درس خارج اصول آیت الله خلخالی

91/06/21

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع بحث : بداء
 
 تنبيه پنجم
 بدا به معناي ظهور شيئ است و لذا بداء در مقوله علم واقع مي شود (یعنی جایی که علم پیدا کند به چیزی که نزدش نامعلوم بوده است) و لكن اهل بيت معصومين قضا را به سه نوع تقسيم مي كنند: قضاي مخفي (و عنده مفاتح الغيب)، قضاي قطعي و قضاي معلق و بدا را در قضاي معلق قرار داده اند.
 لذا بايد رابطه قضا و علم را بررسي كنيم.
 رابطه قضا و علم
 علم ذات اقدس الهي كه ابتداءً محل بداء است سه چیز توأم و همراه دارد: عنايت، قضا و قدر.
 خداوند متعال موجودات را از باب لطف و عنايت آفريد و اين از باب عنايت علت به معلول است.
 علم ذات متعال به مخلوقاتش تعلق گرفته است و لذا در كنارش حكم قضائي و قطعی است. به عبارت دیگر، اگر نسبت به چيزي مشكوك باشيم حكم، به صورت مشكوك است و اگر مظنون باشیم حکم هم مظنون است و اگر علم داشته باشیم پشت سرش حكم قطعي خواهد بود.
 بنابراین قضا به معنای صدور حکم قطعی بماعلم است و در نتیجه رابطه قضا و علم، لازم و ملزوم است و از این رو تقسیم یاد شده در روایات بجاست.
 لازم سوم علم، قدر است زيرا هر شيئ كه خدا به وجود آورده است به مقدار معین خودش و با نظم خاص مي باشد «و كل شيئ عنده بمقدار».
 
 اقسام قضا و تعيين محل نزاع از بداء از لسان اهل بيت علیهم السلام
 قضاي الهي اولاً به دو قسم قضاي مخفي و معلوم تقسيم مي شود.
 قضاي مخفي همان است كه «وَ عِنْدَهُ مَفاتِحُ الْغَيْبِ لا يَعْلَمُها إِلاَّ هُو...» و «عنده امّ الكتاب» و در روايات داريم كه «منه البداء» یعنی منشأ بداء همین قسم است.
 قضاي معلوم نيز بر دو صورت است: قضاي معلوم حتمي و قضاي معلوم معلّق .
 روايات معصومين به این سه قسم اشاره كرده است که در اینجا برخی از آنها را می آوریم:
 قسم اول (قضای مخفی)
  1. ما رواه الصدوق بإسناده عن الحسن بن محمد النوفلي ان الرضا عليه السلام قال لسليمان المروزي رويت عن أبي عن أبي عبد اللَّه عليه السلام أنه قال ان للَّه عز و جل علمين علماً مخزوناً مكنوناً لا يعلمه الا هو من ذلك يكون البداء و علماً علمه ملائكته و رسله فالعلماء من أهل بيت نبيك يعلمونه.
  2. ما عن بصائر الدرجات بإسناده عن أبي بصير عن أبي عبد اللَّه عليه السلام قال ان للَّه علمين: علم مكنون مخزون لا يعلمه إلا هو من ذلك يكون البداء و علم علمه ملائكته و رسله و أنبيائه و نحن نعلمه.
 قسم دوم (قضای معلوم حتمی)
 قضای حتمی قضائی است که خداوند، ملائکه و انبیا را به آن خبر داده است. در این قسم بداء راه ندارد و نه از آن و نه در آن بداء نیست؛ احوال قیامت، سوال و جواب در قبر و ...از این قسم است.
  1. عن الصدوق ان علياً عليه السلام كان يقول «العلم علمان فعلم علمه اللَّه ملائكته و رسله فما علمه ملائكته و رسله فانه يكون و لا يكذب نفسه و لا ملائكته و لا رسله و علم عنده مخزون لم يطلع عليه أحداً من خلقه يقدم منه ما يشاء و يؤخر ما يشاء و يمحو ما يشاء و يثبت ما يشاء».
  2. روى العياشي عن الفضيل قال سمعت أبا جعفر عليه السلام يقول: من الأمور أمور محتومة جائية لا محالة و من الأمور أمور موقوفة عند اللَّه يقدم منها ما يشاء و يمحو ما يشاء و يثبت ما يشاء لم يطلع على ذلك أحداً - يعني الموقوفة - فأما ما جاءت به الرسل فهي كائنة لا يكذب نفسه و لا نبيه و لا ملائكته.
 قسم سوم (قضای معلوم معلّق)
 در این قسم، قضای الهی مشروط و معلق به عدم تعلق مشیت و اراده خداوند به خلاف است. و به همین قسم اشاره می کند آیه «يمحو اللَّه ما يشاء و يثبت و عنده أم الكتاب للَّه الأمر من قبل و من بعد». این، قضائی است که «فیه البداء»
 
 
 مرحله اثبات
 اثبات یعنی خدای متعال به آنچه که مقدر کرده است به پیغمبر یا اهل بیت معصومین اطلاع می دهد.
 این مرحله خیلی مهم نیست یعنی اطلاع پیغمبر و اهل بیت از آنچه خداوند مقدر کرده و یا قطعی حکم کرده زیاد مهم نیست و اتفاقاً صاحب کفایه صفحاتی را در این باره پر کرده است.
 نکته
 سیدنا الاستاد ره می فرماید: اهل سنت اگر توجه به کلمات ما نمی کنند لااقل باید روایات معصومین را ملاحظه کنند و ببینند کلمات آنها با قرآن هماهنگی دارد یا نه؛ اگر هماهنگی دارد مسئله بداء را قبول کنند و خودشان را از آن محروم نکنند. انکار بداء، مفسده اش یأس و ناامیدی از پروردگار است.