درس خارج اصول آیت الله خلخالی
89/10/05
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع بحث : تعلق امر به فرد یا طبیعت؟
مسلک دوم: ابتناء مسأله اصولی بر مسأله فلسفی
بازگشت اختلاف در مسأله اصولی تعلق أمر به طبیعت یا به فرد- به مسأله فلسفی و آن وجود طبیعت در خارج یا وجود فرد است.
سؤال
به چه دلیل این بازگشت مطرح شده؟
پاسخ
تحریر محل نزاع در ما نحن فیه به اینکه آیا اوامر تعلق به طبیعت میگیرد یا به فرد، گواهی میدهد که محققین از اصولیین گویا احتمال آن را میدهند که ممکن است أمر تعلق به فرد بگیرد و حال آنکه این مدعی خلاف وجدان و حقیقت است زیرا در عرف و شرع کلیه احکام به طبائع تعلق گرفته و خطابات کلی شاهد روشنی بر آن است . بنابراین احتمال تعلق أوامر به افراد بیجا و فاسد است و لذا سعی شده که این سوء تفاهم بر طرف شده با یک توجیه منطقی تحریر محل نزاع با احتمال تعلق أمر به فرد به صورت معقول درآید
و لذا محقق نائینی (قده)
[1] در این باره چنین میگوید:
«فالتحقیق ان النزاع فی المقام مبتن علی النزاع فی مسألة فلسفیة و هی ان الکلی الطبیعی هل هو موجود فی الخارج اولا ».
مقدمه
بررسی وجود کلی طبیعی در خارج
بدیهی است که وجود هر فرد از افراد طبیعت در خارج جدای از فرد دیگر است و با وجود دیگر هرگز متحد نخواهد شد و اسناد وجود هر فرد اسناد حقیقی و واقعی است و لذا گفته میشود زید موجود و عمرو موجود و هکذا اعم از اینکه قائل به وجود طبیعی در خارج بشویم یا نه.
و به تعبیر دیگر هر کدام از افراد خارجی حصهای از ماهیت و حقیقت نوعیه را دارا است مثلاً حصهای از ماهیت انسان که به واسطه وجود تشخصی پیدا کرده و از حصه دیگر که در فرد دیگر وجود دارد جدا است و لذا امتیاز بر حصه از حصه دیگر به سبب وجود است نه بالذات و لذا کلیه موجودات تا وجود پیدا نکنند مشخص نخواهند شد و قانون (الشئ ما لم یوجد لم یتشخص) بر همه اشیاء صدق میکند و در نتیجه امتیاز وجودها از یکدیگر بالذات است و امتیار حصههای طبیعت از یکدیگر به سبب وجود خواهد بود و کل ما بالغیر لابد و ان ینتهی الی ما بالذات.
پس از بیان این مقدمه که قطعی است اختلاف در این است که وجود فرد در خارج تنها وجود فرد است لا غیر یا آنکه وجود طبیعی نیز میباشد یعنی این وجود خارجی دارای دو نسبت است یکی به فرد و دیگری به طبیعت یا آنکه نسبت وجود طبیعی به آن بالعرض و المجاز است، نه به صورت حقیقت و آنچه را که در خارج وجود دارد وجود فردی است لا غیر؟
و التحقیق ان یقال که نسبت وجود بر طبیعت نسبت حقیقی است همانگونه که به فرد، به گواهی أدله ذیل:
1- حمل وجود بر هر دو به صورت حقیقی
و هیچ گونه احتمال مجازی در کار نیست و گفته میشود زید موجود است، انسان موجود است و هرگز نمیتوان گفت انسان در خارج نیست و اینکه هست فقط فرد انسان است.
2- حمل طبیعت بر فرد بدون هیچگونه عنایت
و میگوئیم (زید انسان است) و بدیهی است که در صحت حمل اتحاد در وجود ضروری است و احتمال اینکه نسبت، نسبت مجازی است نه حقیقی از اغلاط و فساد آن از بدیهیات است و نتیجه اتحاد زید و انسان در وجود صحت نسبت وجود است به کلی طبیعی در خارج کما هو منسوب الی زید.
3- بازگشت به وجدان در اراده شخصی
به این صورت که چنانچه شخصی اراده کند عملی را انجام بدهد مثلاً آب بیاشامد وجدانا تمام اراده و توجه او به اصل کلی طبیعت آب تعلق گرفته تا تشنگی را رفع کند و هیچ نظری به خصوصیات فردی مثلاً در کدام ظرف یا از کدام شیر آب و امثال آن ندارد و این خود بهترین شاهد است که میتواند طبیعت کلی آب را در خارج ایجاد کند وگرنه اراده و شوق به امر محال تعلق نخواهد گرفت.
این بود سخنی در بررسی طبیعت در وجود خارجی.
[1] - اجود التقریرات، ج 1، ص 305، ط. م. قم.