99/03/26
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: حجج و امارات / قطع
بررسی روائی حکم متجریبرای تکمیل بحث تجری باید به روایات هم سری زد. بعضی روایات میگویند: نیۀ السیئۀ لا تُکتَب. مبنای علمای امامیه هم همین است. اما از روایات دیگری استفاده میشود که قصد گناه هم، در عقوبت موثر است. تاثیر قصد ثواب اجماعیست؛ اما تاثیر قصد گناه هم از بعضی روایات استفاده میشود. برای معلوم شدن تکلیف مسئله تجری لازم است تا این دو دسته روایت بررسی شوند.
دسته اول؛ روایات دال بر تاثیر نیتروایت اول؛ «عن أبي عبدالله عليهالسلام قال : قال رسول الله صلىاللهعليهوآله : نية المؤمن خيرمن عمله ، ونية الكافر شر من عمله ، وكل عامل يعمل على نيته».[1] اگر عمل موجب عقاب است نیتی که شر از آن است نیز باید عقاب داشته باشد.
روایت دوم؛ « عن أبي عبدالله عليهالسلام قال : إن الله يحشر الناس على نياتهم يوم القيامة».[2] بر اساس این روایت ملاک حشر اعمال نیست. نیات هستند که منشا ثواب و عقاب میشوند.
روایت سوم؛ «قال أبو عبدالله عليهالسلام: إنما خلد أهل النار في النار ، لأن نياتهم كانت في الدنيا أن لو خلدوا فيها أن يعصوا الله أبدا ، وإنما خلد أهل الجنة في الجنة ، لأن نياتهم كانت في الدنيا أن لو بقوا فيها أن يطيعوا الله أبداً ، فبالنيّات خلد هؤلاء وهؤلاء ، ثم تلا قوله تعالى «قل كل يعمل على شكلته» قال : على نيته» [3] از امام سوال شده، ایشان که اعمال فاسدشان محدود به دنیا بوده چرا عقابشان خلود و الی الابد است؟ حضرت فرمودند: خلود به خاطر به نیت اینهاست. اهل بهشت و اهل جهنم هر دو عزم داشتند بر ثبات و باقی ماندن بر صلاح یا شرارت الی الابد و این خلود از بابت عزمشان است.
روایت چهارم؛ «عن زيد بن علي ، عن آبائه عليهم السلام قال : قال رسول الله صلّى الله عليه وآله: إذا التقى المسلمان بسيفهما على غير سنة فالقاتل والمقتول في النار قيل : يا رسول الله هذا القاتل فما بال المقتول ؟ قال : لأنّه أراد قتلاً»[4] باز سوال پرسیدند چرا مقتول به جهنم میرود؟ حضرت پاسخ داد که او نیز اراده و عزم بر قتل داشته است. این نشان میدهد که صرف عزم موجب عقاب است.
روایت پنیجم: دسته دیگر از روایات در مورد عقوبت بر مقدمات معصیت است؛ مثلا در باب عقوبت بر خمر آمده که ده طایفه ملعونند؛ اول غارس درخت انگور «عن الصادق ، عن آبائه ( عليهم السلام ) ـ في حديث المناهي : ـ إن رسول الله ( صلى الله عليه وآله ) نهى أن يشترى الخمر ، وأن يسقى الخمر ، وقال : لعن الله الخمر وغارسها وعاصرها وشاربها وساقيها وبايعها ومشتريها وآكل ثمنها وحاملها والمحمولة إليه»[5]
وجه حرمت برای آخرین نفر که شارب باشد مشخص است. اما سایرین چرا ملعونند؟ علت حرمت ایشان قصد اعانت و تعاون بر حرام است. انگور را کاشته به نیت معاونت بر معصیت. حال سایر واسطه ها نیز همین است. ایشان نه حتی نیت گناه، بلکه نیت اعانت بر گناه داشتهاند.
مستند ششم؛ آیه شریفه میفرماید: «وَإِن تُبْدُواْ مَا فِي أَنفُسِكُمْ أَوْ تُخْفُوهُ يُحَاسِبْكُم بِهِ اللّهُ فَيَغْفِرُ لِمَن يَشَاءُ وَيُعَذِّبُ مَن يَشَاءُ وَاللّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ».[6] این آیه نیز دال بر همین مطلب است و محاسبه روز قیامت را از بابت ضمیر و نیات میداند؛ هر چند که مخفی باشد.
