موضوع: ظنون (حجیت امارات در صورت انفتاح)
سخن در بررسی حجیت امارات بود و مباحثی که تاکنون مطرح گردید در صورت انسداد باب علم است.
و اما در صورت انفتاح باب علم .
مقصود از انفتاح، رسیدن به حکم الله واقعی است نه قطع به حکم، چرا که گاهی جهل مرکب است.
اقوال در مساله
در اینجا باب سببیت بازمیشود، که چهار دیدگاه در آن مطرح است:
یک: سببیت تامه.
دو: سببیت ناقصه.
سه: سببیت و مصلحت سلوکیه.
چهار: طریقیت و مصالح عامه و مصلحت تسهیل نه مصلحت سلوکیه
توضیح:
قول اول: سببیت تامه: یعنی امارات علت و سبب برای حکم است کما قال به الاشعری.
نقد: این سخن باطل است چرا که برای دلالت اماره بر حکم، باید حکم در مرتبه سابقه فرض شود یعنی اماره وقتی حکم به وجوب میکند که وجوب قبلا فرض شده باشد و نمیشود خود اماره دخیل در حکم باشد چون دور لازم آید . معنای حکم اماره به وجوب این است که وجوبی هست که دارد از او حکایت میکند همانگونه که وقتی گفته میشود زید آمد دلالت بر وجود زید در خارج میکند. بنابراین چگونه وجوب متوقف بر اماره است؟!
قول دوم: سبیت ناقصه، یعنی احکامی در واقع است که بعد از آمدن اماره، حکم تغییر مییابد مثلا وجوب به حرمت تغییر مییابد و اماره علت برای تغییر حکم است که معنای آن سببیت ناقصه برای حکم است.
نقد: معنای این سخن این است که: احکام شرعیه تابع قول به اماره باشد هرچند به همین ترتیب در مرحله ثانیه، و این خلاف با اجماع قطعی و روایات دلالتکننده بر اشتراک احکام، بین عالم و جاهل است. و واقع با قیام اماره تغییر نمیکند.
قول سوم: مصلحت سلوکیه
مصلحت سلوکیه یعنی سلوک اماره دارای مصلحت است و واقع را، تدارک میکند مثلا دوران امر است بین نماز جمعه یا ظهر در روز جمعه که اماره دلالت بر وجوب نماز جمعه دارد اما معلوم شد که نماز ظهر واجب است، در مصلحت سلوکیه گفته میشود بر اساس اماره که دلالت بر وجوب نماز جمعه دارد باید عمل شود و اگر بعدا منکشف شد نماز ظهر واجب است چون مصلحت سلوکیه مقول به تشکیک است، اثر آنهم متفاوت است چراکه:
این انکشاف یا در وقت، رخ داده و وقت همچنان باقی است،که در اینصورت آنچه از فضیلت اول وقت فوت شده، تدارک میشود.
و یا در خارج از وقت اتفاق افتاده، که باید قضاء کند هرچند که پاداش آنرا دریافت مینماید.
و یا هیچگاه معلوم نمیشود، که از اجر کامل برخوردار است.
مرحوم شیخ و مرحوم نائینی این مصلحت را تایید میکنند چرا که با تدارک امارات، آنها حجت میشوند.
نقد: مرحوم خوئی(ره) این را رد میکند چراکه اگر مصلحت سلوکیه، هم وزن واقع است، واجب باید مقید شود یعنی در ظهر جمعه که یا نماز ظهر و یا نماز جمعه واجب است اگر فرضا، نماز ظهر در واقع واجب باشد و از طرفی، مکلف با خواندن نماز جمعه، به جهت عمل به اماره و مصلحت سلوکیه آن، واقع را کامل دریافته باشد، شارع نمیتواند تعیین نماید یکی از آنها را بلکه باید مخیر گذارد بین آندو چراکه هر دو در رسیدن به واقع هم وزن هستند و در این صورت تقدیم یکی بر دیگری، مرجح ندارد!
طریقیت:
دیدگاه صحیح مسلک طریقیت است یعنی شارع امارات را واجب کرده تا به واقع رسیده شود که توضیح مطلب در آینده بیاید انشاء الله تعالی.