درس خارج اصول استاد موسوی جزایری

92/07/06

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع: فهرست مطالب باب تعارض / تعادل و تراجيح
 مقدمه
 بحث ما در تعارض بود يك مقداري هم خوانديم و جلو رفتيم ، حالا بد نيست كه ربط مباحث گذشته را با هم بگوييم لذا لازم است كه ما يك روز يا دو روز به فهرست مطالب بپردازيم
 خدا رحمت بكند شهيد صدر را (آقا سيد محمد باقر) من يك روزي بر سر درس ايشان رفته بودم خب درس سنگيني هم داشتند ، يك سيد محترمي سر درس ايشان مي آمد به نام آقاي باقري ، خيلي هم محترم بود ، بعد از درس به سيد ميگفت سيدنا درس شما خيلي سخت است لطفا يك فهرست و خلاصه اي از درس به من ارائه بدهبد ، شهيد صدر هم در هفت/هشت دقيقه خلاصه اي از درس را به او ميگفتند ، شاگردان درس ايشان ميگفتند كه ايشان هر روز كارش همين است ، درس را كه ميدهد يك خلاصه اي رامجددا براي اين سيد باقري مي گويد. خيلي كار جالبي هم بود زيرا باعث ميشد ربط مطالب به هم معلوم شود .
 همچنين خدا رحمت كند حضرت آيت الله اراكي را ، اراكي بزرگ ، آقا شيخ محمد علي كه شخص بسيار محقق و فاضلي بود ، ايشان هم هنرعجيبي در تلخيص و حذف حشو و زوايد داشت . مثلا درسي را كه سايرين در يك هفته مي گفتند ايشان در يك روز آن هم بيست دقيقه لُبّ مطلب را ميگفتند كه من مثل ايشان نديدم.
 حالا ما هم لازم است فهرستي از مطالب باب تعارض ادله را خلاصه وار بيان بكنيم تا ربط ميان مطالب بيشتر معلوم شود ، مطالب به صورت جزاير پراكنده نباشد بلكه به صورت مجمع الجزاير به هم پيوسته در بيايد .
  ابتدا بايد تعريف تعارض را مشخص مي كرديم ، در مسئله تعريف نزاعي رخ داده ميان شيخ و آخوند يعني آخوند متعرض شيخ شده لكن به نظر ما اين نزاع لفظي است و چيزي كه آخوند فرموده مدّ نظر شيخ هم بوده است كه ان شا الله به جايش مفصّل متعرض خواهيم شد .
 بعد از مشخص شدن تعريف تعارض كه مطابق نظر شيخ -كه صحيح هم هست- تنافي الدليلين بحسب مدلولهما بايد گفت كه اين تنافي انواعي دارد : يا علي وجه التناقض است يعني دوران ميان نفي و اثبات . يا علي وجه التضاد است، يعني هر دو وجودي اند لكن اجتماع در صدق پيدا نميكنند ، مثلا يك روايت بگويد امر فلاني واجب است و روايت ديگر بگويد حرام است ، هر دو حكم وجودي هستند لكن قابل جمع با يكديگر نيستند .
 همچنين اين تنافي گاهي ذاتي است و گاهي عرضي ، مثالي كه زديم ذاتي بود ، عرضي مانند جايي كه علم اجمالي به كذب احد الدليلين داشته باشيم ، در اين صورت هم دو دليل تعارض دارند لكن تعارض عرضي ، مثلا اگر يك دليل بگويد في يوم الجمعه تجب صلات الظهر و دليل ديگر بگويد في يوم الجمعه تجب صلات الجمعه ، از طرف ديگر ما دليل داريم كه نمازهاي يوميه بيش از پنج تا نميشوند ، اين دليل باعث ميشود كه ما علم اجمالي به كذب احد الدليلين پيدا ميكنيم .
 بعد از اين بحث به دليل اينكه بحث تزاحم هم مانند تعارض از جنس تنافي است لذا با هم شباهت پيدا ميكنند ، لكن بحث تزاحم تنافي در مقام امتثال است ولي تعارض ، تنافي در مقام دلالت است لذا از اين حيث با هم تفاوت پيدا ميكنند . براي آنكه اين دو نوع تنافي با يكديگر اشتباه نشوند لازم است كه به مسئله تزاحم نيز پرداخته بشود لذا در اين فصل از آن بحث ميكنند . حالا مسئله تزاحم هم خودش مرجّحاتي دارد كه ظاهرا سال گذشته خوانده ايم و الان فقط اشاره اي كرديم كه ربط آن مباحث با مسئله تعارض معلوم شود .
 سپس به اين مسئله ميرسيم كه تنافي دو صورت دارد ، يا بدوي است و يا مستقر ، آنچه در مسئله تعارض موضوع بحث است تنافي مستقر است نه تنافي بدوي ، تنافي بدوي مانند تنافي عام و خاص ، مطلق و مقيّد ، حاكم و محكوم ، وارد و مورود ، توفيق عرفي (توفيق عرفي تنافي ميان عناوين اوليه و عناوين ثانويه را كه آخوند از قبيل حكومت و ورود نميداند ، بلكه حمل ميكند عناوين اوليه را بر احكام اقتضائيه و شانيه و عناوين ثانويه را بر احكام فعليه ، اسم اين نوع جمع را آخوند ميگذارد توفيق عرفي) همه اين موارد از موارد تنافي بدوي و خارج از مسئله تعارض هستند كه سال گذشته ظاهرا بحث اينها را نيز خوانده ايم .
 در ذيل همين مبحثِ تعارض بدوي ميرسيم به مسئله انقلاب نسبت ، يعني گاهي تنافي ميان چند دليل رخ داده كه براي جمع ميان آنها انقلاب نسبت لازم است ، در اين صورت اگرر ما موافق بحث انقلاب نسبت باشيم تعارض اين چند دليل ميشود بدوي ، اگر مخالف باشيم ميشود مستقر و وارد بحث ما مي شود .
 سپس نوبت به مرحله بعدي ميرسد و آن هم بررسي قاعده الجمع مهما امكن اولي من الطرح ، در موارد تنافي بدوي ، جمع ميان ادله جمع عرفي بود ، لكن با اين قاعده در واقع برخي از علماي سلف پا را فرا تر از جمع عرفي گذاشته اند و ميگويند به هر طريق كه بتوانيم حتي المقدور بايد ميان دو دليل متنافي جمع بكنيم ولو تبرّعا ، اگر اين قاعده را پذيرفتيم موارد حمع تبرعي هم تنافي بدوي ميشوند و از مسئله تعارض خارج مي شوند. لكن آقايان علما همه اين قاعده را رد كرده اند و موارد تنافي غير مستقر را منحصر در جمع عرفي مي دانند ، لذا ميبينيد كه اين قاعده هم بي ربط به مباحث ما نيست .
 موارد ديگري هم مانده كه ان شا الله فردا خواهيم گفت .