2، آیه285
[2] بقره/سوره2، آیه62
[3] یوسف/سوره12، آیه17