1403/02/01
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: اصول عملیه/ خاتمه فی شرایط الاصول/ شرایط جریان برائت/ من أتمّ فی موضع القصر...
مقدمه
بحث ما در کسی بود که أتمّ فی موضع القصر جهلا تقصیریّاً، یعنی فحص نکرده و نمازش را تمام خوانده، اصحاب گفته اند که نمازش صحیح است اما عقاب هم می شود، توجیهاتی برای این مسئله خواندیم و رسیدیم به توجیه سوم.
توجیه سوم، امر ترتّبی
این توجیه از آشیخ جعفر کاشف الغطاء است، می فرماید به دلیل ترک واجب قصر عقاب می شود چون مقصِّر بوده و واجب را انجام نداده است، پس در ناحیه عقاب مشکلی نداریم، اما از ناحیه صحّت نماز تمامی که خوانده چطور؟ می فرماید با امر ترتبی درست می شود به این بیان که امر اول تعلق به قصر گرفته است، بعد امر به تمام تعلق گرفته اما معلق بر عصیان امر اول، یعنی «یا ایها المسافر قصِّر، و ان عصیتَ فأتمم صلاتک» کما اینکه در تزاحم ازاله و نماز هم همین مطلب را گفته ایم که اگر مسجد نجس بشود مکلف مامور به ازاله نجاست است اما اگر مکلف این امر را عصیان کرد و نماز خواند نمازش چه حکمی دارد؟ نمازش صحیح است، چرا؟ از بابت امر ترتبی، یعنی حالا که عصیان کردی و ازاله نکردی فصلِّ اما این امر معلّق بر عصیان امر به ازاله است. در ما نحن فیه هم به همین کیفیت بین صحّت نماز تمام و عقاب بر ترک قصر جمع می شود.
مرحوم شیخ انصاری منکر ترتب بوده همچنین محقق خراسانی، پس این دو نفر نمی توانند از ترتب استفاده بکنند، اما میرزای شیرازی _در حالی که شاگرد شیخ هم بوده_ قائل به ترتب بوده و به تبع ایشان برخی تلامذه ایشان مانند محقق نائینی و آسید محمد فشارکی قائل به ترتب بوده اند، به تبع ایشان خیلی از معاصرین مانند محقق بروجردی هم قائل به صحت ترتب هستند.
اما محقق نائینی و همچنین محقق خوئی قائل به صحت ترتب هستند لکن در عین حال می گویند ترتب در این مسئله غلط است و منطبق نمی شود، لذا برای توجیه مسئله از راههای دیگر استفاده می کنند که باید اشاره بکنیم انشاء الله.
ایراد محقق نائینی بر ترتب در این مسئله
گفتیم که ایشان[1] اصل ترتب را قبول دارد لکن در خصوص این مسئله سه اشکال وارد کرده است.
اشکال اول اینکه ترتب عبارت است از اینکه امر دوم معلق بر عصیان امر اول باشد، در ما نحن فیه نمی شود زیرا امر به قصر وارد شده بعد اینکه مولی بگوید «ایها العاصی بالقصر فاتمم صلاتک» چه زمانی عصیان صدق می کند؟ زمانی که وقت نماز بگذرد زیرا مادامی که وقت نماز باقی است عصیان به نمازصدق نمی کند لذا اگر نماز را تمام بخواند امری ندارد، بعد از اتمام وقت هم امر به تمام فایده ندارد چون مکلف در اثنای وقت نماز تمام خوانده.
پس امر معلق بر عصیان است و قبل از مُضی الوقت عاصی صدق نمی کند، بعد از مُضیّ الوقت عصیان امر اول صدق می کند اما دیگر فایده ندارد.
اشکال دوم می فرماید محل کلام ما جاهل مقصّر است، یعنی به وجوب قصر، جهل داشته اما جهلش تقصیری است، خطاب «ایها العاصی» با جاهل بودن قابل جمع نیست، چرا؟ زیرا امر وقتی موجب انبعاث است که مکلف موضوع و عنوان امر را بتواند بر خودش تطبیق بکند، در ما نحن فیه اگر فهمید که عاصی است در واقع متوجه شده که نماز قصر بر او واجب است و قصر را عصیان کرده پس دیگر جاهل نیست، انقلاب لازم می آید .
اگر اصلا و ابدا نمی فهمد که عاصی است خطاب «ایها العاصی» لغو است زیرا تا نفهمد منبعث نمی شود، اگر بفهمد انقلاب لازم می آید چون عالم می شود حال آنکه عنوان مسئله ما جاهل مقصر است.
اشکال سوم این است که ترتب به معنای تصحیح ثبوتی است و باید دلیل اثباتی در کنار او باشد، دلیل ثبوتی امکان ترتب را درست می کند اما دلیل اثباتی می خواهیم تا معلوم بشود مجوّز برای تحقق خارجی هم دارد، در بحث ازاله و نماز دلیل اثباتی داریم اما در ما نحن فیه دلیلی برای صحت این ترتب نداریم امری نداریم که شامل نماز تمام در موضع قصر بشود ولو به اطلاق دلیل، زیرا دلیل اتمام مال مکلف حاضر است و دلیل قصر هم مال مسافر است، امر به اتمام برای مسافر نداریم که شامل این مورد جهل تقصیری بشود ولو بالاطلاق.