درس خارج اصول استاد موسوی جزایری

93/09/12

بسم الله الرحمن الرحیم

الثالث من المقدمات، صحت استعمال المجازات
مختار صاحب کفایه
سومین مقدمه از مقدماتی که صاحب کفایه فرموده بودند این مقدمه است، «صحه استعمال اللفظ فیما یُناسب له هل هو بالوضع او بالطبع؟» مراد از «فیما یُناسب له» هر استعمالی غیر از استعمال حقیقی است، یعنی فی الواقع همان استعمال مجازی، آیا بالوضع است یا بالطبع؟ اگر گفتیم بالوضع است یعنی محتاج وضع ثانوی واضع است لکن نه وضع شخصی، وضع نوعی زیرا در مجازات وضع شخصی معنی ندارد، ولی اگر گفتیم بالطبع است دیگر  نیازمند وضع ثانوی واضع نیست بلکه همان استجواد طبع و استحسان ذوق برای صحت استعمال کفایت می کند.
صاحب کفایه می فرمایند صحت استعمال مجازات بالطبع است نه بالوضع، چرا؟ زیرا هر کجا می خواهیم یک استعمال مجازی انجام بدهیم نظر به مناسبت و وجود علاقه می کنیم، اگر استحسان داشت و عقلا هم می پسندیدند متکلّم استعمال می کند و کاری هم ندارد که واضع اجازه بدهد یا ندهد، اگر واضع هم بگوید که من اجازه چنین استعمالی را نمی دهم باز هم عقلا تبعیّت نمی کنند و استعمال می کنند. همین نشان می دهد که صحت استعمال بالوضع نیست تا تابع اجازه واضع باشد بلکه بالطبع است.
عکسش هم همینگونه است، یعنی اگر استعمال در یک موردی را مناسب با طبع ندیدند، ان را استعمال نمی کنند حتی اگر واضع بگوید، می گویند مستهجن است و استعمال نمی کنند، سابق مثال می زدند به ماست و دروازه، یا به قطار و علامه حلی، آیا می شود بگویید قطار و اراده بکنید علامه حلی را؟ یا بگویید ماست و اراده بیکنید دروازه را؟ خیر، حتی اگر خود واضع بگوید، ملاک صحت استعمال مجازی حسن و قبح در استعمال است، اگر حَسَن بود استعمال صحیح است و اگر قبیح بود استعمال نمی شود و تبعیتی هم از وضع ندارد. [1]
مقصود از «بالوضع»
مراد از بالوضع اینجا وضع شخصی نیست زیرا در مجازات وضع شخصی معنی ندارد، پس مراد وضع نوعی است لکن نه وضع نوعی مانند وضع هیئات و جُمَل زیرا آن نوع وضع را هم در مجازات نداریم، بلکه مقصود وضع علائق است، علائق بیست و چهار گانه که در رأس اینها علاقه مشابهت است که اقوی العلائق است و استعاره هم به آن می گویند، یا علاقه جزء و کل، علاقه کل و جزء، علاقه مسبّب و سبب، علاقه سبب و مسبّب، علاقه ظرف و مظروف، علاقه عول (یعنی عاقبت کار) مانند «انّی اعصِرُ خمرا» خب انسان اول انگور را فشار می دهد نه خمر را، پس خمر استعمال در عنب شده است به مناسبت علاقه عول، چونکه عاقبت کار انگور وقتی عصاره اش گرفته شد این است که تبدیل به خمر می شود، این می شود علاقه عول، یعنی نتیجه نهایی، این علایق در قرآن و روایات استعمال شده اند، در کتاب غریب القرآن یا غریب الحدیث برخی از اینها که حالت مخفی دارند بحث شده اند، کتابی دارد سید رضی به نام مجازات القرآن، مجازات الاحادیث النبویّه که فکر می کنم باز از سید رضی است.
علی ای حال مراد از بالوضع در باب صحت استعمال مجازات وضع همین علاقات است.



[1]  کفایه الاصول، محمد کاظم خراسانی، ص12.