موضوع: موانع مفهوم آیه/ مانع چهارم
مانع چهارم: تقدّم المفهوم، یستلزم تقدیم ما حقّه التأخیر
تا به امروز سه شبهه از شبهاتی که در مقابل دلالت آیه بر مفهوم قرار داشت، با جواب آنها، بیان کردیم.
اما مانع چهارم بیانش اینست که، اگر قائل به حجیّت خبر عادل شویم، این امر، مستلزم تقدّم چیزی است که باید متأخر باشد و این محال است، نتیجه اینکه استفاده حجیّت خبر عادل از این آیه چون مستلزم محال است، ممکن نمیباشد.
بیان الملازمه: دلالت آیه بر مفهوم به دو رتبه از تعلیل آیه، متأخر است بنابر این نمیتواند حاکم و مقدّم بر آن باشد، به این بیان؛
مفهوم آیه، دلالت التزامی و فرع منطوق آیه، که عدم اعتبار خبر فاسق است، میباشد، پس متأخر از آن است، و از طرفی منطوق هم یک رتبه از تعلیل آیه، متأخر است چون منطوق، معلول، و تعلیل، علّت اوست و بر او مقدّم است، نتیجه اینکه مفهوم به دو رتبه متأخر از تعلیل است و نمیتواند حاکم و مقدّم بر آن باشد.
قال السید الخوئی (رحمه الله):
و قد يستشكل أيضاً على كون المفهوم حاكماً على التعليل بان المفهوم متفرع على المنطوق و مترتب عليه، لأن دلالة اللفظ على المعنى الالتزامي فرع دلالته على المعنى المطابقي كما هو ظاهر، فالمفهوم متأخر رتبة عن المنطوق تأخر المعلول عن علته، و حيث ان المنطوق متأخر رتبة عن التعليل لكونه معلولا له فلا يعقل ان يكون المفهوم حاكماً على التعليل إذ ما يكون متأخراً عن الشيء رتبة لا يمكن ان يكون حاكماً عليه.
[1]
جواب:
أولا؛ گرچه تقدیم و تأخیر وجود دارد ولی محذور ندارد، چون این اختلاف رتبه در مقام کشف و دلالت است نه در مقام واقع و حقیقت تا مشکل داشته باشد، مثلا چون تأخّر حرارت از آتش، حقیقی است، تقدّم آن بر آتش، محال است ولی در محل بحث ما، چون تقدیم و تأخیر در مقام دلالت میباشد محذوری ندارد مثل اینکه شارع در مقام جعل و بیان احکام شرعیه، ابتدا حکم نماز را بیان کند و سپس أمر به وضوء یا غسل نماید، در حالیکه در واقع وضوء مقدم بر نماز میباشد،در مورد آیه هم، کشف و دلالت منطوق بر کشف و دلالت مفهوم، مقدّم است نه خود منطوق بر مفهوم، بلکه هر دوی مفهوم و منطوق (عدم اعتبار خبر فاسق و اعتبار خبر عادل) مساوي و در یک رتبه میباشند پس مفهوم میتواند، حاکم بر تعلیل باشد.
ثانیا؛ اگر هم بپذیریم که خود مفهوم، تأخّر رتبی دارد از منطوق، باز هم میتواند حاکم بر تعلیل باشد، البته نسبت به حکومت به نحو تعبّدی که بالجعل و التعبّد، مفهوم از تحت عموم تعلیل، خارج میشود.
ثالثا؛ اگر هم در هر صورت، تأخّر رتبی، مانع باشد، در فرضی محذور دارد که تعلیل، مولوی باشد نه ارشاد به حکم عقل، در آیه محل بحث، مفاد تعلیل، همان مفاد حکم عقل است به عدم جواز اقدام بر عملی که ضرر و عقاب محتمل دارد، بنابر این بعد از حجیت خبر عادل، مانعای از حکومت آن بر تعلیل نیست چراکه در این فرض از عقاب، إیمن هستیم.
قال السید الخوئی (رحمه الله):
انه لو سلم كون التأخر الرتبي مانعا عن الحكومة بكلا معنييه فانما هو فيما إذا كان التعليل مولويا بان يكون المراد منه حرمة إصابة القوم بجهالة. و أما إذا كان التعليل إرشاداً إلى ما يحكم به العقل من عدم جواز العمل بما لا يؤمن معه من العقاب المحتمل فلا مانع من كون المفهوم حاكماً عليه إذ بعد حجية خبر العادل كان العمل به مأموناً من العقاب و كان خارجا عن حكم العقل موضوعا، و قد ذكرنا سابقاً ان الآيات الناهية عن العمل بغير العلم و منها التعليل في آية النبأ إرشاد إلى حكم العقل.
[2]
[1]
مصباح الاصول، تقریرات السید الخوئی للسید محمد الحسینی البهسودی، ج2، ص167.
[2]
مصباح الاصول، تقریرات السید الخوئی للسید محمد الحسینی البهسودی، ج2، ص168.