درس خارج اصول آیت الله خلخالی

91/03/01

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع بحث : استثناء متعقب به جمل متعدد
 
 اقوال در مسئله
  1. استثناء به همه جملات برگشت دارد. كه شيخ طوسي ره و شافعيه قائل آن هستند.
  2. استثناء به جمله اخير برگشت دارد كه منسوب به ابوحنيفه و تابعين اوست.
  3. مشترك بين همه است و در تعيين، قرينه خارجي لازم دارد كه قول سيد مرتضي است.
  4. قول به توقف؛ يعني مجمل مي شود و قائل آن غزالي است.
 چون اين بحث در آيه شريفه ذیل، كاربرد دارد ابتدا سخن مفسرين را پیرامون آن بحث مي كنيم و سپس بحث روايي آن را می آوریم و پس از آن وارد بحث اصولی اش می شویم:
 
 آيه مباركه
 وَ الَّذينَ يَرْمُونَ الْمُحْصَناتِ ثُمَّ لَمْ يَأْتُوا بِأَرْبَعَةِ شُهَداءَ فَاجْلِدُوهُمْ ثَمانينَ جَلْدَةً وَ لا تَقْبَلُوا لَهُمْ شَهادَةً أَبَداً وَ أُولئِكَ هُمُ الْفاسِقُونَ (4) إِلَّا الَّذِينَ تَابُواْ مِن بَعْدِ ذَالِكَ وَ أَصْلَحُواْ فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ(5).(سوره نور)
 و كسانى كه زنان پاكدامن را متّهم مى‏كنند، سپس چهار شاهد (بر مدّعاى خود) نمى‏آورند، آنها را 1. هشتاد تازيانه بزنيد و 2. شهادتشان را هرگز نپذيريد و 3. آنها همان فاسقانند! مگر كسانى كه بعد از آن توبه كنند و جبران نمايند (كه خداوند آنها را مى‏بخشد) زيرا خداوند آمرزنده و مهربان است.
 رمي در لغت تير اندازي است ولي در اصطلاح هر نسبت بدي را رمي مي گويند.
 در این آيه سه حکم براي موضوع آيه آمده است كه در استثناء «الا الذين» بحث است كه به كدام يك بر مي گردد؟
 
 بحث تفسيري
 مرحوم علامه طباطبايي مي فرمايد: بلااشکال استثناء به جمله اخير بر مي گردد و وقتي فسق از او برداشته شد لازمه عقلی یا وحدت سیاق اقتضا می کند که عدم قبول شهادت نيزاز او برداشته مي شود چون وقتی فسق برداشته شد یعنی عادل است و شهادت عادل قبول است.
 ولي اينكه حکم اول یعنی جلد هم آیا با توبه برداشته می شود بايد در فقه فحص شود، ما فعلاً چیزی نیافتیم که کسی قائل به این شود.
 نقد
 اولاً: در آيه گفته شده است كه لا تقبلوا لهم شهادة ابداً؛ شايد از قيد «ابداً» بتوان برداشت كرد كه شهادت آنها هيچ گاه قبول نمي شود حتی بعد از توبه و همین قرینه ای می شود بر ردّ استسحاني كه علامه طباطبايي مبنی بر ملازمه عقلی فرمود.
 ثانياً: سبب عدم قبول شهادت، قذف است (نه فسق)كه محقق شد و او بعد از توبه هم هنوز باقی است لذا اثرش هم ثابت است.
 بحث روايي
 در روايات داريم كه شهادت آنهايي كه توبه كرده اند قبول است و لذا ما به جهت روايي مي پذيريم، ولي استحسان علامه را قبول نداريم. این روایات در المیزان و مجمع البیان آورده شده است.
 
 بحث اصولی
 فرمایش صاحب کفایه
 رجوع استثناء به جمله اخير قطعي است ولي آیا رجوع آن به ما سبق ثبوتاً ممكن است يا نه؟
 زيرا بايد بحث كنيم كه «الا» مي تواند استثناء را به همه برگرداند يا نه؟ ايشان مي فرمايد: مانعي ندارد؛ زيرا «الا» به معناي جدايي و جدا كردن است و با يك «جدا كردن» مي توان اشيائي را خارج كرد چه قائل شويم که موضوع له «الا» معناي حرفي كلي است و چه قائل شويم كه معناي جزئي است.
 پس عقلاً مانعي ندارد كه استثناء به همه برگشت كند ولي در مقام اثبات بايد بحث كنيم.