درس خارج اصول استاد موسوی جزایری

94/01/26

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع : مقدمات/ صحیح و اعم/ علائم صحیح و اعم/ ادله القول بالصحیح
علائم صحیح و اعم
بحث بر سر این است که الفاظ عبادات وضع برای صحیح شده اند یا برای اعم؟ در واقع این همان بحث علائم حقیقت و مجاز است زیرا می خواهیم ببینیم استعمال در کدام حقیقی و در کدام مجازی است، پس باید مراجعه به علائم حقیقت و مجاز بکنیم، شیخ انصاری و آخوند می فرمایند که علائم انصراف به صحیح دارند نه اعم، نظر خود ما هم همین است منتهی با یک تفاوتی که بعدا خواهیم گفت.
التبادر
مرحوم آخوند تبادر را از جمله علامات صحیح آورده سپس یک اشکالاتی را بر آن وارد نموده و جواب می دهند.
اشکال اول البته خیلی اشکال بی ربطی است و اصلا قابل تقریر هم نیست، فرموده منافاتی میان این نیست که الفاظ در عین حالی که وضع برای صحیح شده اند مجملات هم باشند زیرا وقتی می گوییم متبادر صحیح است مرادمان کلیت معنی است،اجمال از ناحیه اجزاء و شرایط است، کانه میان این اجمال و وضع برای صحیح تناقضی دیده شده که آخوند می خواهد به آن جواب بدهد. خیلی هم زحمت کشیده اند برای جواب دادن در حالی که اصلا اشکال باردی است زیرا صحیح به معنای تام است و اجمال از اضافه موضوع له به اجزاء و شرایط به وجود می آید، شک می کنیم آیا ده جزء است یا یازده جزء، این اجمال و ابهام چه منافاتی دارد با اینکه معنای لفظ وضع برای صحیح شده باشد؟[1]
اشکال بعدی این است که گفته شده تبادر در صورتی علامت حقیقت است که مستند به حاقّ لفظ باشد و مستند به قرینه نباشد و اگر معنی از لفظ مع القرینه متبادر بشود دیگر این نوع تبادر دلالتی بر حقیقت ندارد، لذا اگر قرینه دخالتی در تبادر داشته باشد این تبادر دیگر اعتباری ندارد، بعد گفته اند در ما نحن فیه که متبادر از لفظ معنای صحیح است این دلالت به واسطه دلالت قرینه است، قرینه اش هم امر مولی است، زیرا مولی امر به فاسد نمی کند و امر به صحیح می کند و همین امر مولی قرینیّت دارد برای معنای صحیح، لذا این تبادر کشف از حقیقت نمی کند.
جوابش این است که ما کاری با مواردی نداریم که مع القرینه استعمال شده است، میزان ما در علامیّتِ تبادر مواردی است که بلا قرینه استعمال شده باشد، حالا در ما نحن فیه پیدا کردن موردی که بلا قرینه استعمال شده باشد خیلی مشکل است زیرا نوعا قرینه وجود دارد، مثلا در «اعد صلاتک» قرینه بر اراده فاسد است، در «اقم الصلاه» قرینه بر صحت است، در مثل «الصلاه معراج المومن» «الصلاه تنهی عن الفحشاء و المنکر» قرینه بر صحیح است زیرا ممکن نیست نماز فاسد ناهی از فحشا و منکر باشد یا معراج المومن باشد.
لکن یک موردی داریم که بلا قرینه است، موردش این است که در روایات آمده اگر در نماز زن و مرد مساوی باشند یا زن مقدّم و جلو تر از مرد باشد باید میانشان چندین زراع فاصله باشد، در غیر این صورت اصحاب قائل به کراهت شده اند لکن  قدما می گفتند خلاف احتیاط است و یا اصلا باطل است. حالا اگر مردی در حال نماز بود زنی آمد مقابلش شروع به نماز کرد، آیا مراد نماز صحیح است یا اعم از فاسد؟ قرینه ای وجود ندارد، اگر نماز زن فاسد هم باشد باز هم ممکن است روایت شاملش بشود، در چنین جایی که هیچ قرینه ای وجود ندارد نه بر فساد و نه بر صحیح آیا متبادر از لفظ «صلاه» صحیح نیست؟ به نظر ما تبادر بر صحیح دارد لذا اگر نماز آن زن فاسد است نمازِ مرد را باطل نمی کند، چرا؟ چون حاقّ لفظ بدون هیچ قرینه ای تبادر بر صحیح دارد.



[1]  کفایه الاصول، محمد کاظم خراسانی، ص29.