درس خارج اصول استاد موسوی جزایری

94/02/01

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع : مقدمات/ صحیح و اعم/ علائم صحیح و اعم/ ادله القول بالاعم
ادله القول بالاعم
دلیل دوم، کثرت استعمال در فاسد
آخوند می فرمایند «ومنها :استعمال الصلاة وغيرها في غير واحد من الإخبار في الفاسدة، كقوله عليه الصلاة والسلام ( بني الاسلام على خمس : الصلاة، والزكاة، والحج، والصوم، والولاية، ولم يناد أحد بشيء كما نودي بالولاية، فأخذ الناس بأربع، وتركوا هذه، فلو أن أحداً صام نهاره وقام ليله، ومات بغير ولاية، لم يقبل له صوم ولا صلاة(» وجه استدلال به این صورت است که در روایت آمده مردم چهار عمل را اخذ کرده و ولایت را رها کرده اند، مفروض این است که اعمالشان بدون ولایت باطل است، حالا امام که فرمودند «فأخذ الناس بأربع» در حالی که اعمالشان بدون ولایت باطل است پس چگونه امام فرموده اند مردم اخذ کرده اند؟ مطابق اعم این استعمال صحیح است. [1]
و فیه
صاحب کفایه جواب می دهند که اولا استعمال اعم از حقیقت است، استعمال مجاز هم زیاد داریم لذا از دیدن چند موردِ استعمال نمی توان چنین معنایی را کشف نمود.
بعد یک جواب نقضی هم می دهند و آن اینکه در اول روایت آمده «بني الاسلام على خمس : الصلاة، والزكاة، والحج، والصوم، والولاية» بعد شما از فرازِ «فأخذ الناس بأربع» می گویید مراد نمازِ اعم است نه صحیح، ما سوال می کنیم آیا ممکن است نماز اعمِّ از صحیح و فاسد مبنای اسلام باشد؟ آنچه شالوده و بنیادِ اسلام است نمازِ صحیحه است نه فاسده، لذا به لحاظِ این قرینه مرادِ امام از «الصلاة، والزكاة، والحج، والصوم» مراد عملِ صحیح است نه فاسد، بعد که فرموده «فأخذ الناس بأربع» مراد صحیح به زعمِ خودشان است کما اینکه اهل سنّت به گمان خودشان نمازِ صحیح می خوانند. علی ایِّ حال یا باید صحیحِ زعمی بگیریم و یا مجازی. لذا اهل سنّت اعمالشان مقبول نیست، مقتضای قاعده هم این است که اعمالشان را اعاده بکنند، لکن از باب تخفیف گفته شده که اگر مُستبصِر شدند اعمال گذشته شان اگر مطابق عقیده خودشان صحیح بوده نیازی به اعاده ندارد. [2]
روایت دیگری که به آن استدلال شده روایتِ شریفه «دع الصلاة أيام أقرائك» می باشد، این روایت در مورد زن حائض است که باید در زمان حیض نماز را ترک بکند، قُرء از اضداد است، یعنی هم به معنای حیض است و هم به معنای طُهر، دو جمع مُکسّر دارد، اگر به معنای طُهر باشد جمع آن قروء است و اگر به معنای حیض باشد جمعِ آن اقراء است، حالا در اینجا که می فرماید نماز را در ایام حیض ترک بنما آیا مرادش نماز صحیحه است یا فاسده؟ نمی تواند مراد نماز صحیحه باشد چون در حالِ حدث است و فی نفسه نمازش باطل است چون در حالِ حدث است، مانندِ اینکه جُنُب بخواهد در حالِ جنابت نماز بخواند، فی نفسه باطل است، حائض هم همینطور فی نفسه نمازش باطل است و قابل تطهیر هم نیست و بطلانش هم طبق القاعده است، پس نمازِ صحیحه برای حائض غیر مقدور است و نهی هم به غیر مقدور تعلّق نمی گیرد، پس حائض قدرت بر چه چیز دارد؟ بر نماز فاسده، پس مرادِ امام در روایت نماز فاسده بودن نه صحیحه.
صاحب کفایه جواب می دهند که نهی در مرکبات ارشادِ به بطلان است نه نهی تکلیفی، مثلا در آنجا که فرموده «لا تُصلِّ فی وبر ما لا یُأکل لحمه» آیا به معنای حرمت است یا بطلان؟ قطعا به معنای بطلان است، در ما نحن فیه هم همینطور است مانند «لا تُصلِّ فی النجس».
جواب نقضی هم می دهند و آن اینکه اگر مراد نمازِ صحیحه نیست پس آیا مرادِ امام نهیِ از اعم از صحیح و فاسد است؟ آیا شما مُلتزم می شوید که امام از یک عملِ فاسدِ نا مربوطی که شامل مُبطلات است نهی کرده است؟ آیا اگر حائض رکوع و سجده ای برود که شبهه نماز باشد آیا عمل حرامی مرتکب شده است؟ هیچ فقیهی قائل به این نمی شود در حالی که اگر استدلال مُستدِل درست باشد هر آینه باید قائل می شدند. [3] والسلام علیکم و رحمه الله .




[1]  کفایه الاصول، محمد کاظم خراسانی، ص31.
[2]  کفایه الاصول، محمد کاظم خراسانی، ص31.
[3]  کفایه الاصول، محمد کاظم خراسانی، ص31.