درس خارج فقه استاد موسوی جزایری

96/12/27

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: پوشاندن سر برای مرد/تروک الاحرام/کیفیت احرام/احرام/اعمال عمره تمتع/کتاب الحج؛

بحث ما در حرمت پوشاندن سر برای مرد بود و فروع مختلفی را با ادله آن بیان کردیم.

همچنین تحریم ارتماس و این‌که پوشاندن دو گوش به عنوان جزئی از سر، جایز نیست، بیان شد. موارد استثنای حکم هم گفته شد. یکی از موارد جواز پوشاندن سر هنگام خواب بود که روایات آن در باب 56 آمد. دیگری جواز قرار گرفتن بند مشک، روی سر بود که روایت صحيحه ای در باب ۵۷ از ابواب تروک احرام، درباره آن وجود دارد. در مورد تحریم ارتماس در آب هم در باب ۵۸ چند روایت داریم. مورد دیگر جواز ستر در حال ضرورت است؛ مثلا در روایت داریم اگر محرمی که سرش درد می کند با عصابه آن را بندد، فعلش جایز است؛ زیرا ملحق به ضرورت است. لکن در هر صورت باید کفاره را بپردازد.

حرمت پوشاندن بعض سر و دلائل آن

یکی از مباحثی که گذشت عدم جواز پوشاندن کل سر یا بعض سر بود. مقتضای قاعده عدم جواز پوشاندن است؛ زیرا مدلول عبارت "و لا یخمر راسه" یا "و لا یغطی راسه" کل سر است. بنابراین از جمله "لا یجوز ان یحلق راسه" -یعنی اگر کسی سرش را حلق کرد، کفاره دارد؛-، حلق کل سر استفاده می شده و این جمله در کل سر ظهور دارد.

ولی ما حرمت ستر بعض را از دو، سه روایت، فهمیدیم؛ یکی روایت عدم جواز پوشاندن خصوص اُذنان بود که در آن آمد شخصی که سرما را از طرف گوش احساس می کند، جایز نیست گوشهایش را بپوشاند. این روایت، به کل سر و حتی به گوش در ضمن مجموع سر هم کار ندارد. از این روایت معلوم می شود که اگر دوگوش را جزء سر حساب کنیم. بنابراین پوشاندن بعض سر نیز جایز نخواهد بود. مورد دیگر صحیحه زراره است که فرمود: "الرجل المحرم یرید ان ینام یغطی وجهه من الذباب"[1] حضرت(ع) فرمود: عیبی ندارد که صورت را بپوشاند لکن سر را نپوشاند.

این روایت، دلالت بر بعض سر ندارد؛ چون "لا یخمر راسه" یعنی سرش را نپوشاند و این ظهور در مجموع سر دارد. روایت دیگر صحیحه عبدالله بن سنان در باب ۶۷ از ابواب تروک احرام است.

مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ لِأَبِي وَ شَكَا إِلَيْهِ حَرَّ الشَّمْسِ وَ هُوَ مُحْرِمٌ وَ هُوَ يَتَأَذَّى بِهِ فَقَالَ تَرَى أَنْ أَسْتَتِرَ بِطَرَفِ ثَوْبِي فَقَالَ لَا بَأْسَ بِذَلِكَ مَا لَمْ يُصِبْكَ رَأْسَكَ.[2]

شخصی از گرمی آفتاب به امام شکایت کرده و عرض کرد: آیا اجازه دارم که با قسمتی از پایین لباسم سرم را بپوشانم؟ "طرْف" به معنای طرْف العین است؛ اما طَرَف الثوب یعنی حاشیه لباس. حضرت(ع) فرمود: اگر جلوی صورت را بگیری که آفتاب به صورتت نخورد اشکالی ندارد. این حکم در صورت اذیت شدن و ضرورت است؛ چون این کار مصداق تظلیل بوده و مگر در حال ضرورت جایز نیست. لکن امام(ع) تاکید نموده که پوشش به سرش نرسد.

متعارف این است که اگر انسان بخواهد صورت را بگیرد، مقداری از پارچه را به قسمتی از سر و نه به همه آن می رساند. پس این روایت شریفه به وضوح دلالت دارد که ستر بعض سر نیز حرام است.

