درس خارج اصول آیت الله خلخالی
89/10/18
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع بحث : امر به امر
فرق میان واجب و مستحب
ان قلت: چنانچه طلب دارای شدت و ضعف نیست پس فرق میان واجب و مستحب چیست؟
قلت: در این باره در دو مرحله باید نظر کرد: مرحله ثبوت و مرحله اثبات.
أما مرحله ثبوت در سه قسمت:
1- مبادی تشریع
2- غایات و مصالح تشریع
3- کیفیت انشاء تشریع
أما قسمت اول: اختلاف در مبادی
شکی نیست که ایجاب و استحباب دو فعل از افعال اختیاری و ارادی آمراند هر چند اعتباری و بدیهی است که هر فعل ارادی نیاز به تصور و تصدیق به فائده دارد و سپس شوق به وجود آن فعل پیدا خواهد کرد تا آن را طلب کند و بدیهی است که شوق مولا به واجب اقوی و اشد از شوق او به عمل مستحب خواهد است، چنانچه در اوامر عرفی کاملا مشهود است و سر اختلاف در شدت و ضعف شوق در واجب و مستحب اختلاف در ملاکات واجب و مستحب است زیرا ملاک در واجبات مصالح ضروری است و اما در مستحبات مصالح غیرضروری میباشد و طبیعی است که شوق به آنها مختلف خواهد شد.
أما قسمت دوم: اختلاف در غایات
طبیعی است که غایات یعنی فوائد و مصالح مترتبه بر واجبات مانند صلاة و صوم و حج و امثال آن در حد ضرورت ( فردی و یا اجتماعی و یا سیاسی و غیره ) قرار دارد.
بر خلاف اعمال مستحب مانند زیارات و أدعیه و امثال آن که اعتبار مصالح آنها در حد واجبات نیست گرچه رجحان نسبی را دارا هستند.
أما قسمت سوم: کیفیت انشاء
کیفیت انشاء طلب در واجب و مستحب یکسان است زیرا طلب از مقوله امور اعتباری است و مکرر گفته شد که امور اعتباری از ابسط البسائط میباشد.
[1] و قابل تجزیه نیست و لذا چنانچه مثلا مولا بگوید: «أذّن و اقم الصلاة» نمیتوان تشخیص داد که: اذان مستحب است و اقامه واجب، مگر به واسطه قرائن خارجی، و چنانچه سنخ طلب که امر اعتباری است در این دو فرق میداشت باید در لفظ منعکس میشد و بدون احتیاج به قرینه مشخص میبود. همانگونه که وجوب و حرمت کاملا مشخص میشود مثلا بگوید: «أقم الصلاة و لاتشرب الخمر» چون سنخ طلب کاملاً فرق دارد زیرا (أمر) طلب فعل و (نهی) طلب ترک یا زجر از فعل است و هر کدام بدون نیاز به قرینه مشخص است.
و أما مرحله اثبات
فرق میان واجب و مستحب در مقام اثبات عبارت است از نیاز مستحب به قرینه بر خلاف واجب که (أمر) فی نفسه ظاهر است در وجوب و نیازی به قرینه نیست، و چنانچه أمر استحبابی قرین قرینهای نباشد حمل بر وجوب خواهد شد.
أدله خاصّه و مشروعیة عبادات صبی
در اثبات مشروعیت عبادات صبی نیازی به عمومات عبادات نیست بلکه أدله خاصّه در این باره کافی است، و آن روایاتی است که در باره أمر صبیان به نماز وارد شده که دلالت میکندبه فرزندان خود پس از هفت سالگی أمر کنید نماز بخوانند، و تحقیق بر این شد که أمر به أمر به فعل امر به آن فعل است.
از جمله:
حسنة یا صحیحة حلبی عن أبی عبدالله (علیه السلام) عن أبیه قال: «انا نأمر صبیاننا بالصلاة اذا کانوا بنی خمس سنین فمروا صبیانکم بالصلاة اذا کانوا بنی سبع سنین».
[2] و عن علی (علیه السلام) فی حدیث الأربعمائه علّموا صبیانکم الصلاة و خذوهم بها اذا بلغوا ثمان سنین».
[3] و روایات دیگر.
[4] و چون در ضمن این روایات، روایات معتبری از جهت سند وجود دارد از این جهت مشکلی نیست، مگر اینکه کسی مانند صاحب کفایه
[5] در دلالت أمر به أمر به فعل تأملی داشته باشد، و ظهور روایات مزبور را در تعلق أمر اول مستقیما به فعل منع کند که در این صورت عبادات صبی مجرد (تمرین) خواهد بود تا به حد بلوغ برسد. و مشمول عمومات گردد، فلاحظ و تأمل که در این فرض ثمره عملی بر این بحث مترتب نخواهد بود ولی مختار، مشروعیت عبادات صبی بر اساس روایات عبادات صبیان است .
[1] - تعلیقه محقق کمپانی بر کفایه نهایه الدرایه، ج 2، ص 265، شماره (136) درباره فرق میان واجب و مستحب قابل ملاحظه است. قال (قده): «لا یخفی ان الوجوب و الإستحباب ربما یراد منهما الإنشاء بداعی البعث المنبعث عن مصلحة ملزمه أو غیر ملزمه فلا شبهه فی انهما متباینان عقلا و عرفا فانهما نحوان من البعث الإنتزاعی من منشاء مخصوص و ان التفاوت بالشدّه و الضعف غیر جار فی الأمور الإعتباریه».
[2] - الوسائل، ج 4-19، الباب 3 من ابواب اعداد الفرائض و نوافلها، ح 5 و هو باب استحباب امر الصبیان بالصلاة لست سنین او سبع و وجوب الزامهم بها عند البلوغ.
[3] - الوسائل، ج 4- 20.
[4] - همان.
[5] - کفایه، ص 144، ط.م.قم.