درس خارج اصول استاد موسوی جزایری

93/11/19

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع : مقدمات/ صحیح و اعم/ مقدمه دوم/ ایراد سیدنا الاعظم به آخوند
ایراد سیدنا الاعظم به آخوند
آخوند گفته بود که صحّت به معنای تمامیّت و فساد به معنای عدم تمامیّت است، امام می فرمایند: این صحیح نیست زیرا تقابل میان صحّت و فساد تقابل تضاد است در حالی که تقابل میان نقص و تمام تقابل عدم و ملکه است،
ایشان صحّت و فساد را چگونه تعریف کرده اند؟ می فرمایند هر طبیعت نوعیّه ای یک صفاتِ خوب و آثار مرغوبی دارد که اگر در این وجود خارجی باشد متصف به صحّت می شود، ولی اگر آن صفات خوب تبدیل به ضد شده باشند و صفات نامرغوبی داشته باشد متّصف به فساد می شود،  مثلا خربزه صحیح چه خربزه ای است؟ خربزه ای است که آن آثاری که مُترقَّب از طبیعتِ خربزه است در آن وجود داشته باشد، مثلا شیرین باشد، خوش عطر باشد، اگر آثاری را که از خربزه صحیح توقع داریم داشته باشد می گوییم خربزه صحیحی است ولی اگر مطابق آن آثار نبود و آثار متضاد آن را داشت، یعنی بوی بدی داشت و تلخ بود می گویند خربزه فاسد است.
پس هر دو طرف را که می بینید وجودی هستند، ملاکات خربزه صحیح وجودی است ملاکات خربزه فاسد هم وجودی است. پس آنطوری که عرف از صحّت و فساد می فهمد و تعریف می کند تقابلشان تضاد است. بخلاف تمامیّت و نقص، تمامیّت به معنای وجود همه اجزاء است و نقص به معنای این است که برخی اجزاء نباشند، نبودن برخی اجزاء یک امر عدمی است، البته  نسبتشان سلب و ایجاب نیست بلکه عدم با وجود ملکه است به خلاف صحّت و فساد.
و فیه
به نظر ما این مطلبی که ایشان فرموده اند دو ایراد دارد، در مورد معنای صحّت و فساد این را قبول داریم که نزد عرف زمانی به خربزه می گویند خربزه فاسد که صفات وجودیش تغییر بکند و مثلا تلخ و بدبو بشود، لکن آیا همین عرف اگر خربزه ای فاسد نباشد و همان صفات صحّت را که شما گفتید داشته باشد می گویند خربزه صحیح؟ نمی گویند، می گویند سالم، لذا فرمایش شما در سلامت و فساد درست است لکن بحث ما در سلامت و فساد نیست، بحث ما در صحّت و فساد است، منشأ اشتباه همین است زیرا نزد عرف متعارف چنین است که در مورد اعمال کلمه صحیح و فاسد را به کار می برند، (البته باطل هم می گویند لکن در زمان گذشته و زمان ائمه علیهم السلام فاسد هم رایج بوده است)، اما در مورد طبایعِ تکوینیّه خارجیّه مانند خربزه و بادمجان و امثال اینها کسی کلمه صحیح را به کار نمی برد بلکه می گویند سالم، پس در اینجا فساد در مقابل سلامت است به خلاف ما نحن فیه که فساد در مقابل صحّت است.
اما ایشان در بخش دیگری از کلامشان فرموده بودند صحت و فساد را باید مقایسه بکنیم به طبیعت نوعیّه طبیعت نوعیّه یک صفاتِ خوب و آثار مرغوبی دارد که اگر در این وجود خارجی باشند متصف به صحّت می شود اگر آن صفات خوب تبدیل به ضد شده باشند متّصف به فساد می شود، ما جواب می دهیم در اعمال ما طبیعت نوعیّه ای نداریم که آثار مرغوبی داشته باشد، اعمالی مانند نماز مانند خربزه نیست که شیرین باشد یا بوی خوبی داشته باشد، این تفسیر شما نسبت به اعمال صحیح نیست.
بلکه اینگونه باید معنایش بکنیم که صحیح آن عملی است که مطلبق با طبیعت مامور به باشد و فاسد آن عملی است که مطابق با طبیعت مامور به نباشد، لذا صحّت به معنای تمامیّت است از لحاظ اجزاء و شرایط مامور به، و فساد هم به معنای نقص است در قیاس با همان طبیعت مامور به.
اشاره ای به تعریف شیخ انصاری
مرحوم شیخ انصاری فرموده «صحّت به معنای تمامیّت مِن حیث الاجزاء است» و شرایط را خارج کرده است و فرموده شرایط دخالتی در معنای صحّت ندارد.
جواب داده شده و معلوم هم هست که این درست نیست زیرا اگر مقصود از شرایط ذات شرط است-مانند عمل وضو و عمل غسل- شکی نیست که اینها خارج از نماز هستند، لکن مقصود از شرایط اینها نیستند، بلکه نماز مُقیَّد به اینها منظور است، تقیُّد به طهارت، تقیُّد به استقبال قبله، تقیُّد بکون الصلاه فی وقته، این تقیُّدها دخالت در صحّت نماز دارند همانطور که اجزاء دخالت دارند.