موضوع بحث : خطابات شفاهی
عرض شد محقق نائینی مسئله را از طریق قضیه حقیقیه و خارجیه حل می کند؛
سیدناالاستاد ره به ایشان جواب می دهد : اینکه قضایای حقیقیه شامل معدومین می شود صحیح است اما بحث ما در خطابات شفاهی است که آیا مختص به موجودین است یا شامل معدومین هم می شود و این ربطی به قضیه حقیقیه ندارد.
فرمايش آيت الله خوئي ره
ادات خطاب براي جامع بین تمام افراد وضع شده است و همه افراد را (اعم از حاضرین، غائبین و معدومین) به نحو قضيه حقيقيه شامل می شود.
عبارت ایشان چنین است:
فالصحيح في تقريب عدم اختصاص الخطاب بالحاضرين مجلس التخاطب هو ان أدوات الخطاب حسب ما ندركه من مفاهيمها عند استعمالاتها غير موضوعة للخطاب الحقيقي و انما وضعت للخطاب الإنشائي و إظهار توجيه الكلام نحو مدخولها بداع من الدواعي فلا مانع من شمولها للغائب بل المعدوم بعد فرضه منزلة الموجود كما هو لازم كون القضية حقيقية... أجودالتقريرات، ج1، ص491 .
سؤال
ايشان مبناي استادشان محقق نائيني ره - كه احكام و خطابات را به نحو قضيه حقيقيه توضيح داده بود - مورد اشكال قرار دادند، چگونه خودشان مي فرمايند: ادات خطاب براي جامع است علي نحو القضية الحقيقية.
پاسخ
در قضيه حقيقيه، وجود موضوع را بايد فرض كرد و در اينجا هم وجود موضوع را بايد فرض كرد و در حقیقت ايشان در اينجا كمك مي گيرد از قضيه حقيقه از باب تطبيق و تنظير.
به عبارت دیگر تفاوت ايشان و محقق نائيني ره اين است كه محقق نائيني ره قضيه حقيقيه را در مقام انشاء مي داند و لكن ايشان اشكال مي كند كه بحث در خطابات است نه احكام انشائي، و لكن در مقام تطبيق بر خارج بايد فرض وجود موضوع كرد و گرنه معنا ندارد كه موضوع معدوم را خطاب كرد.
نكته اول
اگر بگوئيم خطاب، مخصوص حاضرين مجلس خطاب است قطعاً باطل است؛ زیرا حاضرین، افراد محدودی بودند و باید بگوییم همین افراد محدود مورد خطابند که این باطل است و نمي توان اين باطل را تحمّل كرد هر چند كه خواسته باشيم معناي مجازي را بپذيريم. لذا ما معناي مجازي را مي پذيريم و تعميم مي دهيم به معدومين.
نكته دوم
مطالب بالا در صورتي است كه قرآن يك باره بر پيامبر نازل نشده باشد به طوري كه او مخاطب كلام الله باشد و گرنه تمام بحث ما بی فائده خواهد بود.
ثمرات بحث
مرحوم آخوند خراساني دو ثمره براي بحث مطرح كرده است؛ البته این ثمرات را در فصلی جداگانه می آورد و این از فصاحت به دور است؛ بلکه باید آنها را به عنوان تکمله و تتمه بحث ذکر می کرد.
ثمره اول:
اگر بگوئيم خطابات، عام است، ظهور آنها نسبت به غائبين و معدومين نیز مانند مشافهین، حجيت پيدا مي كند.
ثمره دوم:
اگر بگوئيم خطابات، عام است، خطاب نسبت به غائبين و معدومين صحت تمسك پيدا مي كند.
سؤال
مرحوم آخوند در ثمره اول می گوید حجیة الخطاب و در ثمره دوم می گوید صحة التمسک بالخطاب فرق این دو تعبیر چیست؟
پاسخ
حجیت خطاب به این معناست که شخص می تواند استدلال کند و آن را دلیل له یا علیه شخص قرار دهد.
اشكال ثمره اول
اولاً: اين ثمره مبتني است كه حجيت خطابات، مخصوص «من قصد افهامه» باشد و گرنه اين ثمره از خصوصيات بحث نيست.
ثانياً: مي توان گفت همه خطابات شريعت به نحوي است كه حاضرين و غائبين و معدومين را شامل مي شود و اين به گونه اي است كه همه آنها تا روز قيامت مقصود بالإفهام هستند و روايات نيز شاهد مطلب است مثل حديث ثقلين «انّي تارك فيكم الثقلين كتاب الله و عترتي اهل بيتي ...» و نيز رواياتي كه در تعارض دو خبر ما را به قرآن و كتاب ارجاع مي دهد.
عبارت ایشان چنین است:
و فيه أنه مبني على اختصاص حجية الظواهر بالمقصودين بالإفهام و قد حقق عدم الاختصاص بهم و لو سلم فاختصاص المشافهين بكونهم مقصودين بذلك ممنوع بل الظاهر أن الناس كلهم إلى يوم القيامة يكونون كذلك و إن لم يعمهم الخطاب كما يومئ إليه غير واحد من الأخبار. کفایة الاصول، ص232.