درس خارج اصول آیت الله خلخالی

90/08/28

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع بحث : مفهوم حصر
 
 اشكال ابو حنيفه
 ابو حنيفه منكر دلالت «الّا» بر حصر شده است زيرا مي گويد در «لا صلوة الّا بطهور» مستلزم اشكال است كه قبلاً گفته شد.
 مرحوم آخوند ره سه جواب به اشكال ابوحنیفه می دهند كه توضيح آن گذشت:
 جواب اول
 شما عبارت را طوری معنا می کنید که در فهم آن به مشکل می خورید در حالی که بهترین معنا برای این عبارت این است که بگوییم صلاة جامع جمیع اجزاء و شرائط محقق نمی شود مگر به طهارت؛
 
 اشكال آيت الله خوئي ره به جواب اول آخوند ره
 لازمهی مطلب شما اين است که صلاة متكثر المعني باشد، يعني صلاة كه مثلاً 10 جزء دارد بايد مشترك لفظي در آن معاني باشد زيرا مي توان گفت: لا صلاة الّا بفاتحة الكتاب پس به غير آن صلاة مي گويند و گفته مي شود لا صلاة الّا بالركوع كه معناي آن اين است به مجموعه اي كه همه اجزاء غير از ركوع را داشته باشد صلاة مي گويند و هکذا
 نقد
 تكثر در معناي صلاة نيست بلکه معنای صلاة‌ جامع جمیع اجزاء مثلاً‌ ده جزء می باشد بله تكثّر در فقدان اجزاء صلاة است.
 و اما جواب دوم
 این جواب در حقیقت یک نوع تنزلی از صاحب کفایه است ایشان می فرماید بر فرض که در لاصلاة الا بطهور معنای حصر دارای مشکل باشد به کمک قرینه قائل به مجازیت می شویم اما این معنایش این نیست که معنای حقیقی کلمه الا در حصر از بین برود.
 
 اشكال بر جواب دوم
 تفاوتي بين موارد استعمال «الّاي استثنائي» در لا صلوة الا بطهور و موارد ديگر آن نيست و لذا استعمال در همه موارد حقيقي است و به چه دليل در اين مثال استعمال را مجازي مي گيريد.
 و اما جواب سوم
 بر فرض که دو جواب قبل قبول نشد جواب سوم این است که مراد از مستثنی منه وجود نیست بلکه امکان است یعنی لاصلاة‌ ممکن الا بطهور یعنی وضوء گرفتن قبل از صلاة به شما امکان صلاة‌ می دهد.
 اشكال بر جواب سوم
 این جواب هم قبول نیست چون ظاهر عبارت، نفی وجود و ثبوت صلاة‌ است نه نفی امکان آن
 فرمايش آيت الله خوئي در معناي «لا صلوة الا بطهور»
 مفاد اين جملات جعل و انشاء شرطيت است لذا در مثال لا صلاة الا بطهور يعني يشترط وضعاً صحة الصلاة بالطهارة، بنابر اين خبر «لا صلاة» صحت است نه وجود و نه امكان یعنی لاصلاة‌ صحیحة الا بطهور
 
 مفاد کلمهی توحید
 در كلمه طيبه لا اله الّا الله نیز شبهه اي شده است كه بايد آن را بررسي كنيم.
 شبهه
 خبر «لا اله» موجود است يا ممكن؟ به عبارت ديگر خدا ذات واجب الوجود و علة العلل است و در اين بحثي نيست بلكه سخن در مراد اين عبارت است كه خبر لا اله چيست؟
 اگر خبر «موجود» باشد نفي امکان شريك و غير، از خدا نشده است و اگر خبر «ممكن» باشد اثبات وجود خدا نشده است با اينكه مي خواهيم از اين جمله اثبات وجود خدا و نفي شريك از او بكنيم.
 پاسخ محقق خراساني ره
 مدلول مطابقي جمله وجود ذات اقدس الهي است زيرا مراد از «اله» واجب الوجود است لا اله يعني لا واجب الوجود الّا الله و مدلول التزامي آن اين است كه شريك براي خدا نيست زيرا اگر واجب الوجود دیگری وجود داشت بايد موجود مي بود و حال آنكه نيست و بدین ترتیب معنايش استحاله واجب الوجود ديگري است. زيرا اگر واجب الوجود ديگري محال نبود بايد موجود مي شد زيرا واجب الوجود ضروري الوجود است.
 عبارت ایشان در این باره از این قرار است: «أن المراد من الإله هو واجب الوجود و نفي ثبوته و وجوده في الخارج و إثبات فرد منه فيه و هو الله يدل بالملازمة البينة على امتناع تحققه في ضمن غيره تبارك و تعالى ضرورة أنه لو لم يكن ممتنعا لوجد لكونه من أفراد الواجب.»