درس خارج اصول استاد موسوی جزایری

92/01/10

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع: بررسی صحتِ عند الفاعل یا صحتِ عند الحامل در اصالت الصحه / ملحقات استصحاب / استصحاب
 مروری اجمالی بر مطالب جلسات گذشته پیرامون اصالت الصحه:
 در جلسات گذشته گفتیم پیرامون اصالت الصحه در آیات و روایات، دو دیدگاه وجود دارد که یکی از آنها موافق با اصالت الصحهﻯ اصطلاحی به معنای حمل بر صحیح که مؤثر در آثار شرعیه و موجب ترتیب آثار شرعیهﻯ عمل صحیح و التزام به آنها باشد است. مثلاً اگر مسلمانی از دنیا برود، بر هر مسلمانی واجب است برای او نماز میت بخواند و غسلش دهد. در این صورت اگر افرادی به این کار اقدام کنند که ما نسبت به صحت یا بطلان عمل آنها شک داریم و در نتیجه نمی دانیم تکلیف از گردن ما ساقط شده است یا نه، اصالت الصحه می گوید عمل آنها را حمل بر صحت کن و آن عمل از گردن شما ساقط است.
 برخی از روایات دلالت بر اصالت الصحه به این معنی ندارند بلکه در آنها گفته شده است فعل دیگران را حمل بر قبیح نکنید بلکه حمل بر حسن کنید؛ یا گفته شده است برادر دینی ات را ملامت نکن و اعتقاد بدی در حق او نداشته باش بلکه بگو او آدم خوبی است. این معنی غیر از حمل بر صحت به معنای ترتیب آثار و سقوط تکلیف از گردن ما است. همچنین آیهﻯ شریفه ای که می گوید ﴿قُولُوا لِلنّاسِ حُسناً﴾ [1] به معنای اعتقاد حسن دربارهﻯ دیگران داشتن و عدم ملامت آنها است ولی حمل بر صحیحی که مد نظر ما است، یک بار اضافه تری دارد که از این ادله استفاده نمی شود بلکه از سیرهﻯ متشرعه به دست می آید. هرچند سیرهﻯ عقلاء نیز در کلیت این مطلب وجود دارد لکن در این بحث، سیرهﻯ متشرعه به درد ما می خورد که مقتضای آن، یقیناً حمل بر صحت شرعی که مؤثر در آثار شرعیه باشد است و این سیره، متصل به زمان معصومین(ع) می باشد. چون اگر ردعی از طرف معصومین(ع) وجود داشت به ما واصل می شد؛ حال آنکه در هیچ روایتی از این سیره ردع نشده است. مثلاً وقتی کسی به بازار می رود و پنیر یا گوشت می خرد، با اینکه احتمال دارد میته ای در آن باشد یا قصاب هنگام ذبح گوسفند، او را رو به قبله نگرفته یا بسم الله نگفته باشد یا ... لکن به این احتمالات اعتنایی نمی کند. لذا سیرهﻯ متشرعه مبنی بر حمل بر صحیح، یقیناً وجود داشته است.
 همچنین در جلسات گذشته گفتیم برای اثبات اصالت الصحه، بر اجماع نیز تمسک شده است که در جواب آن گفتیم اجماع منقول، غیر مقبول و اجماع محصل نیز غیر حاصل است. چون اجماع محصل در صورتی معتبر است که تعبدی باشد و مستند به هیچ مدرکی نباشد. حال آنکه سیرهﻯ متشرعه مدرک اصالت الصحه است و موجب می شود این اجماعات، محتمل المدرکی باشند. پس دلیل ما بر اصالت الصحه، منحصر و مشخص در سیرهﻯ متشرعه بلکه سیرهﻯ جمیع مسلمین و متدینین است.
 اصالت الصحه به معنای حمل بر صحتِ عند الفاعل در کلام محقق قمی(ره):
 محقق قمی(ره) در قوانین می فرمایند کاشفیتی که فعل مسلم دارد در حدّ حمل بر صحت عند الفاعل است نه حمل بر صحت عند الحامل. چون یک مسلمان به اعتقاد خودش عمداً کار غلطی انجام نمی دهد. لذا باید فعل او را حمل بر صحیح عند الفاعل کنیم.
