1402/10/04
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: اصول عملیه/ شک در مکلّفٌ به/ تنبیهٌ، عجز عن بعض الاجزاء/ قاعده میسور
مقدمه
بحث ما در واجبی بود که نسبت به بعض اجزاء آن عاجز شده ایم، محقق خوئی در جریان استصحاب تردید کردند و در نهایت تفصیل دادند میان اینکه در وقت عاجز شده باشد که استصحاب جاری است و اینکه قبل از وقت عاجز شده باشد که جاری نیست، اما ما گفتیم که استصحاب تعلیقی جاری است و مشکل را حل می کند.
قاعده میسور و تطبیق آن بر ما نحن فیه
آیا با قاعده میسور می توان مشکل عجز از بعض اجزاء را حل کرد؟ «المیسور لا یسقط بالمعسور» «ما لا یدرک کله لا یترک کله» اصلا جای قاعده میسور همین جا است
دلیل قاعده میسور چند روایت است:
ادله قاعده میسور
روایت اول
روایت اول از پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله[1] است که می خواستند وجوب حج را بیان بکنند در روایت آمده «ان الله کتب علیکم الحج» کتب به معنای نوشتن در واجبات و کنایه از وجوب است «فقام عکاشه و قال أفی کل عامٍ یا رسول الله؟ فأعرض عنه حتی اعاد مرتین او ثلاثه، فقال رسول الله : ویحک، و ما یؤمنک ان اقول نعم؟» چه اطمینانی داری که من جواب تو را با نعم ندهم؟ «و لو قلت نعم لوجب و لو وجب ما استطعتم» اگر بگویم نعم واجب می شود و اگر واجب باشد شما استطاعت ندارید «فاترکونی ما ترکتکم فانما هلک من کان قبلکم لکثرۀ سؤالهم» آنچه من سکوت کردم شما هم رها کنید چون اقوام قبل از شما به واسطه کثرت سوال به هلاکت افتاده اند.
مثال معروفش همان گاو بنی اسرائیل است: «ان الله یأمرکم ان تذبحوا بقره» سوال کردند چه رنگ باشد؟ «صفراءٌ فاقع لونها تسرُّ الناظرین» رنگش که معین شد پرسیدند چه سنی داشته باشد؟ لا فارضٌ و لا بکرٌ عوان بین ذلک الی آخر، امام باقر(ع) فرمودند اگر همان ابتدا این سوالات را نمی پرسیدند و یک گاو آورده بودند مشکل حل شده بود، خودشان کاری کردند که شرایط سخت بشود، سؤال می پرسیدند که از زیر کار در بروند لکن کار سخت تر می شد «فذبحوها و ما کادوا یفعلون»
علی أیّ حال رسول اکرم(ص) در انتها می فرماید «اذا امرتکم بشیئ فأتوا منها ما استطعتم» هر چه امر کردم به همان اندازه که می توانید انجام بدهید.
بررسی دلالت حدیث بر قاعده میسور
محل استدلال هم همین عبارت آخر است، اگر ما باشیم و ظاهر حدیث، حدیث ظهور در ما نحن فیه (قاعده میسور) دارد، زیرا «من» در «فاتوا منه» ظهور در تبعیض دارد.
اما «ما» در «ما استطعتم» ممکن است موصوله باشد یا مصدریه ظرفیه، اگر مصدریه ظرفیه باشد یعنی «تا زمانی که» یا به عبارت دیگر «تا مقداری که» موصوله یعنی «هر مقداری که توان دارید»
اما در «من» چند احتمال وجود دارد: من بیانیه، من به معنای باء، من زائده، من تبعیض، در این میان «من تبعیض» اظهر معنای آن است ودر ما نحن فیه هم همین معنی متبادر است، لذا «منه» می شود به همان مقداری که می توانید، انجام بدهید.
اشکال عدم انطباق بر مورد روایت
این معنی یک اشکالی دارد و آن اینکه با محل سوال در روایت سازگار نیست، این معنی که گفته شد ناظر به اجزاء است و اینکه چه مقدار از اجزاء را بتوانیم انجام بدهیم و چه مقدار را نتوانیم. حال آنکه سوال سائل در مورد تکرار حج و ناظر به افراد است. ناظر به اجزاء حج و ابعاض حج نیست بلکه ناظر به افراد متکرره است.
با توجه به این نکته دیگر «منه» را نمی توان به معنای تبعیض اجزاء گرفت چون ربطی به روایت ندارد، روایت در مورد تکرار حج در سنوات متعدده است نه بعض یک عمل حال آنکه قاعده میسور در مورد بعض یک عمل واحد است که بعض آن را می توانیم و بعض آن را نمی توانیم، مثل نماز که بعض اجزائش را می توانیم بخوانیم و بعض دیگر را نمی توانیم، با توجه به اشکال بالا این معنی از روایت فهمیده نمی شود.
لذا هیچ صحبتی از بعض و اجزاء نیست، صحبت از تکرار حَجۀ الاسلام است، حضرت می فرماید «اذا امرتکم لشیئ فاتوا منه ما استطعتم» یعنی وقتی من امر کردم هر چه قدر می توانید انجام بدهید و سوال نکنید، ظاهر روایت هم این نیست که یک بار حج کافی باشد اما از ادله دیگر این فهمیده می شود که یک بار حج واجب و تکرار آن مستحب مؤکد است.