درس خارج اصول استاد جزایری

96/07/15

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: واجب نفسی و غیری/ اقوال در وجوب مقدمه

مقدمه

بحث ما در وجوب مقدمه بود. عمده بحث را خواندیم و الان به اواخر بحث رسیدیم، لکن لازم است مروری به مطالب گذشته داشته باشیم

کلام ابتدا از تعریف مقدمه شروع شد و گفتیم: مقدمه آن است که قدرت بر ذی المقدمه، متوقف بر انجام آن باشد. یعنی اگر مقدمه باشد مکلف قدرت بر ذی المقدمه پیدا می کند و اگر نباشد مکلف از ذی المقدمه عاجز است؛ مانند نصب سُلّم که مقدمه صعود علی السطح است. البته ممکن است قدرت بر عملی متوقف بر چند مقدمه باشد. در این صورت نیز همه آن امور در إقدار بر ذی المقدمه دخالت داشته و مقدمه آن عمل محسوب می شوند.

سوالی که مطرح شده این است که آیا مقدمه واجب واجب است یا خیر؟ اگر سوال را اینگونه مطرح کنیم بحث فقهی خواهد شد؛ زیرا مساله در مورد وجوب یک حکم شرعی است که در فقه به آن پرداخته می شود. اما متاخرین علی الخصوص مرحوم آخوند مطلب را درست کرده اند و گفته اند: بحث از وجوب مقدمه نیست بلکه بحث بر وجود ملازمه است میان وجوب ذی المقدمه و وجوب مقدمه. [1]

در ادامه اقسام مقدمه را خواندیم، مانند مقدمات وجود، وجوب و صحّت. همچنین تقسیم مقدمه به داخلی و خارجی؛ مقدمه خارجیه مانند نصب سُلّم و مقدمه داخلیه مانند أجزاء عمل. بحث مفصل و مُثمرتر عبارت بود از اینکه ما سه نوع مقدمه(شرط) داریم؛ شرط متقدم و مقارن و متاخر. در این بین شرط متقدم و شرط متاخر مباحث مفصلی داشتند. از بین آقایان، مرحوم نایینی، شرط متاخر را معقول نمی دانستند[2] لکن محقق خوئی[3] و حضرت امام[4] آن را معقول می دانستند و ما نیز به تبع شرط متاخر را پذیرفتیم.

در ادامه استطراداً وارد اقسام ذی المقدمه شدیم، البته این بحث ربطی به بحث مقدمه واجب نداشت اما آقایان متعرض آن شده اند. ما نیز مطلب را ذکر کردیم، ذی المقدمه تقسیم می شود به واجب مطلق و واجب مشروط. خودِ واجب مطلق تقسیم می شود به معلق و منجز. این تقسیم از صاحب فصول است. صاحب کفایه با این تقسیم مخالفت کردند[5] اما مخالفت ایشان نداشته و این تقسیم، تقسیمی است.

بر واجب معلق ثمراتی مترتب است که اوضح آنها حل اشکال مقدمه مفوته است. به همین مناسبت وارد در بحث وجوب تعلّم شدیم، وقتی می گوییم: «بر هر مسلمانی تعلّم احکام شرعیه واجب است»، مراد وجوب نفسی است یا غیری؟

بحث بعدی که متعرض شدیم طهارات ثلاث بود. طهارات ثلاث مقدمه‌اند و وجوبشان غیری است. وجوب غیری هم توصلیست. پس چگونه طهارات ثلاث هم مقدمه‌اند و وجوب غیری دارند و هم تعبدی هستند؟ این را هم خواندیم و گفتیمک تعبدیّت این‌ها از قِبَل وجوبشان نیست، وجوبشان این طهارات توصلی است و وجوب توصلی نمی تواند منشا عبادیت باشد. عبادیّت طهارات ثلاث از جای دیگر نشأت می گیرد.

آیا مقدمه واجب واجب است؟

اینها تمام شد و رسیدیم به سوال اصلی که آیا مقدمه واجب واجب است یا خیر؟ از ابتدای بحث این را گفتیم که مقدمه واجب، واجب و ملازمه صحیح است. البته برخی مانند آشیخ محمد حسین اصفهانی منکر شده‌اند و گفته‌اند: وجوب مقدمه فقط یک لابُدیّت عقلی دارد.[6] لکن ما با کلام ایشان موافق نیستیم.

اما در اطلاق ملازمه‌ای که میان وجوب ذی‌المقدمه و وجوب مقدمه بر قرار است سه قول وجود دارد. صاحب کفایه می گوید: مطلقا علی سبیل الاطلاق ملازمه وجود دارد، سه قول دیگر و سه تفصیل دیگر هم وجود دارد، یکی تفصیل شیخ انصاری، دیگری صاحب معالم، و سومی تفصیل صاحب فصول که انشاء الله به بررسی این اقوال خواهیم پرداخت.

[1] کفایه الاصول، الآخوند محمد کاظم الخراسانی، ج1، ص89.
[2] اجود التقریرات، الشیخ محمد حسین الغروی النائینی(السید ابوالقاسم الخوئی) ج1، ص325.
[3] محاضرات فی الاصول، السید ابوالقاسم الخوئی، ج2، ص313.
[4] مناهج الوصول، الامام الخمینی، ج1، ص340.
[5] کفایه الاصول، الآخوند محمد کاظم الخراسانی، ج1، ص100.
[6] نهایه الدرایه، الشیخ محمد حسین الاصفهانی، ج3، ص353.