مستند هفتم؛ در روایاتی وارد شده اگر کسی راضی به فعل قومی باشد، مانند خود آن قوم است. «وقال امیرالمومنین عليهالسلام الراضي بفعل قوم كالداخل معهم فيه».[7] همچنین در زیارت وارث آمده «لعن لله من قتلک و لعن الله من ظلمک و لعن الله من سمع بذلک فرضیت به»
مستند هشتم؛ همچنین آیه شریفه که خداوند متعال از طریق پیامبر صلی الله علیه و آله به یهودیان معاصر پیامبر می فرماید «الَّذِينَ قَالُواْ إِنَّ اللّهَ عَهِدَ إِلَيْنَا أَلاَّ نُؤْمِنَ لِرَسُولٍ حَتَّىَ يَأْتِيَنَا بِقُرْبَانٍ تَأْكُلُهُ النَّارُ قُلْ قَدْ جَاءكُمْ رُسُلٌ مِّن قَبْلِي بِالْبَيِّنَاتِ وَبِالَّذِي قُلْتُمْ فَلِمَ قَتَلْتُمُوهُمْ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ».[8] میفرماید: اگر راست میگویید چرا پیامبران قبلی را کشتید؟ این سوال در حالیست که اجداد ایشان پیامبران را کشتهاند. پس چرا اینها مخاطب میشوند؟ در تفسیر برای پاسخ به این سوال، آمده نسبت قتل به مخاطبین از باب رضایت ایشان به فعل اجدادشان است.
مستند نهم؛ همچنین آیه شریفه «تِلْكَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُهَا لِلَّذِينَ لَا يُرِيدُونَ عُلُوًّا فِي الْأَرْضِ وَلَا فَسَادًا وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ».[9] در اینجا بحث در علو فی الارض نیست. فرعون خودش علو فی الارض داشت «إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلَا فِي الْأَرْضِ». میفرماید: دار آخرت را برای کسانی قرار دادیم که «لَا يُرِيدُونَ عُلُوًّا فِي الْأَرْضِ» حتی اراده علو هم ندارند. اراده همان نیت و قصد است.
همچنین در آیه دیگری میفرماید: «إِنَّ الَّذِينَ يُحِبُّونَ أَن تَشِيعَ الْفَاحِشَةُ فِي الَّذِينَ آمَنُوا لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنتُمْ لَا تَعْلَمُونَ»[10] به کسی که دوست دارد همه مومنین و مسلمین مبتلا به فحشا شوند وعده عذاب داده شده. برای همین حبی که دارند، ملعونند. پس نفس این حب گناه است.
دسته دوم؛ روایاتی که صرف نیت را موثر نمیدانند.در مقابل آنچه بیان شد، دستهای دیگر از آیات و روایات وجود دارد. وقتی دو دسته را دیدیم، باید برگردیم و میانشان جمع کنیم، تا تنافی رفع شود.
مستند اول؛ «عَنْ زُرَارَةَ: عَنْ أَحَدِهِمَا عليهماالسلام قال : إن الله تبارك وتعالى جعل لآدم في ذريته أن من هم بحسنة فلم يعملها كتبت له حسنة ، ومن همّ بحسنة وعملهاكتبت له عشرا ، ومن هم بسيئة لم تكتب عليه ومن هم بها وعملها كتبت عليه سيئة».[11] این روایت کاملاً بر این دلالت دارد که صرف نیت گناه مواخذه و عقوبتی ندارد.
مستند دوم؛ «عن بكير، عن أبي عبدالله عليهالسلام أو عن أبي جعفر عليهالسلام ؛ إن الله تعالى قال لآدم عليهالسلام : يا آدم ، جعلت لك أن من هم من ذريتك بسيئة لم تكتب عليه ، فإن عملها كتبت عليه سيئة ، ومن هم منهم بحسنة ، فإن لم يعملها كتبت له حسنة ، وإن هوعملها كتبت له عشرا».[12]
مستند سوم؛ «جميل بن دراج ، عن أبي عبدالله عليهالسلام قال : إذا هم العبد بالسيئة لم تكتب عليه ، وإذا هم بحسنة كتبت له»[13]
مستند چهارم؛ در توحید صدوق آمده؛ «حدثنا محمد بن موسى بن المتوكل رضياللهعنه ، قال : حدثنا علي بن الحسين السعدآبادي ، عن أحمد بن أبي عبد الله البرقي ، عن أبيه ، عن محمد بن أبي عمير ، عن حمزة بن حمران ، عن أبي عبد الله عليهالسلام قال : من هم بحسنة فلم يعملها كتبت له حسنة ، فإن عملها كتبت له عشر أمثالها ، ويضاعف الله لمن يشاء إلى سبعمائة ، ومن هم بسيئة فلم يعملها لم تكتب عليه»[14] سند خوب است؛ هرچند در مورد حنظله بن مهران جای سوال باقیست.
