1402/11/02
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: اصول عملیه/ خاتمه فی شرایط الاصول/ شرایط جریان برائت/ مقدار لازم از فحص
مقدمه
تعلم همان فحص است و الان می خواهیم ببینیم مقدار تعلم چه قدر است؟ مثلا اگر چیزی مبتلی به مکلف نباشد لازم نیست مسائل آن را یاد بگیرد چون حکم بر آن فعلیت ندارد و وقتی فعلیت ندارد چرا یادگیری مسائل آن واجب باشد.
کفایت احتمال ابتلاء در وجوب فحص
اما یک مسئله دیگر که باید روشن بشود این است که آیا علم به ابتلاء لازم است یا احتمال آن هم برای وجوب تعلم کافی است؟ مثلا شکیات نماز که بیش از 20 مورد هستند را ما علم به ابتلا نداریم و معلوم نیست مبتلا بشویم، اگر هم بشویم معلوم نیست کدام شک برای ما پیش بیاید، آیا به صرف احتمال ابتلا باید برویم یاد بگیریم یا علم و اطمینان به ابتلا لازم است؟
مشهور این است که احتمال الابتلاء هم کافی است.
چرا؟ چون اگر حکم مبتلا به نباشد فعلیت ندارد و الان ما قطع به عدم ابتلاء داریم، می دانیم موضوعش برای ما محقق نمی شود چون شک نداریم، لذا حکم برای ما فعلیت پیدا نمی کند، وقتی حکم فعلیت ندارد چرا تعلم آن واجب باشد؟ پس چرا می گویند احتمال ابتلاء هم کافی است؟
دلیل آن حکم عقل به وجوب دفع ضرر محتمل است، در اینجا وقتی ما احتمال می دهیم که اگر مبتلاء به مسئله ای بشویم هیچ راهی برای تخلص از آن نداریم (چون وسط نماز نمی توان تعلم کرد) و ممکن است نماز باطل بشود، و بر فرض اگر نماز در ضیق وقت باشد راه جبران هم ندارد، حکم عقل به وجوب دفع ضرر محتمل می آید و از این جهت تعلم واجب است.
تمسک به استصحاب برای عدم وجوب تعلم قبل از ابتلاء
در مقابل گفته اند که در چنین جاهایی استصحاب معتبر است، مکلف تا الان مبتلا نشده و نمی داند بعدا مبتلا می شود یا نمی شود پس استصحاب عدم جاری می کند، چون شک بعد الیقین است و باید استصحاب کرد. زیرا امام علیه السلام فرموده اند «لا تنقض الیقین بالشک» پس به کمک این استصحاب می گوییم صرف احتمال برای وجوب تعلم کافی نیست و اگر یقین به ابتلاء پیدا کرد آن موقع تعلم واجب می شود.
مناقشه در عدم جریان استصحاب استقبالی
گفته اند که در چنین جایی استصحاب جاری نیست چون استقبالی است، اگر یقین سابق باشد و الان شک داشته باشیم استصحاب جاری است، اما در ما نحن فیه ما الان شک نداریم، الان یقین به عدم ابتلاء داریم اما شک داریم که در زمان آینده مبتلا می شویم یا نه، این استصحاب استقبالی است و ادله استصحاب از این نوع استصحاب انصراف دارند.
مثال استصحاب استقبالی جواز البدار است، مثلا اول وقت شد و مکلف از وضو و غسل معذور است، اما این عجز برای جواز اکتفاء به تیمم کافی نیست بلکه باید تا آخر وقت معذور باشد، آیا می تواند استصحاب استقبالی بکند و بقاء العذر الی آخر الوقت را استصحاب بکند؟ [مشهور قائل به عدم جریان هستند.]
المشهور عدم الجریان؛ خالف فی ذلک المحقق الخوئی، زیرا می فرماید ما در استصحاب یک شک می خواهیم و یک یقینی، میزان همین شک و یقین بالفعل، متعلق این شک بعدا می آید اما خود شک الان فعلیت دارد، پس هم یقین را داریم هم شک را، لکن متعلق شک استقبالی است و این ضرر نمی رساند و می توانیم استصحاب را جاری بکنیم.
این مخالف نظر مشهور است که می گویند، ادله انصراف به صورتی دارد که مشکوک هم فعلیت داشته باشد، در ما نحن فیه مشکوک مربوط به آینده است و فعلیت ندارد.
خیلی از اعلام هم مانند محقق نائینی و محقق حکیم هم استصحاب استقبالی را جاری نمی دانند به نظر ما هم جریان استصحاب، خلاف احتیاط است.