درس خارج اصول آیت الله خلخالی

89/02/19

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع بحث : مسأله ضد/ تفصیل بین ضد موجود و ضد معدوم

به شیخ انصاری و محقق خوانساری این تفصیل نسبت داده شده است، که فرق گذاشته‌اند بین جایی که یک ضد موجود است و جایی که هیچ یک از دو ضد موجود نیستند و فقط در عرض هم هستند. که اگر ضد موجود باشد عدم او مقدمه برای ضد دیگر است به خلاف ضد معدوم.

پاسخ

1. اين مسأله مبتني است بر يك بحث كلامي يا فلسفي و آن اينكه در این جهان موجودات اعم از مخلوقات الهي و مصنوعات بشری، این گونه است که آن شیئ که حادث شده است باقی می‌ماند، حال آیا این اشیاء فقط در حدوثشان علت می‌خواهند یا در بقائشان هم محتاج به علت هستند.

باید گفت در بقاء هم نیاز به علت دارند زیرا دليل احتياج به علت در هر ممکني، امكان است نه وجود؛ امكان هم ذاتي است و حدوثا و بقاءاً اين شيء ممكن است؛ بر اين اساس اشياء در حدوث و بقاء حالت امکان و نیازمندی به علت را دارند. مثلاً نور چراغ كه حادث شده است در بقاء نياز به كارخانه دارد چون وجود و عدم براي او مساوي است و يك قدرت مي خواهد كه مستمر باشد.

بنابراین این گونه نیست که وجود سواد باشد و بیاض رافع آن باشد بلکه وجودات سواد متوالیاً پشت سر هم هستند و هر كدام علت خودش را می‌خواهد و لذا اگر بیاض خواسته باشد بیاید دافع السواد است و بر اين اساس ملائمت ميان وجود بیاض موجود و عدم سواد معدوم وجود دارد. یعنی زبان حال بیاض این است که می‌گوید من در محل تو می‌آیم وقتی نباشي و کمال مقارنت با تو دارم.

2. این بحث در تکوینیات هست و بحث ما در افعال اختیاری انسان بود که هر آن باید اختیار باشد. در اینجا نمی‌توان گفت ضد موجود با ضد معدوم تفاوت دارد، زیرا اصلاً ضد موجود معنا ندارد.

3. دلیلی برهانی داریم که سبق و لحوق در ضدان نیست. سواد و بیاض در رتبه هم هستند و متناقضین هم در رتبه هم هستند. حال می‌گوئیم عدم السواد مقارن سواد است و سواد هم که مقارن بیاض بود پس عدم السواد مقارن بیاض است. بنابراین این برهان مقارنت عدم سواد و بیاض را می‌رساند نه سبق عدم سواد بر بیاض را.

نتیجه

بنابراین برای صلاة در مانحن فيه از راه مقدمیت هیچ نهیی ثابت نمي شود پس صلاة صحیح است همچنانكه اگر ضد ما معامله نيز باشد صحیح خواهد بود. البته اين شخص واجبي (مثل ازاله نجاست) را ترک كرده و لذا معصیتی مرتكب شده است.

شبهه منسوب به کعبی

بحث ما این است که آیا فعل احدالضدین متوقف بر ترک ضد دیگر است يا خير؟ کعبی عکس مطلب را بحث کرده است که آیا ترک ضد دیگر متوقف بر فعل احد الضدین است یا نه و از این طریق مباح را نفی کرده است.

بيان مطلب : اگر شیئ حرام باشد مثل لا تشرب الخمر، ترک آن(شرب خمر) متوقف بر فعل دیگری مثل آب خوردن و ... است.

به عبارت دیگر ترک شرب خمر مقارن با افعالي مباح است كه آنها واجب هستند زیرا همه آنها مقدمات برای ترک شرب خمر هستند.

سیدنا الاستاذ می‌فرماید لازمه این قول نفی مکروهات و مستحبات و مباحات هست نه فقط مباحات.