درس خارج اصول آیت الله خلخالی
90/03/07
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع بحث : اضطرار به حرام لابسوء الاختيار
كيفيت تقييد محرمات نسبت به مطلق واجبات متفاوت است: گاهي به صورت مطلق چه در حال اضطرار و چه عدم اضطرار تقييد مي زند و گاهي به صورت مقيد به عدم اضطرار تقييد مي زند.
جهت اختلاف دليل قيد است كه گاه مطلق و گاه مقيد است.
فرمايش محقق نائيني[1] ره
دليل مقيّد به دو قسمت تقسيم مي شود: نهي نفسي و نهي غيري
نهي نفسي يا به صورت مزاحم است يا به صورت معارض.
عبارت ایشان در اجود از این قرار است: «ان اعتبار القيود العدمية اما ان يكون مدلولا للنهي الغيري فيكون التقييد هو المستفاد من الدليل ابتداء و اما ان يكون مستفاداً بالدلالة الالتزامية من النهي النفسيّ الدال على الحرمة كما في موارد النهي عن العبادة أو موارد اجتماع الأمر و النهي بناء على الامتناع من الجهة الأولى و اما ان يكون لأجل مزاحمة المأمور به للمنهي عنه مع فرض تقديم جهة الحرمة على الوجوب فهناك أقسام»
قسم اول : نواهي غيري
دلالت مطابقي آن و اطلاقش اعتبار قيد عدمي مي كند مطلقاً يعني لا تصلّ في مالايؤكل لحمه مي گويد: لباس غير مأكول مانع است از صلاة؛ اعم از اينكه مضطر باشد يا نه؟
و لازمه آن اين است كه اگر امتثال منحصر به اين فرد باشد، تكليف ساقط مي شود.
سؤال
بحث ما در اضطرار به محرّم است و درمورد نواهي غيري حرمتي در كار نيست تا داخل بحث مانحن فيه شود و در واقع در اينجا اشاره به مانعيت است و اضطرار به مانع است.
پاسخ
محل بحث ما اضطرار به مانع است و خود مانع گاه حرام است و گاه حرام نيست.
قسم دوم :
اگر تقييد، مدلول حرمت باشد، چون حرمت با اضطرار از بين مي رود، بنابراين تقييد آن هم برداشته مي شود و لذا در فرض اضطرار، صلاة صحيح است. كما عليه المشهور.
ولكن محقق نائيني مي گويد: لا تغصب و ادلهء نهي دو مدلول دارد که هر دو بالتضمن است: 1. حرمت و 2. تقیید؛ اضطرار حرمت تكليفي را بر مي دارد ولي مانع كه حكم وضعي است را بر نمي دارد و لذا صلاة مقيد به ترك غصب است ولو در حال اضطرار و لذا صلاة طبق قاعده اولي برداشته مي شود چون مقيد به ترك غصب است و قيد آن را نمي توان آورد.
البته قاعده ثانوي بر اتيان نماز دلالت دارد.
اشكال سيدنا الاستاد
فرض شما خروج از بحث است، بحث ما در مقام اثبات و مستفاد از ادله است نه مقام ثبوت.
در مقام اثبات دليل نهي، بالمطابقه حرمت را مي رساند و سپس بالالتزام تقييد را مي رساند و دلالت التزامي در طول دلالت مطابقي است و با از بين رفتن حرمت، تقييد هم از بين مي رود.
[1] اجود التقريرات ج2، ص 184ـ182