مستند پنجم؛ «عبدالله بن جعفر الحميري في ( قرب الاسناد ) : عن هارون بن مسلم ، عن مسعدة بن صدقة ، عن جعفربن محمد عليهالسلام قال : لو كانت النيات من أهل الفسق يؤخذ بها أهلها إذا لأخذ كل من نوى الزنا بالزنا ، وكل من نوى السرقة بالسرقة ، وكل من نوى القتل بالقتل ، ولكن الله عدل كريم ليس الجور من شانه ، ولكنه يثيب على نيات الخير أهلها وإضمارهم عليها ، ولا يؤاخذ أهل الفسق حتى يفعلوا»[15]
مستند ششم؛ «محمد بن يعقوب ، عن محمد بن يحيى ، عن أحمد بن محمد ، عن علي بن الحكم ، عن عمربن يزيد ، عن أبي عبدالله عليهالسلام ـ في حديث ـ أن رسول الله صلىاللهعليهوآله كان يقول : من أسر سريرة رداه الله رداها ، إن خيرا فخير ، وإن شرا فشر».[16] یعنی هر کسی هر سریرهای دارد، مانند لباسی است که بر تن کرده. به این معنا که کمکم به سمت همان سریره کشانده میشود. این عقوبت دنیوی و از آثار نیت خیر و شر است. از همین بابت در آیه شریفه میفرماید: «ثُمَّ كَانَ عَاقِبَةَ الَّذِينَ أَسَاؤُوا السُّوأَى أَن كَذَّبُوا بِآيَاتِ اللَّهِ وَكَانُوا بِهَا يَسْتَهْزِئُون».[17] نیت بدی داشتند. اما نیت بد در این مرحله نمیماند؛ بلکه آنقدر شدت پیدا میکند تا شخص کافر شود و تکذیب نماید. معنای روایت هم همین است.
مستند هفت؛ «عن أبي بصيرقال : قال أبوعبدالله عليهالسلام : ما من عبد يسر خيرا إلا لم تذهب الأيام حتى يظهر الله له خيرا ، وما من عبد يسر شرا إلا لم تذهب الأيام حتى يظهر الله له شرا».[18]
مستند هشتم؛ «عن عبدالله بن موسى بن جعفر ، عن أبيه عليهالسلام قال : سألته عن الملكين ، هل يعلمان بالذنب إذا أراد العبد أن يفعله ، أو الحسنة؟ فقال : ريح الكنيف والطيب سواء؟! قلت : لا ، قال : إن العبد إذا هم بالحسنة خرج نفسه طيب الريح ، فقال صاحب اليمين لصاحب الشمال : قم فإنه قد هم بالحسنة ، فإذا فعلها كان لسانه قلمه وريقه مداده فاثبتها له ، وإذا هم بالسيئة خرج نفسه منتن الريح ، فيقول صاحب الشمال لصاحب اليمين : قف ، فإنه قد هم بالسيئة ، فإذا هوفعلها كان لسانه قلمه وريقه مداده فأثبتها عليه».[19] عبدالله بن موسی بن جعفر، جد ماست. این روایت هم اشاره به این دارد که وقتی عبد نیت معصیت میکند، چیزی برای او نوشته نمیشود.
مستند نهم؛ «عن بكر بن محمد الأزدي ، عن أبي عبدالله عليهالسلام قال : إن المؤمن لينوي الذنب فيحرم رزقه».[20]
نظر مشهور و ملا صدرا در باب نیتگفتیم: اجماع همه علمای شیعه، بر دسته دوم است. ایشان قائلند که نیت معصیت نوشته نمیشود. مرحوم ملا صدرا در شواهد الربوبیه تفسیری عرفانی برای دربهای بهشت و جهنم ارائه کرده. گفته شده که بهشت هشت درب دارد، اما جهنم هفت درب؛ ایشان در توضیح میفرماید: عدد دربهای بهشت و جهنم یکیست که اشاره به اعضا و جوارح انسان دارد؛ شکم، عورت، پا، دست، چشم، گوش و زبان. اما جهنم که یک درب کمتر دارد، مربوط به قلب و نیت است. اگر کسی نیت خیر داشته باشد، برای او ثواب نوشته میشود. اما برای کسی که نیت شر دارد، چیزی نوشته نمیشود.
مبنای مذهب شیعه بر این است که نیه السیئه لا تکتب.
پس تکلیف دسته اول چه میشود؟ باید تفسیر آنها را پیدا کنیم.