درس خارج اصول آیت الله خلخالی

90/12/03

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع بحث : استصحاب عدم ازلی
 
 بحث منتهی شد به این که در صورتی که اثر مترتب شود بر جوهر و عرض آن، بگونه‌ای که اتحاد بین این دو باشد، در مقدمه اول بیان شد که خاص، عام را به عدم خود مقید می‌کند مثلاً در مثال معروف اكرم العلماء، لا تكرم فساقهم نتيجه اش اين است كه اكرم العلماء الّا الفساق يعني موضوع عالم لا فاسق است كه عدم نعتي است. یعنی در این جا دو مطلب داریم:
 1. وجود نعتی فسق، خارج می‌شود.
 2. عام بعد از اخراج فسق، مقید به عدم آن می‌شود، که عدم نعتی می‌باشد.
 در نتیجه استصحاب عدم ازلی جاری نمی‌شود زیرا عام متصف به عدم است و اتصاف به عدم امری وجودی است و استصحاب ازلی در مورد آن جاری نمی‌شود.
 
 اشکال آیت الله خوئی قدس سره
 مقدمه اول محقق نائینی قدس سره مورد قبول است چون اهمال در واقعيات محال است و مولا پس از آنكه تخصيص آورد يا بايد اطلاق را نگه دارد و يا مقيّد را و نمي تواند هر دو را اراده كند زيرا لازمه اش تناقض است، ولكن عدم تناقض، مستلزم اين نيست كه عام مقيد به عدم نعتي شود بلكه مي تواند مقيد به عدم محمولي شود و لذا استصحاب جاري مي شود.
 و اما مقدمه دوم: تقسیمات وجود که بیان کرده‌اند صحیح است ولکن تقابل بین وجود نعتی و عدم نعتی لازم نیست و می‌تواند عدم وجود نعتی، عدم محمولی باشد.
 
 خلاصه آنکه مقدمات سه گانه مرحوم نائینی قدس سره ما را ملزم به پذیرش تقیید عام به صورت عدم نعتی نمی‌کند، بلكه مي توان گفت كه مقيد به عدم محمولي است.
 مثلاً در مثال «الماء يتنجس بملاقاة النجاسة الّا كرّاً» ماء ، مقيد به عدم كريت شده است ولي نه عدم كريت نعتي، بلكه عدم كريت محمولي.
 تمام اختلاف هم از همین ناحیه نشأت می‌گیرد که تقیید عام چگونه است، آیا به صورت عدم نعتی است(که محقق نائینی می‌فرماید) و یا به صورت عدم محمولی(که سیدناالاستاد می‌فرماید).