درس خارج اصول آیت الله خلخالی

89/03/09

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع بحث : بحث قصد ملاك و كشف ملاك

دو مطلب باعث شده که ما وارد بحث ترتب و ملاک بشویم.

1. ما تزاحم واجب را به دو قسم تقسیم کردیم:

الف) تزاحم واجب موسع با واجب مضیق

ب) تزاحم دو واجب متضايق مثل انقاذ غریق و صلاة در آخر وقت

در قسم اول تصور کردیم امر به مضیق را از طریق امر به جامع بین مقدور و غیر مقدور

ولی در قسم دوم این باب مسدود است و نمی‌توان از راه تصحیح امر پیش رفت زیرا اصلاً صلاة دارای قدرت شرعی نیست و لذا باید سراغ ملاک و امر تربتی رویم.

2. سه قول بین اصولیین در ثمره مسأله وجود دارد:

الف) قول مشهور نزد قدماء: فرق است بین اقتضاء و عدم اقتضاء و 9 فرق بین آنها بیان کردیم.

ب) قول شیخ بهائی;: عبادت علی کلا التقدیرین باطل است زیرا امر ندارد و پاسخ او را از طریق محقق ثانی دادیم.

ج) قول متأخرین:(صاحب کفایه;، محقق نائینی;، سیدنا الاستاذ;): قول به صحت علی کلا التقدیرین يا به تصحیح امر يا به امر ترتبی.

و لذا قائلین به صحت باید از طریق امر تربتی مطلب را تصحیح کنند.

واما اصل بحث:

از سه جهت باید بحث کنیم:

1. مانع

2. مقتضی

3. کشف

اگر نهی غیری در مقام هست، ملاک نهي غیری با عبادت چگونه است که از آن به مانع تعبیر می‌کنیم.

ااگر مانع نباشد، آیا ملاک فی نفسه مصحح عبادات است یا نه كه از آن به مقتضي تعبير مي كنيم؛ بحث سوم اين است كه کاشف ملاک چیست؟

1. بررسي جهت اول (مانعیت)

مرحوم میرزا ره می‌گوید: نهی غیری وجودش در مقام محل کلام است. زیرا اقتضاء نهی یا به مسلک مقدمیت بود یا ملازمه که هر دو باطل بود و لذا اصلاً نهی غیری نسبت به صلاة حتی در واجب موسع وجود ندارد. پس مانع در کار نیست.

وو بر فرض وجودش نهيي است كه اثر فساد ندارد، زیرا نهیی که می‌خواهد بطلان بیاورد باید نهی نفسی باشد. مثل نهی صلاة نسبت به حائض که نهی آن نفسی است. و مثل اجتماع امر و نهی که نهی به غصب خورده، بنابر اتحاد مصداق غصب همان مصداق صلاة است و چون ملاک غصب مقدم بر ملاک صلاة است لذا مقدم می‌شود. ولی نهی غیری بی عرضه هست وهيچ اثري ندارد.

خلاصه آنكه:

اولاً: نهی غیری در مقام نیست.

ثانیاً: نهی غیری قدرتی ندارد.

2. بررسي جهت دوم (مقتضی)

اگر خواستم نماز بخوانم و انقاذ نکنم، آیا مقتضی برای نفس صلاة هست که بتوانم آن را به عنوان ملاک بخوانم، می‌گوئیم چون عمل که صلاة است عبادت است لذا ملاک در او هست و می‌توان آن را به عنوان قصد ملاک آورد. در حقيقت يك بحث كبروي در اينجا هست كه آيا قصد ملاك مي تواند عبادت را عبادت كند؟

ااستاد ره می‌گوید: قصد ملاک می‌تواند عبادیت عبادت را تصحیح کند و در صورت شک به اصول مراجعه می‌کنیم به اين صورت كه اگر شک کردیم قصد العمل به تنهایی کافی است یا قصد العمل به داعی امر لازم است، اقل و اکثر است و قائل به برائت نسبت به اکثر می‌شویم.

3. بررسي جهت سوم (کشف ملاک)

آیا ملاک وجود دارد یا نه که بحث صغروی است:

سه نظر در اینجا وجود دارد:

صصاحب کفایه: قطعاً ملاک هست زیرا ملاک عبادت در او هست و هیچ نقصی ندارد و فقط مزاحمت با امر دارد.

نقد:

سیدنا الاستاذ: قطع شما برای شما يعني شخص قاطع حجیت دارد ولی اگر کسی احتمال دهد که امر به حصه مقدور تعلق می‌گیرد حال اگر امر نباشد نمی‌توان کشف کرد که آن مقدور است. و لذا دو احتمال وجود دارد.