درس خارج اصول استاد موسوی جزایری

93/12/25

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع : مقدمات/ صحیح و اعم/ مقدمه سوم/ تصویر جامع بنابر اعم
مختار در مسئله
گفتیم که در مسئله نماز یافتن جامع–چه جامع ذاتی و چه – غیر ممکن است زیرا اجزاء مقولات عالیه اند و جنسی ما فوق اینها وجود ندارد، جامع عرضی هم به درد نمی خورد زیرا جامعهایی مانند «الناهیه عن الفحشاء» و «معراج المومن» اولا مرادف با «صلاه» نیستند، ثانیا لازم می آید اگر ما شک در اجزاء و شرایط کردیم قاعده اشتغال جاری بشود نه اصاله البرائه، حال آنکه علماء اجماع دارند که در چنین جایی اصاله البرائه جاری است نه اشتغال، پس نه جامع ذاتی وجود دارد نه جامع عرضی به درد می خورد.
لا بشرطیت هم نتیجه نداد، نه در مواد و نه در هیئت (که امام فرموده بود) زیرا بین الصلوات المختلفه بونٌ بعیدٌ، یکی قیامی است یکی با ایماء و اشاره.
ما راه دیگری پیدا کردیم و آن اینکه واضع در ابتدا صلاه تامّه مختار را تصور نموده و لفظ «صلاه» را بإزاء آن وضع نموده است، مشکل اینجا بود که مراتب نازله با آن صلاه تامه مختار جامعی ندارند، برای حل مشکل در مراتب نازله ما وحدت اعتباری و عینیّت اعتباری را پیشنهاد می کنیم، در عالم اعتبار میانِ دو چیز که کاملا بی ربط به یکدیگر هم هستند نیز می توان اعتبارِ وحدت نمود، لانّ الاعتبار خفیف المئونه، پس موضوع له لفظ «صلاه» همان نماز مختار است لکن این نماز مختار می تواند تجلّیاتی داشته باشد در مراتب نازله، یعنی نمازی که از انسان مختار صادر می شود باید همراه رکوع و سجود باشد لکن همین نماز اگر بخواهد از آدم عاجز صادر بشود با ایماء و اشاره است، پس مراتب نازله تجلّیاتی هستند برای مرتبه عالیه به حسب اعتبار مُعتبِر.
عوالم مختلف نیز همین گونه اند و یک شئ در عوالم مختلف تجلّیات مختلف و متفاوتی دارد، یک شئ در عالم دنیا به گونه ای است همان شئ در عالم برزخ صورت دیگری دارد، در عالم عُقبی صورت دیگری دارد، پس أشکال یک شئ به حسب عوالم مختلفه عالیه و نازله می تواند متفاوت باشد، در آیات و روایات هم شواهدی دارد مثلا ثوابهای انسان در عالم دنیا افعال او هستند، همین افعال در عالم آخرت تبدیل به اشیاء می شوند و در قالب دار و درخت و امثال آن ظهور پیدا می کنند.
این مطالبی که گفتیم همه برای تقریب ذهن بود، اساس مطلب همان است که اعتبار سهل المئونه است، مولی می تواند اعتبار وحدت بکند میان رکوع اختیاری و رکوع اضطراری.
با این بیان جامع چیست؟ همان مرتبه عالیه، منتهی بعدا مُعتبِر آمده میان آن نماز مختار و مراتب دانیه اش اعتبار وحدت کرده و گفته ما یفعله العاجز فی حال العجز بالایماء عن الرکوع اعتبرته عین الرکوع للقادر، پس یک رکوع داریم برای قادر که انحناء عن قیام است، یک رکوع داریم برای عاجز که ایماء بالعین است، مُعتبِر اعتبار می کند که ایماءِ عاجز عین انحناء قیامی مختار است، هذا عینه و ظهوره فی النشئه الأُخری، پس رکوع یک رکوع است که همان رکوع اختیاری است و لفظ بإزاء همان وضع شده است لکن می تواند ظهورات و تجلّیات مختلفی داشته باشد.
با این بیان ما صحیحی هستیم، واضع که داعی یی نداشته لفظ «صلاه» را برای نماز فاسد وضع بکند، شارع خودش «صلاه» را درست کرده بعد لفظ را بإزاء فاسدِ آن وضع بکند؟ نمی شود، قطعا لفظ «صلاه» برای صحیحِ آن وضع شده لکن در کیفیّت آن ما متوقّف شدیم، آقایان اشکال می کردند که تصویرِ وضع برای صحیح معقول نیست، با این بیانی که گذشت کیفیّت و معقول بودن آن هم توجیه می شود، واضع لفظ را برای مرتبه عالیه وضع نموده است، بعد معلوم شد یک افرادی نمی توانند آن مرتبه عالیه را اتیان بکنند، آیا اینها باید محروم بشوند؟ خیر، بلکه آمد گفت الصلاه للقادر بهذا الکیفیّه و للعاجز بذاک الکیفیّه، یعنی میان فعل قادر و عاجر عینیّت و وحدت اعتبار کرد، برای همین است که وقتی عاجزی نماز ایمائی می خواند می گویند حقیقتا صلاه را انجام داده است. والسلام علیکم و رحمه الله