درس خارج اصول استاد جزایری

93/07/20

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: مبناي محقق اصفهاني
بحث ما در قول سوم پيرامون وضع بود، تفسير محقق نائيني را از قول سوم خوانديم اکنون مي رسيم به شرحي که محقق اصفهاني از معناي حرفي داده اند که باز هم زير مجموعه قول سوم قرار مي گيرد، کلام ايشان را آنگونه که در محاضرات آمده نقل مي کنيم، مي دانيد که محقق خوئي ابتدا شاگرد محقق اصفهاني بوده اند سپس شاگرد محقق نائيني مي شوند لذا دو دوره مهم را شاگردي کرده است، در محاضرات هم خيلي تطويل کرده و شرح داده و ما سعي مي کنيم خلاصه اي از آن را بيان کنيم.
ايشان مقدمتا مي فرمايند که ما چهار قسم وجود داريم: 1- وجود الواجب 2- وجود الجوهر 3- وجود العرض 4- وجود النسبه.
اما وجود الواجب چيست؟
ما ذاته لذاته بذاته                 موجود الحق العلي صفاته
موجودي که وجودش في نفسه بنفسه و لنفسه باشد، في نفسه يعني تعلق به غير ندارد مانند نسبت، لنفسه يعني مانند عوارض محتاج محل نيست، بنفسه يعني محتاج به علّت هم نيست، چنين وجودي فقط وجود حق تعالي است.
وجود جواهر چگونه است؟ وجودي که في نفسه لنفسه اما بغيره، اين وجود را جوهر مي گويند که اولا في نفسه است و در نفس ماهيتش احتياج به محل ندارد، لنفسه است يعني در وجودش احتياج به محل ندارد و مستقل است لکن بغيره است يعني احتياج به علت دارد.
قسم سوم وجود عوارض است که في نفسه هستند و اصل وجودشان تعلّقي نيست لکن تحقق خارجيشان محتاج به محل است، بغيره هم هستند و نيازمند علت مي باشند.
قسم چهارم که وجود الرابط و النسبه است که هم في غيره است هم لغيره و هم بغيره، اين وجود نسبت است مثلا نسبت ميان عرض و جوهر، جدار و بياضيّت چگونه با هم مرتبط مي شود که شما مي گويي «الجدار ابيض؟» به واسطه همين نسبت، فرقش با عرض اين است که عرض مانند بياض نفس ذاتش(در حد ماهيّتش) تعلّقي نيست و تحقق خارجيش محل مي خواهد لکن نسبت نفس ذاتش تعلّقي است صرف نظر از وجودش در خارج، عرض وجود خارجيش محل مي خواهد لکن ماهيتش را مي توان تصور کرد، ماهيت بياض را مي توان تصور کرد به خلاف نسبت که نفس ذاتش محتاج محل است ولو اينکه در ذهن بخواهد موجود بشود.
بعد که اين اقسام اربعه را محقق اصفهاني ذکر مي کند مي فرمايند از اقسام سه گانه اول که مي خواهد حکايت بشود به واسطه معاني اسميه حکايت مي شود لکن براي حکايت از قسم چهارم که وجودات نسبي و روابط هستند از معاني حرفيه استفاده مي شود و حروف براي حکايت قسم چهارم وضع شده اند.
اين مطلب در نهايه الدرايه هم آمده منتهي محقق خوئي بهتر شرح داده است، اشکالاتي هم وارد دانسته که در جلسه آينده ذکر خواهيم نمود.[1]


[1]محاضرات في الاصول، سيد ابوالقاسم خوئي، ج1، ص67.