درس خارج اصول استاد جزایری

93/10/29

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع : الکلام فی الوضع/ علامات حقیقت و مجاز/ الثالث الاطراد
الثالث الاطراد
مطلب صاحب کفایه را خواندیم و ایشان فرموده بود که: مجاز نسبت به نوع العلاقه اطراد ندارد ولی نسبت به خصوص علاقه مصححه اطراد دارد لذا نمی تواند علامت حقیقت و مجاز باشد. اکنون باید نظرات دیگر را هم در خصوص اطراد ببینیم.
تفسیر محقق اصفهانی
ایشان فرموده: که هر گاه لفظی را دیدیم که بر یک مصداقی اطلاق شده است به اعتبار یک مفهومی، بعد نمی دانیم آیا آن مفهوم، مفهومِ حقیقیِ آن لفظ است یا مجازی، در این صورت باید نگاه بکنیم تا ببینیم آیا بر افراد مشابهش هم صدق می کند و کلیّت دارد یا خیر، اگر صدقش دائمی بود و کلیّت داشت می فهمیم آن مفهوم، مفهومِ حقیقی است مانند لفظ «اسد» که در همه افرادش به معنای حیوان مفترس است و صدقش هم کلیّت دارد، چه بزرگ باشد چه کوچک باشد چه با یال باشد چه بدون یال، از اینجا می فهمیم که «اسد» در حیوان مفترس حقیقیت است.
به خلاف جایی که ببینیم یک لفظی بر یک فرد خاصی اطلاق بشود ولی صدقش در موارد مشابه کلیّت نداشته باشد مانند اطلاق لفظ «اسد» بر رجل شجاع، در سایر موارد شجاعت لفظ «اسد» را امتحان می کنیم اما می بینیم صدق نمی کند، مثلا بر عصفور شجاع صدق نمی کند، حتی بر خود انسانِ شجاعی که مثلا عالم باشد هم صدق نمی کند، آیا دیده اید به یک انسان عالمی یا یک خطیبی بگویند «اسد»؟ ولو اینکه شجاع هم باشند، پس حتی اطلاقش در خود رجال شجاع هم کلیّت ندارد، هذا بخلاف اطلاق «اسد» علی حیوان المفترس، در آنجا اطلاقش مستمر و کلی و دائمی است. این فرمایش محقق اصفهانی است حرف خوبی هم است.
ایراد محقق خوئی
محقق خوئی به ایشان ایراد گرفته است و فرموده: شما یا قبول دارید «اسد» می تواند مجازا به معنای «رجل شجاع» باشد یا قبول ندارید، اگر قبول دارید انطباقش بر جمیع افرادش قهری است، زیرا فرض این است که همراه علاقه دارد استعمال می شود، مگر اینکه از اول قائل نباشید لفظ «اسد» مجاز است در «رجل شجاع» دائما، والّا اگر پذیرفتید انطباقش بر جمیع افرادش دائمی می شود.
و فیه
این فرمایش محقق خوئی ناقص است و کاملش همان فرمایش صاحب کفایه است که فرمود آیا بحث ما در علاقه مصحّحه است یا در نوع علاقه است، اگر در نوع علاقه باشد همیشه کلیّت ندارد زیرا در گاهی موارد که بخواهیم «اسد» را در «رجل شجاع» استعمال بکنیم عرف نمی پذیرد، شرط و شروطی دارد و اینگونه نیست که که صرف وجود علاقه مشابهت کافی باشد، مثلا مشابهت در اظهر الخواص باید باشد، اگر همه قیود جمع شدند، اطراد وجود دارد، ولی به لحاظ نوع العلاقه اطرادی وجود ندارد.
جمع بندی فرمایش محقق اصفهانی و بحث اطراد
جمع بندی این است که یک ایرادی به محقق اصفهانی وارد است زیرا ایشان فرمود: اطلاق «اسد» بر افراد حقیقی اش دائمی است ولی بر افراد مجازی اش دائمی نیست و گاهی گاهی است، این فرمایش ایشان باید بیاید در قالب فرمایش آخوند خراسانی زیرا در معانی مجازی میزان علاقه مصحّحه است، فرمایش محقق اصفهانی در نوع العلاقه صحیح است زیرا اطلاق لفظ بر معنای مجازی دائمی نیست و اطرادی وجود ندارد، ولی به لحاظ علاقه مصحّحه صحیح نیست زیرا اگر لفظی همراه جمیع شرایطش استعمال شود چرا اطراد نداشته باشد؟ مثلا متکلم در مقام مبالغه باشد، صفت هم در اظهر الخواص است، مجازیت هم مقتضای مقام باشد، خلاصه همه شرایط جمع باشند آیا می توانیم بگوییم اطراد وجود ندارد؟ خیر.
پس می توان مناقشه در محقق اصفهانی نمود لکن نه به بیان محقق خوئی، بلکه به همان معیاری که محقق خراسانی فرمود. زیرا هر زمان که مجاز جامع جمیع شرایط باشد اطراد وجود دارد و علامیّت اطراد از بین می رود لذا جمع بندی ما هم این است که اطراد نمی تواند علامت حقیقت و مجاز باشد. والسلام علیکم و رحمه الله .