1402/09/19
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: اصول عملیه/ شک در مکلّفٌ به/ تنبیهٌ، عجز عن بعض الاجزاء
تنبیه دوم، عجز از بعض اجزاء
مقتضای قاعده اولیه
مثلا می خواهد نماز بخواند اما نمی تواند رکوع یا سجده برود، مقتضی القاعده در این جا چیست؟ این است که وجوب ساقط است، وقتی نماز ده جزء باشد و یکی متعذر باشد همه آن ده جزء ساقط می شود، چرا؟ چون المرکب ینتفی بانتفاء جزئه، امر به نماز ده جزئی تعلق گرفته و عمل نُه جزئی چیزی مغایر با مامور به اولی است و امری به آن تعلق نگرفته است، مگر اینکه بگویید ممکن است امر جدیدی به آن تعلق گرفته باشد؟ جواب می دهیم این امر جدید چون مشکوک است مجرای برائت است.
ادله عدم جریان استصحاب بقاء وجوب
آیا برای بقاء وجوب می توان تمسک به استصحاب کرد؟ یعنی بگوییم یک وجوبی داشتیم که متعلق به ده جزء بود، بعد از عجز از یک جزء شک در بقاء وجوب نُه جزء می کنیم استصحاب بقاء وجوب می کنیم.
جواب می دهیم که اولا موضوع عوض شده، ثانیا مستصحب ما در اینجا واحد نیست، اگر مقصود استصحاب همان وجوب اولی است و آن وجوب متعلق به ده جزء بود که قطعا ساقط شده است، الان که نُه جزء داریم قطع به عدم آن داریم نه شک در بقاء آن، قطع به ارتفاع داریم چون یقین داریم که امر متعلق به ده جزء دیگر وجود ندارد.
اما استصحاب جامع و کلی چطور؟ جامع و کلی الوجوب نه از حیثیت استقلالی بودنش که فردی است، بلکه جامع کلی اعم از اینکه وجوب استقلالی باشد یا ضمنی، این را استصحاب بکنیم یعنی بگوییم آن فرد از وجوب که ده جزئی بود یقینا از بین رفته است، اما آن زمان که واجب بوده این نُه جزء هم در ضمنش واجب بوده است، پس این نُه تا در ضمن ده تا وجوب ضمنی داشته است، اگر الان این نُه تا واجب باشند وجوب استقلالی دارند نه ضمنی، پس متیقن الحدوث وجوب ضمنی است و وجوب مشکوک البقاء وجوب استقلالی است، پس استصحاب فرد جاری نیست.
اما جامع چطور؟ الجامع بین الضمنی و الاستقلالی کلی الوجوب است که شک در بقاء آن داریم، این جامع حدوثش ضمنی است و بقائش استقلالی اما ما کاری با حیثیت فردی آن نداریم و فقط جامع را جاری بکنیم، آیا جاری است؟
خیر جاری نیست زیرا استصحاب کلی قسم ثالث است، در استصحاب کلی گفتیم که شیخ می فرماید سه قسم استصحاب کلی داریم، قسم اول قطعا جاری است ، قسم دوم علی الاقوی جاری است، قسم سوم قطعا جاری نیست.
مروری بر اقسام استصحاب کلی
قسم اول مانند اینکه علم به آمدن زید در اتاق و شک در بقاء آن داریم، در اینجا همانطور که می توانیم استصحاب بقاء زید را جاری کنیم می توان استصحاب بقاءکلی الانسان در ضمن زید را نیز جاری کرد و هیچ مانعی ندارد.
قسم دوم این است که امر کلی دایر بین طویل العمر و قصیر العمر باشد، علم داریم یک حیوانی در اتاق بوده اما شک در بقاء آن داریم زیرا نمی دانیم آن حیوان پشه ای بوده که عمر کوتاهی دارد یا چهار پایی بوده که عمر طولانی تری دارد، در اینجا شک در بقاء کلی الحیوان پیدا کردیم علی الاقوی گفته اند که می توان کلی الحیوان را جاری کرد.
قسم سوم این است که یقین به حدوث کلی در ضمن یک فردی داریم اما بقاءآن کلی را احتمال می دهیم در ضمن یک فرد دیگر، مثلا یقین داریم به وود انسان در ضمن زید اما یقین هم داریم که زید رفته است، لکن شک در بقاء کلی الانسان می کنیم از این بابت که نمی دانیم فرد دیگری در اتاق آمد یا نه، این کلی قسم ثالث است که قطعا جاری نیست.
ما نحن فیه قسم ثالث است چون جامع وجوب را که می خواهیم ایتصحاب بکنیم فرد متیقنش الخدوثش وجوب ضمنی است و فرد مشکوک البقاء وجوب استقلالی است، وجوب ضمنی قطعا از بین رفته و شک داریم که فرد دوم (وجوب استقلالی) اصلا به وجود آمده یا نه، مانند زید و عمرو که زید یقینا رفته اما احتمال می دهیم که عمرو به جای آن آمده باشد، قطعا جاری نیست.
استدلال محقق خراسانی بر جریان استصحاب بقاء وجوب
محقق خراسانی می فرماید[1] ما با استصحاب کلی کاری نداریم می رویم سراغ همان استصحاب فرد، یک وجوب استقلالی داریم که به ده جزء تعلق گرفته بود الان که یک جزء متعذر شده شک در بقاء همان وجوب اول راداریم زیرا این جزء معجوزٌ عنه در نظر عُرف مقوِّم نیست، بنابراین احتمال هست که هم موضوع باقی باشد و هم وجوب، در نتیجه عُرف می گوید این نُه جزء همان ده جزء است و موضوع عوض نشده.
این مطلب را آقایان هم پسندیده اند، البته با این تکمله که در رکوع و سجود و امثال اینها مشکل است اما مثلا در مورد سوره درست است کما اینکه سوره در موارد استعجال عرفی سوره ساقط می شود، معلوم می شود که سوره مقوِّم نیست و این فرمایش نسبت به سوره مثلا صحیح است.
ایرادی به توجیه ایشان
یک ایرادی که آقایان گرفته اند این است که اگر موضوع یک مسئله ی عرفی باشد در امور عرفی هم مرجع عرف است، اما در مثل اجزاء نماز جزئیّت یک مسئله ی شرعی است . عرف حق اظهار نظر ندارد، بلکه باید دلیل شرعی داشته باشیم که آیا فلان جزء مقوِّم هست یا نه و چنین جایی محل جولان عرف نیست.