درس خارج اصول استاد موسوی جزایری

91/01/16

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع: بررسی اشکال محقق نائینی(ره) بر تقسیم صاحب کفایه(ره) در احکام وضعیه / تفصیلات استصحاب / استصحاب
 اشکال محقق نائینی(ره) بر قسم اول از تقسیم احکام وضعیه:
 ویژگی تقسیم احکام وضعیه توسط مرحوم آخوند(ره) این است که در یک قسم آن، منشأ انتزاع احکام وضعیه، یک امر تکوینی می باشد. این قسم تکوینی را بقیه قبول ندارند و اولین کسی که به مرحوم آخوند(ره) ایراد وارد کرده، محقق نائینی(ره) بوده است -در تقریرات مرحوم کاظمی(ره) صفحهﻯ 395 تحت عنوان إزاهةُ شُبهةٍ که آقا ضیاء(ره) نیز به آن تعلقه زده اند- ایشان فرموده است ما نیز قبول داریم دلوک شمس که سبب وجوب صلاة است یا عقد که سبب امضاء ملکیت است، دارای یک خصوصیت تکوینی هستند که اقتضاء سببیت دارند لکن اینها دواعی جعل و تشریع هستند. یعنی علل غائیه ای برای مولا در جعل تکالیف هستند. چون مولا حکیم است و هیچگاه کاری را بدون علل غائیه انجام نمی دهد. پس مولا ملکیت را مُتَرتِباً عَلَی العَقَد جعل و امضاء می کند یا اینکه وجوب را برای صلاة، مُتَرَتِباً عَلَی دُلُوکِ الشَّمس جعل می کند.
 لذا قبول داریم منشأ جعل در اینجا همان مصلحت و ویژگی تکوینی که در دلوک شمس یا عقد است می باشد لکن اینها دواعی جعل هستند و مولا را وادار می کنند تا وجوب را جعل کند یا ملکیت را امضاء کند؛ حال آنکه بحث ما در سببیت وجوب است نه سببیت جعل. یعنی مصلحت جعل و علت غائی انشاء به عنوان فعلی از افعال مولا مورد بحث ما نیست بلکه بحث ما در سببیت عقد برای ملکیت و سببیت دلوک شمس برای وجوب صلاة است (یعنی سببیت برای مجعول). لذا بحث ما از مرحلهﻯ مصالح و دواعی مولا برای جعل عبور کرده و پس از جعل وجوب صلاة، اگر مولا آن وجوب را به صورت مطلق جعل کند، بحثی پیش نمی آید ولی اگر مُتَرَتِباً عَلَی دُلُوک الشَّمس جعل کند، محل بحث ما در سببیت دلوک شمس برای وجوب صلاتی است که مجعول شده و می خواهیم ببینیم این سببیت برای مجعول، از چه چیزی منتزع شده و منشأ انتزاع آن چیست.
 بنابراین این بحث ربطی به مصالح که سبب جعل مولا هستند ندارد و مرحوم آخوند(ره) بین مصالح و مفاسدی که دواعی اصل جعل و انشاء هستند -که ربطی به بحث ما ندارد- و سببیت برای مجعول -که از دلیل انشاء مولا انتزاع شده است- خلط کرده اند. لذا در این قسم از احکام وضعیه نیز منشأ انتزاع، جعلی و اعتباری است نه تکوینی و آن عبارت است از همان دلیلی که دلالت بر کیفیت انشاء وجوب صلاة کرده و ترتب وجوب صلاة بر دلوک شمس را بیان می کند.
 تأیید کلام صاحب کفایه(ره) با استفاده از مبنای آقا ضیاء(ره):
 این مطلب محقق نائینی(ره) طبق مبنای مشهور در کیفیت مجعول و حکم، صحیح می باشد اما طبق مبنای آقا ضیاء(ره)، همان بیان مرحوم آخوند(ره) صحیح است. توضیح اینکه باید ببینیم آیا در وجوب و حرمت یک شیء، صرف ارادهﻯ مبرزه (یعنی ارادهﻯ نفسانی که در خارج ابراز می شود) و کراهت مبرزه کافی است؟
 برحسب مبنای آقا ضیاء(ره) حکم وجوب و حرمت، احتیاجی به انشاء ندارند بلکه عبارتند از اراده و کراهت که تکوینی هستند و اسباب تکوینی خودشان را دارند. لذا طبق مبنای آقا ضیاء(ره)، فرمایش مرحوم آخوند(ره) صحیح است؛ برخلاف مبنای مشهور که اراده و کراهت را مبادی حکم و خود حکم را جعل و انشاء مترتب بر اراده و کراهت می دانند.
 بنابراین در مرحلهﻯ اول تا مصالح و مفاسدی نباشد، نوبت به حکم نمی رسد. خود مصالح و مفاسد مکتومه نیز تأثیری در حکم ندارند بلکه در صورتی که مولا از آنها اطلاع پیدا کند، به واسطهﻯ وجود علمیشان، منشأ اراده و کراهت می شوند. یعنی مولا بعد از قصد کردنِ مصلحت، نسبت به آن چیز اراده پیدا می کند. حال طبق مبنای آقا ضیاء(ره) حکم تکلیفی عبارت است از همین اراده و کراهت مبرزه و احتیاجی به جعل نیست. لذا فقط کافی است مکلّف از اراده و کراهت مولا اطلاع پیدا کند، چه بعد از آن، انشاء امر و نهی بیاید چه نیاید. اراده و کراهت نیز از امور تکوینی هستند که منبعث و ناشی از مصالح و مفاسد می شوند. پس علم به مصلحت و مفسده، اراده و کراهت را ایجاد می کند و حکم هم طبق مبنای ایشان، چیزی جز اراده و کراهت نیست و اگر عبد بر آن اطلاع پیدا کرد، واجب است طبق آن عمل کند؛ چراکه اراده و کراهت، روح حکم هستند و مبدأ حکم عقل به وجوب امتثال، اراده و کراهت مولا است نه انشاء مولا. لذا طبق فرمایش مرحوم آخوند(ره) این قسم از احکام، تکوینی هستند.
 اما مشهور از جمله محقق نائینی(ره) اراده و کراهت را مبادی حکم می دانند و خود حکم را انشاء امر و نهی عَقیبَ الإرادِة وَ الکِراهَة می دانند. یعنی مولا پس از علم به مصلحت، اشتیاق و اراده به آن چیز پیدا می کند و در نتیجهﻯ اشتیاق، انشاءُ الامر می کند که مولّد وجوب است. پس حکم وجوب نیاز به انشاء و جعل و اعتبار دارد و صرف اراده، کفایت نمی کند. در این صورت فرمایش مرحوم آخوند(ره) صحیح نمی باشد و منشأ انتزاع سببیت، در جعل مولا است. چون حکم عبارت است از جعل مولا. لذا اگر مولا به صورت مطلق جعل وجوب کند و قیدی نیاورد، سببی وجود ندارد ولی اگر حکم وجوب را به صورت مقید جعل کند، مثل مقید کردن وجوب صلاة به زوال شمس، پس از موجود شدن قید زوال شمس در خارج، حکم وجوب، فعلی می شود. لذا از این حکم، سببیت وجوب برای زوال شمس انتزاع می شود و منشأ انتزاع نیز جعل و انشاء مولا است که یک امر اعتباری می باشد نه ارادهﻯ مولا.
 والسلام