 اصالت الصحه به معنای حمل بر صحتِ عند الحامل در نظر ما:
 به نظر ما اصالت الصحه به معنای حمل بر صحتِ عند الحامل و آن چیزی که صحت واقعی در نظر خود حامل است می باشد. چون سیرهﻯ متشرعه بر این معنی قائم شده است و کسی که عمل قصاب در بازار را حمل بر صحت می کند، عقیدهﻯ او را نسبت به گوسفند یا حلیت و حرمت گوشت آن نمی داند. به عبارت دیگر چنین دقت هایی در سیرهﻯ متشرعه وجود ندارد بلکه سیرهﻯ متشرعه می گوید إن شاء الله این گوشت، حلال واقعی است نه حلال عند الفاعل.
 همچنین اگر کسی نماز میت بخواند که به واسطهﻯ نماز میت او، تکلیف از گردن ما ساقط شود، در صورتی که بگوئیم او عملی را انجام می دهد که در نظر خودش صحیح است، فایده ای برای ما ندارد؛ چون ما مقلد او نیستیم. بلکه عمل او باید صحیح واقعی و تام و تمام باشد تا از گردن ما ساقط شود. لذا در اصالت الصحه، صحت واقعیه مراد است نه صحت فاعلیه. چون در بسیاری از موارد، صحت فاعلیه فایده ای ندارد و باید فعل مسلم را حمل بر صحت واقعیه و آثار صحت واقعیه را مترتب کرد. البته در بحث بعدی خواهیم گفت که این مطلب نیز کلیت ندارد و موارد، مختلف هستند.
 صور مختلف تطبیق مبنای حامل و فاعل در بحث اصالت الصحه:
 صورت اول جایی است که حامل بداند مبنای خود و مبنای فاعل یکی است. در این صورت مشکلی به وجود نمی آید و اینکه آن شخص بخواهد برخلاف مبنای خودش عمل کند نیز خلاف ظاهر است.
 صورت دیگر این است که حامل نسبت به مبنای فاعل جاهل باشد و نداند مبنای او مطابق مبنای خودش است یا نه. در این صورت نیز حامل باید حمل بر صحت واقعیه کند.
 صورت سوم جایی است که حامل مبنای فاعل را می داند و همچنین می داند که مبنای او مخالف مبنای خودش است؛ مثال این صورت در اقتدا به امام جماعت ظاهر می شود. مثلاً اگر امام جماعت قائل به تبعیض در سوره باشد و ما قائل به وجوب خواندن یک سورهﻯ کامله در نماز باشیم یا مثلاً اگر امام جماعت در تسبیحات اربعه، یک مرتبه را کافی بداند ولی ما قائل به وجوب سه مرتبه باشیم و به این اختلاف مبنا نیز علم داشته باشیم، صحت اقتدا به این امام جماعت و وجود سیرهﻯ متشرعه در چنین مواردی مشکوک است.
 نسبت به این مطلب در کلمات محقق خوئی(ره) تهافتی وجود دارد. چون ایشان در ردّ محقق قمی(ره) می فرمایند به استناد سیرهﻯ متشرعه اصالت الصحه را مطلقاً حمل بر صحت واقعیه می کنیم و هیچگونه قیدی نسبت به آن مطرح نمی کنند؛ لکن وقتی به این مطلب می رسند، تفصیل می دهند. جمع بین این تفصیل و کلام مطلق ایشان در ردّ محقق قمی(ره) کمی مشکل است.
 پس به نظر ما بهتر است که در همان بحث نیز تفصیل دهیم و بگوئیم این مطلب کلیت ندارد بلکه در صورتی که حامل علم به وحدت مبنای خود و فاعل دارد یا جاهل به مبنای فاعل است، می تواند حمل بر صحت واقعیه کند و در صورت جهل به مبنای او بگوید إن شاء الله مبنای فاعل مثل مبنای ما است. ولی اگر حامل علم به مبنای فاعل و علم به مخالفت مبنای او با مبنای خود داشته باشد و به عبارت دیگر مبنای او را باطل بداند، حق ندارد اصالت الصحه را جاری و به چنین شخصی اقتدا کند.
 والسلام


[1] - سورهﻯ بقره/ آیهﻯ 83.