درس خارج اصول آیت الله خلخالی
89/03/02
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع بحث : ثمره نزاع در مسأله ضد
مقدمه: اين عنوان در عبارات به صورت مكرر گفته شد كه «هل الامر بالشيء يقتضي النهي عن ضده ام لا؟» براي اين كه اين كلمات در ابحاث آينده تكرار مي شود آنها را تثبيت مي كنيم تا در مباحث آينده مشكلي نداشته باشيم؛ «الامر بالشيء» طلب مي كند كه ما مأموربهي در مقام داشته باشيم؛ مقتضاي «النهي عن ضده» اين است كه ضدي هم براي آن مأموربه تصور كنيم؛ كلمه سوم «نهي» است كه وارد بر ضد مي شود.
در مثال معروف ازاله نجاست مأموربه و صلاة یومیه در سعه وقت ضد مأموربه است که متعلق نهی است.
بيان ثمرات
ثمره اول:
مرحوم شیخ ره میفرماید: اولین ثمره اي كه به ذهن مي رسد مسأله عقاب است که اگر در وقت تطهير نماز بخواند آيا عقاب مي شود يا خير؟
مرحوم شیخ; میفرماید: اولاً: این خیلی ثمره برای ما ندارد زیرا عقاب و عدم عقاب فعل الله است و به ما ربطی ندارد؛ ثانیاً: نهیی که برای صلاة میآید نهی غیری است که عقاب آور است.
و لذا مرحوم شیخ; عنوان عقاب را به معصیت تغییر میدهد که معصیت نهی نفسی و غیری را شامل میشود و سپس بحث میکند که آیا معصیت موضوع حکم میشود، و پاسخ میدهد که بله موضوع واقع میشود مثل اینکه مقابل ازاله، سفر به عنوان ضد در نظر گرفته شود و ثمره آن هم معصیت بودن سفر است که صلاة در او تمام است.
و برخی از ثمرات را نیز به فاسق بودن شخص آورده است که اگر کسی معصیت انجام دهد فاسق است ولی خود مرحوم شیخ; میفرماید این يك بحث علمی بود؛ زيرا مخالفت با نهي غيري معصيت هم به حساب نمي آيد.
ثمره دوم:
بطلان عبادتي كه ضد مأموربه مي باشد؛ يعني در صورتي كه شخص، مأموربه را ترك كرده و سراغ ضدش برود ضد، باطل خواهد بود.
اقوال در اين باره سه قول است:
1. اثبات ثمره : مرحوم شیخ در مطارح این قول را به اکثر علماء نسبت داده است که قائل به ثمره هستند که اگر اقتضاء باشد صلاة باطل است و الا صحیح است.
2. انكار ثمره و قول به بطلان مطلقاً : به شیخ البهایی; نسبت داده شده كه ايشان فرموده است: ثمرهای در کار نیست چه قائل به اقتضا شویم و چه نفی اقتضاء کنیم
3. انكار ثمره و قول به صحت مطلقاً : مشهور محققین و سیدنا الاستاذ مي فرمايند كه بر هر دو فرض چه اقتضاء و چه عدم آن مي بايست قائل به صحت شد.
بررسي اقوال
اما قول اول:
بنابر نظر مشهور بين قول اقتضاء و عدم آن ثمره وجود دارد كه آن ثمره در فرع هايي از فقه ظاهر مي شود:
فرع اول: مسأله مضايقه در صلاة فائته: اگر کسی بر ذمهاش صلاة قضاء است بنابر مضایقه، اگر در اول وقت مشغول به نماز ادا شود نمازش باطل است طبق مسأله ضد؛ مرحوم شیخ; میفرماید: محقق در معتبر فرموده اگر کسی چند سال نماز قضا بر ذمهاش باشد هیچ کاری نمیتواند انجام دهد مگر اندکی، عبارت ايشان از اين قرار است: « فلذا قد صرح المحقق في محكي المعتبر بأن القول بالمضايقة يقتضي الحكم بتحريم جميع الأشياء قال فيما حكي عنه أن القول بالمضايقة يلزم منه منع من عليه صلوات كثيرة أن يأكل شيئا و أن ينام زائدا على الضرورة و لا يتعيش إلا لاكتساب قوت يومه له و لعياله و أنه لو كان معه ليومه حرم عليه الاكتساب و التزام ذلك مكابرة صرفة و التزام سوفسطائي و لو قيل قد أشار أبو الصلاح الحلبي إلى ذلك قلنا نحن نعلم من المسلمين كافة خلاف ما ذكره فإن أكثر الناس يكون عليهم صلوات كثيرة فإذا صلى الإنسان شهرين يومه استكثره الناس انتهى»
مي فرمايد من اين حرف را نقض مي كنم به سيره مسلمانان كه آنها با اينكه نماز قضاء بر عهده شان هست اما كارهاي ديگر هم انجام مي دهند.
سپس مرحوم شیخ; میفرماید این کلام وحشت ندارد زیرا علماء در صغرا اشکال میکنند و ادله مضایقه را سنداً و دلالة اشکال میکنند و این خودش دلیل است که علماء نهی غیری را موجب فساد میدانند و الّا بهترین دلیل این بود که بگویند نهی غیری موجب فساد ضد نیست. عبارت ايشان اين چنين است: « و يستكشف من كلامه هذا أنه لا مناص من الحكم بفساد الحاضرة قبل الفائتة على القول بالمضايقة مع أن اقتضاء النهي المتولد من الأمر المضيق الفساد لو كان عندهم محل مناقشة لكان الإشارة إلى منع الفساد من أمتن الدليل على الصحة»
فرع دوم: علامه در قواعد مي گويد: اگر کسی مدیون است باید فوراً دین را بپردازد و اگر نماز را بخواند باطل است؛ عبارت علامه در قواعد از اين قرار است: «ولا تصح صلاته في اول وقتها و لاشيء من الواجبات الموسعة المنافية في اول اوقاتها قبل القضاء مع المطالبة»
فرع سوم: اگر کسی خمس و زکات بدهکار است و امکان دادن بدهی دارد، اگر نماز بخواند باطل است و این بنابر مسأله ضد است.
فرع چهارم: مثال مشهور که اگر کسی مأمور به ازاله شد، اگر نماز بخواند، نمازش باطل است.
لذا این چهار فرع مهم بنابر نظریه قول مشهور دارای ثمره هستند.