1400/07/18
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: اصول عملیه
اصول عملیه
«المقصد السابع: في الأصول العملية ، وهي التي ينتهي إليها المجتهد بعد الفحص و اليأس عن الظفر بدليل، مما دلّ عليه حكم العقل أو عموم النقل»[1]
یادآوری مقاصد کفایة الاصول
چرا مرحوم آخوند اصول عملیه را به عنوان المقصد السابع ذکر کرده است؟ ایشان کفایه را بر اساس یک مقدمه و چند مقصد و یک خاتمه ترتیب داده است. مقدمه در تعریف علم اصول و بیان موضوع و مطالب دیگر است و با دو مبحث «صحیح و اعم» و «مشتق» تمام می شود. سپس وارد مقاصد می شود که مقصد اول بحث اوامر و مقصد دوم بحث نواهی است. مقصد سوم بحث مفاهیم، مقصد چهارم بحث عام و خاص، مقصد پنجم مبحث «مطلق و مقید و مجمل و مبین» است. اینها مباحث الفاظ است و از مقصد ششم وارد مباحث عقلیه می شود که حجج و امارات است، اما مباحث قطع و علم اجمالی در مقاصد نیستند، چون آخوند آنها را طرداً للباب می داند یعنی جزء مباحث علم اصول نمی داند. بعد از مقصد ششم [در حجج و امارات] وارد مقصد هفتم در اصول عملیه شده و بعد هم مقصد هشتم که در تعارض است و تا اینجا علم اصول را تمام کرده و وارد خاتمه می شود که به طور خلاصه بحث اجتهاد و تقلید را متعرض شده اند. چون مفصّل آن، در علم فقه بحث می شود.
تعریف و جایگاه اصول عملیه
در ابتدای بحث، ایشان اصول عملیه را تعریف میکند و میفرماید «وهي التي ينتهي إليها المجتهد بعد الفحص واليأس عن الظفر بدليل» یعنی اصول عملیه قواعدی هستند که وقتی مجتهد از ادله فحص تام کرد و از ظفر به دلیل مأیوس شد، باید به آنها رجوع کند.
مجتهدی که می خواهد حکم الله را بفهمد مثلا می خواهد حکم نماز جمعه را بداند که آیا واجب یا جایز یا حرام است؟ (کما اینکه ملا عبد الله شوشتری قائل به وجوب نماز جمعه بوده اما پسر ایشان ملا حسن علی قائل به حرمت نماز جمعه بوده است. این از خصایص زمان غیبت است؛ زیرا دین خدا تعارف بردار نیست؛ لذا ممکن است پدر حکمی بدهد و پسر مخالف آن باشد.)[2] برای کشف حکم شرعی ابتدا باید ادله و امارات را ببیند؛ لذا به کتب روایی رجوع می کند، یعنی کتب اربعه و کتب دیگر مشایخ، (البته صاحب وسائل همه آنها را جمع آوری و دسته بندی کرده و کتاب شریفی است، هر چند اشتباهاتی هم دارد، لکن رجوع به وسائل، در مجموع بهتر از رجوع به کتب مرجع است. ما سه کتاب اصلی داریم، یکی همین وسائل و دیگری وافی که نوشته فیض کاشانی است و توضیحات خیلی خوبی هم دارد و دیگری بحار است. لکن متعارف همان رجوع به وسائل است.) علی ای حال وقتی مجتهد به وسائل یا وافی یا کتب اربعه رجوع کرد و حکم این موضوع را نتوانست به دست بیاورد، تکلیفش چیست؟ احتمال حکم می دهد اما حکم را نتوانست کشف بکند، حکم نماز جمعه، حکم شرب تتن، حکم لحم الارنب (نزد شیعه بالاجماع حرام است اما اهل سنت اجماع بر حلیت آن دارند در هر صورت لحم الارنب مثال است) حالا مجتهد شک دارد حکم را هم نتوانسته پیدا بکند چه کار باید بکند؟
آخوند می فرماید این، جایگاه اصول عملیه است، یعنی وقتی فحص کرد و مأیوس از ظفر به دلیل و اماره شد به اصول عملیه رجوع می کند؛ چون اصول عملیه برای رفع تحیّر وضع شده اند. «وهي التي ينتهي إليها المجتهد بعد الفحص و اليأس عن الظفر بدليل» البته این «مما ینتهی الیه المجتهد» خود یک بحثی دارد که انشالله در جلسه آینده به آن میپردازیم.