97/08/13
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع : اجتماع امر ونهی/نتیجهبحث/مبنایحضرتامامدر جواز؛
بسم الله الرحمن الرحيم
دلیل دوممحقق قمی در قوانین الاصول و در مقام استدلال میفرماید: اولاً طبایع متعلق احکام هستند و افراد مقدمه وجود طبیعتند. در ما نحن فیه اجتماع دو طبیعت در فرد خاص -که مَجمَع صلاۀ و غصب واقع شده- اجتماع امر و نهی غیریست؛ به این بیان که این فرد هم نسبت به جنبه صلاتی مقدمه است و هم نسبت به جنبه غصبی و چون امر به مقدمه، امری غیری است؛ در این مقدمه امر و نهیِ غیری اجتماع نمودهاند.
امتثال نماز ممکن است در ضمن فرد غصبی باشد و این مضر نیست؛ زیرا حرمت این فرد از بابت غصب، حرمتی غیریست. حرمت غیری هم ضرری برای ذیالمقدمه ندارد. کما اینکه حج رفتن با کشتی غصبی، ضرری به اعمال حج وارد نمیکند، هرچند که مقدمه چنین حجی حرام است.
ما باید امر به طبیعت الصلاۀ را امتثال کنیم. لذا هرچند فرد موجود از نماز در حرامی محقق شدهاست، اما در حقیقت این دو اتحاد وجودی ندارد و فرد غصبی مقدمه است؛ یعنی وجود در ضمن فرد غصبی برای الصلاه، سببیت و مقدمیت دارد.
ایشان قائل به اتحاد نیست؛ زیرا اجتماع را در فرد میداند و فرد هم مقدمه. پس همچون امتثال واجبی میشود که مقدمه حرامی داشته. این مقدمه حرام هم ضرری به امتثال آن واجب نمی رساند. مانند همان سفر به حج با مرکب غصبی.
ما می گوییم: وجودِ فرد، عینِ وجود طبیعت است. اما ایشان میگوید: فرد مقدمه آن است. می گوید: وجود الفرد، مقدمه وجود الطبیعه میشود. لذا حرمت فرد، ضرری برای امتثال طبیعت ندارد. در ما نحن فیه این فرد که محقِّق امتثال صلاۀ است، در واقع مقدمه وجود صلاۀ شده. پس حرمت آن ضرری به امتثال صلاۀ نمیرساند.[1]
جواب آخوندصاحب کفایه در جواب میفرماید: فرد در خارج، عین طبیعت است و نه مقدمه آن. شما این دو را مانند سبب و مسبب حساب کرده و گفتید: مقدمیت مستلزم اثنینیّت است. مانند مقدمیّت نصب سُلّم برای صعود علی السطح. نصب سُلّم یک چیز است و صعود، چیزی دیگر. اما اگر وجود فرد مقدمه وجود طبیعی باشد باید وجود زید غیر وجود انسان باشد؛ حال آنکه ایندو در خارج بیش از یک چیز نیستند. عمده اشکالِ فرمایش صاحب قوانین، همین است.[2]