نظر صاحب جواهر(ره) و محقق خویی(ره) در حرمت پوشاندن بعض سر

صاحب جواهر(ره) در پاسخ به این سوال که آیا جایز است محرم برای حمل غذا یا چیز دیگر طبقی را بر سرش حمل کند که موجب ستر بعض سر شود؟ به عدم جواز تمایل پیدا کرده و فرموده: تفاوتی میان کل یا بعض سر وجود ندارد، مگر در موارد استثناء.[3]

محقق خویی(ره) فرموده: فرمایش صاحب جواهر(ره) قابل مناقشه است. اگر ستر کل سر لازم بیاید از مطلقات استفاده می شود که به هر صورت و به هر وسیله ای که جمیع سر پوشانده شود، حرام است. می‌فرمایند: "لا یغطی راسه"، "لا یخمر راسه" این مطلقات شامل تمام موارد می شوند. اما مطلقات، صورتی را که طبقی گذاشته و ستر بعض سر شود، نمی گیرند؛ چون ناظر به ستر کل سر هستند.

ما راجع به حرمت ستر بعض سر به سراغ صحیحه عبدالله بن سنان رفتیم. حضرت(ع) در این صحیحه، اجازه داده بودند که سایبانی جلوی خود بگیرد به شرط اینکه با سر اصابت نکند. از این مطلب، حرمت پوشاندن بعض سر را فهمیدیم.

محقق خویی(ره) می فرماید: این روایت ناظر به ستر مقصود بالاصاله است. این شخص قصد داشته که با پارچه یا چیزدیگری جلوی آفتاب را بگیرد. حضرت(ع) نیز به او فرموده: این پارچه نباید به سرت بخورد. پس هدف این بود که از آفتاب جلوگیری شود. اما اگر بخواهد عمل دیگری انجام دهد که مقصود بالاصاله‌ آن ستر سر نبوده، بلکه حمل طعام به وسیله طبق باشد، یا اصلاً داعی بر پوشاندن سر نداشته باشد و فقط می خواسته این طعام را از جایی به جایی ببرد که در عین حال مستلزم ستر سر شده، در اینجا هیچ دلیلی نداریم. دلیل ما برای حرمت ستر بعض سر منحصر در صحیحه عبدالله بن سنان بود که ربطی به این مورد ندارد.[4]

محقق خویی(ره) می فرماید: اگر انسان قرآنی بلند کند و به خاطر احترام بالای سرش بگذارد و قصدی نسبت به ستر سرش ندارد، مقصود بالاصاله در اینجا ستر سر نیست بلکه عمل دیگری است که لازمه آن پوشاندن مقداری از سر است؛ لکن ادله از آن قاصرند.

در نتیجه نظر ایشان این است که عنوان ستر باید قصدیه باشد. چرا که صحیحه عبدالله بن سنان در مورد حمل طعام و امثال آن که خود عنوان ستر مقصود نیست وارد نشده است. این روایت در موردیست که عنوانن از مقوله ستر باشد. لذا اگر همه سر پوشیده شود، در مطلقات داخل می شود و عنوان قصدی وجود ندارد.

پس به نظر محقق خویی(ره) چنین ستری اشکال و کفاره ای ندارد. ولی هر زمان که صاحب جواهر(ره) می فرماید که مشهور این چنین است، محقق خویی(ره) احتیاط نموده و مخالفتی با مشهور نمی‌کند. لذا در اینجا نیز ایشان فتوا نداده و احتیاط نموده است.


[1] وسائل الشیعة، الشیخ حر العاملی، ج12، ص506، ابواب تروک الاحرام، باب55، ح5، ط آل البیت.
[2] وسائل الشیعة، الشیخ حر العاملی، ج12، ص525، ابواب تروک الاحرام، باب67، ح4، ط آل البیت.
[3] جواهرالکلام، الشیخ محمد حسن النجفی، ج18، ص383.
[4] موسوعة الامام الخویی، السید ابوالقاسم الخویی، ج28، ص476.