درس خارج اصول آیت الله خلخالی

88/11/12

بسم الله الرحمن الرحیم

بررسي وجوب مقدمه موصله

اين فرمايش، از جهت فهمِ مراد صاحب فصول دچار اشتباه شده است و لذا افزون بر مناقشات درادلهي وي، چهار اشكال بر آن شده است كه ظاهراً همه آنها مبتني بر عدم فهم صحيح از مراد او مي باشد؛ زيرا وقتي به فصول مراجعه كنيد مي بينيد كه ايشان در تنبيه اول از تنبيهاتي كه در بحث مقدمه واجب مطرح مي كند به خوبي مرادش را از مقدمه موصله توضيح مي دهد.

عبارت ايشان در فصول از اين قرار است:

«...و نقول هنا توضيحا لذلك و تأكيدا له أن مقدمة الواجب لا تتصف بالوجوب و المطلوبية من حيث كونها مقدمة إلا إذا ترتب عليها وجود ذي المقدمة لا بمعنى أن وجوبها مشروط بوجوده فيلزم ألا يكون خطاب بالمقدمة أصلا على تقدير عدمه فإن ذلك متضح الفساد كيف و إطلاق وجوبها و عدمه عندنا تابع لإطلاق وجوبه و عدمه بل بمعنى أن وقوعها على الوجه المطلوب منوط بحصول الواجب حتى إنها إذا وقعت مجردة عنه تجردت عن وصف الوجوب و المطلوبية لعدم وجوبها على الوجه المعتبر فالتوصل بها إلى الواجب من قبيل شرط الوجود لها لا من قبيل شرط الوجوب و هذا عندي هو التحقيق الذي لا مزيد عليه و إن لم أقف على من يتفطن له...»‏ الفصول‏الغروية، صفحه 86.

همانگونه كه در عبارت ملاحظه مي كنيد مرحوم صاحب فصول ره بحث را به عنوان ترتب، وقوع و مقارنه خارجي مطرح مي كند نه عنوان تقيد؛ ولذا در تعبير سيدنا الاستاد هست كه بگوييم المقدمة الملازمه لا الموصله.

تقريب مطلب با مثال: اگر شما به كسي گفتيد فلاني را با ملازمانش دعوت كن، اين ملازمه معناي قيديت ووصفيت ندارد؛ بلكه معنايش مقارنه و همراهي است.

نا گفته نماند كه سيدنا الاستاد كاملاً از ايشان دفاع مي كند و مي فرمايد: برفرض قبول ملازمه، قطعاً و بلااشكال حرف صاحب فصول را قبول مي كنيم.

اشكالات بر مقدمه موصله

اشكال اول:

عرض شد اشكال اول بر مقدمه موصله عبارت است از دور و تسلسل؛ اما اشكال دور، در جلسه گذشته بيان شد.

جواب اشكال دور

سيدنا الاستاد ره مي گويد: ادعاي دور ناتمام است؛ زيرا:

اولاً: وجوب مقدمه، وجوب غيري است و لذا نمي تواند وجوب نفسي توليد كند به جهت اينكه «الضعيف لايمكن أن يتولد منه القوي»؛ بلكه از وجوب غيري، وجوبي مثل خودش به وجود مي آيد. لذا دو وجوب، متعلق به واجب نفسي است؛ يكي وجوب نفسي خودش و ديگري وجوب غيري كه هردو تبديل به وجوب مؤكد مي شود و بدين ترتيب دور مرتفع خواهد شد؛ زيرا آنچه مترتب بر مقدمه است وجوب غيريِ واجب نفسي است نه وجوب نفسي اش تا دور پيش آيد.

بنابراين، نتيجهي تقييد، عبارت است از اندكاك و حكم واحد مؤكد نه دور.

وثانياً: همانگونه كه دانستيم صاحب فصول ره فرمود تقييدي در كار نيست؛ بلكه مقارنه است؛ ولذا اشكال دور كه مولود و برآمده از تقييد است مرتفع مي شود.

واما اشكال تسلسل:

شما مي گوييد: ذات المقدمه بوصفِ أنّه متصلٌ بذي المقدمه واجب است؛ معناي اين حرف بازگشت مقدمه موصله به موصوف و صفت است و لذا نتيجه اش اين مي شود كه ذات المقدمه، مقدمه باشد براي مقدمه موصله؛ حال سؤال مي كنيم كه دراين صورت آيا ذات المقدمه مطلقاً مقدمه است يا به وصف اتصال؟ حتماً بايد بگوييد مطلق ذات المقدمه، مقدمه است والا اگر به وصف اتصال باشد مستلزم تسلسل خواهد بود.

جواب اشكال تسلسل

تسلسل مبتني بر تقييد است و مكرر گفتيم كه از ديد صاحب فصول تقييدي در كار نيست.