97/10/05
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع : اقتضاء النهی للفساد / اقسام النهی؛
مقدمه
در علم اصول دو مبحث با عنوان"اقتضاء" وجود دارد؛ یکی «اقتضاء النهی للفساد» و دیگری «اقتضاء امر به شیء از نهی از ضد آن». لذا ذکر قرینه، برای تمیز مراد ضروریست.
تنبیه پنجم؛ اقسام النهی
نهی اقسامی دارد. باید ببینیم کدام یک از اقسام نهی در بحث ما داخلند.
نهی ارشادی و نهی مولوی
نهی مولوی نهیی است که در آن مولا از مقام مولویت دستور داده و عبد هم وظیفه دارد آن را اطاعت کند. اما گاهی همین مولا نهی ارشادی میکند؛ یعنی به لسان نهی میگوید، ولی غرضش در واقع إخبار از چیزی دیگر است. مثلا مراد او از نهیِ قهقهه در نماز، این است که نماز به واسطه قهقهه باطل میشود. یا آنکه میفرماید: «لا تصل فی وبر ما لا یؤکل لحمه». این نهی از نماز، در واقع اخبار از مانعیت دارد. البته همچون نواهی ارشادی، اوامری ارشادی هم داریم.
مولویت هم به دو قسم است؛ یا تشریعیست و یا ذاتی. ذاتی این است نهی به ذات عمل بما هو هو، خوردهباشد. اما در نهی تشریعی، مولا نمیخواهد از عملی به ذاته نهی کند. لکن همان عمل، نباید به عنوان عمل مشروع اتیان شود. آب خوردن فی حد ذاته مباح است. اما اگر به عنوان عملی که جزو دین است انجام شود، حرام خواهد بود. متعلق نهی در این اقسام، همان حیثیت تشریع آن است؛ نه نفس ذات عمل.
نهی ذاتی نیز خود بر دو قسم است؛ یا نفسی است و یا غیری. در نهی نفسی، نهی به ذات عمل بما هو هو تعلق گرفته. اما نهی غیری آن است که نهی به عملی تعلق بگیرد که مقدمه عمل باطل دیگریست. لکن مولا آنقدر نسبت به ذیالمقدمه کراهت دارد که از مقدمات آن نیز نهی کردهاست.
نهی نفسی هم دو قِسم است؛ یا تحریمیست و یا تنزیهی. تحریمی یعنی الزامی. اما تنزیهی نهی غیر الزامیست. نهی تحریمی مستتبع استحقاق عقاب است. اما اگر نهی از عمل تنزیهی بود، هر چند ارتکاب آن عمل مخالفت با مولاست، لکن موجب استحقاق عقاب نمیشود.
نهی غیری هم دو قسم است؛ گاهی اصلی است و گاهی تبعی(این مطلب را در کتاب نیاوردهایم.). نهی اصلی آن است که در لسان ادله عبارت «لا تفعل» باشد. اما در نهی تبعی لسان ادله «لا تفعل» ندارد و آن را از لابلای مطاوی دیگر ادله کشف میکنیم. به عبارت دیگر، هرچند دلالت نهی تبعی التزامیست، ولی نهی صریحی ندارد. (البته برای تبعی اصطلاحات دیگری، از جمله معنایی که صاحب کفایه ارائه کرده، وجود دارد.[1] اما معنای صحیحی که حضرت امام گفته[2] و شاگردان ایشان هم پذیرفتهاند، همین است که گفتهشد.)
قدر متیق از اقسام نهی در ما نحن فیه
اما کدام یک از اقسام بیان شده در ما نحن فیه داخل است؟ کدام یک اقتضای فساد امر را دارند؟ قدر متیقن نهی مولوی تحریمی نفسی ذاتی است. منصرف از کلمه نهی هم همین است. همچنین ظاهر عنوان بحث و قدر متیقن از بحث هم همین است؛ یعنی بنا بر ظاهر وقتی نهیی به عنوان العباده تعلق گرفت، ذاتی است و نه تشریعی، اصلی است و نه تبعی، نفسی است و نه غیری، مولویست و نه ارشادی، در این حال دلالت بر فساد خواهد داشت. در عین حالی که اصل مطلب واضح است، اما میخواهیم مروری هم بر اقسام نهی داشته باشیم، تا ببینیم آیا سایر اقسام هم چنین اقتضائی دارند یا خیر.
مثال بحث نهی از نماز در حال حیض است. پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله فرمودند: «دع الصلاۀ ایام اقرائک» اختلافی شده در این که این نهی ذاتی است یا تشریعی؛ اما اقوا ذاتی و حرام بودن آن است. اما نه از حیثیت ادخال ما لیس من الدین، فی الدین؛ بلکه نفس عمل و نماز حرام است. پس این نهی هم تحریمیست، هم ذاتی و هم مولوی؛ چون عمل منهیٌ عنه، مبغوض بوده و نهی از آن اقتضای فساد امر دارد. وقتی عملی مبغوض باشد دیگر نمیتواند مقرِّب و عبادت شود. پس علاوه بر اینکه حرام است، باطل نیز هست.