درس خارج فقه استاد موسوی جزایری

96/09/25

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: مسائلی درتلبیه/کیفیت احرام/احرام/اعمال عمره تمتع/کتاب الحج؛

پیش تر بیان کردیم که در ما نحن فیه به کتاب مناسک محقق خویی رجوع می‌کنیم. مناسک همان مباحثی است که در عروه آمده را دارد. البته ایشان خود این کتاب را شرح هم کرده‌اند. البته این امکان نیز وجود دارد که دوباره به بیست و هفتم برگردیم. هرکدام مباحث را بهتر جمع کرده باشند همان را انتخاب می‌کنیم.

مواضع افضلیت تاخیر تلبیه

محقق خویی(ره) در مساله 185 می‌فرماید:

مساله185: الأفضل لمن حجّ عن طريق المدينة تأخير التلبية إلى البيداء

بیداء کمی بعد از مسجد شجره است. البته نمی‌دانیم الآن این اسامی مطرح و با تابلویی مشخص شده‌اند یا خیر. البته احتمالاً این امکنه بین اهل محل، مشهور هستند.

این مساله مورد احتیاط بوده و مدعای آن امری واضح نیست. لذا طرح آن خارج از محل فایده است. اگر تعیین مکان بیداء به صورت یقینی مشخص شود، فبها و الا در صورت حدس و احتمال، احوط، تلبیه آن است که از مسجد شجره -که خود میقات است- تلبیه گویند و آن را دوباره در بیداء تکرار کنند. اصل هم این است که تلبیه و عقد احرام از خود میقات باشد.

البته می‌توانند لبیک را تکرار کنند تا به بیداء زمانی که از بیداء عبور می‌کنند نیز تلبیه گفته باشند.

و لمن حجّ عن طريق آخر (غیر مدینه مثل جحفه، یلملم یا قرن الننازل) تأخيرها إلى أن يمشي قليلاً.

یعنی پس از نیت در میقات و لبس ثوبین، چند قدمی که حرکت کرد تلبیه را شروع کند. سابق این طور بوده‌است که وقتی لباس احرام را پوشیده بودند. سوار بر مرکبی مثل اسب یا شتر می‌شدند. مقصود از "یمشي قلیلاً" این است که پس از سوار شدن بر مرکب و حرکت آن، صدا به لبیک بلند شود.

و لمن حجّ من مكّة تأخيرها إلى الرّقطاء

موارد قبل راجع به احرام عمره تمتع و احرام از مواقیت بود. اما کسی که حج به جا می‌آورد، باید از مکه محرم شود. افضلِ نقاط مکه نیز مسجد الحرام و افضل نقاط مسجد الحرام، حجر اسماعیل و پشت مقام ابراهیم است.

مستحب است که تلبیه را تا رقطاء به تاخیر انداخت. التبه بعید می‌دانم که در حال حاضر خود اهل مکه هم اسم رقطاء را شنیده باشند. این الفاظ مربوط به ازمنه گذشته‌اند و به کلی مجهول و مبهم بوده و قابل عمل نیستند. لذا باید احتیاط کرده و در مسجد الحرام محرم شده و لبیک بگوید. اگر هم نمی‌خواهد به مستحب عمل کند، از شهر مکه لبیک ها را بگوید.

پس در مسجدالحرام ثوبی الاحرام را پوشیده و نیت احرام می‌کند. البته افضل این است که برای گفتن تلبیه به رقطاء برود. اما چون مکان رقطاء معلوم نیست، عمل به این افضلیت خلاف احتیاط است. بنابراین حاجی باید در محل خود، تلبیه بگوید.

اختلاف بین امام(ره) و محقق خویی(ره) در ملاک وسعت مکه

در ملاک اندازه شهر مکه بین امام(ره) و محقق خویی(ره) اختلاف است. هرکدام هم شاگردانی داشتند که نوعاً در فتاوا از اساتید خود تبعیت کرده‌اند.

مرحوم خویی ملاک را مکه قدیمی می‌داند؛ یعنی باید احرام در آنجا انجام شود. مکه قدیمی، مکه زمان ائمه است که از سمت بازار ابوسفیان، از مسجدالحرام تا مسجدالجن بوده؛ شاید هم کمی بیشتر باشد. ولی این اندازه قدر متیقن است. در هر چه نمی‌دانیم باید رعایت احتیاط کنیم. -لیس بناکب عن الصراط من سلک طریق الاحتیاط.- طریق احتیاط این است که هر چه به مسجد الحرام نزدیک تر باشیم، به یقین حضور در مکه نزدیک تر هستیم.

اما امام (ره) می‌فرماید: هر اندازه و در هر زمانی، شهر مکه توسعه پیدا کند، احرام از هرجایش اشکالی ندارد.

و لكن الأحوط التعجيل بها مطلقاً. یعنی احتیاط این است که در تلبیه تعجیل نموده و افضلیت رقطاء را رعایت نکنند.

و يؤخّر الجهر بها إلى المواضع المذكورة.

توجیه محقق خویی این است که: چه در بحث سابق که در مواقیت بود و چه در این بحث که احرام حج است. تلبیه را اول در مکه یا میقات، آهسته و معمولی بگوید و زمانی که به بیداء یا رقطاء رسید، صدا را به تلبیه بلند نماید؛ نه اینکه تلببه را از اول نگوید. در این صورت، دیگر افضلیت معنا پیدا نمی‌کند.

به نظر ما این بیان، بیان خوبی است؛ زیرا با توجه به عدم علم به مکان بیداء و رقطاء، عمل به چنین استحبابی خلاف احتیاط بوده و در صورت عمل به این مستحب، ممکن است احراممان خراب شود. لذا قدر متیقن احرام از میقات برای عمره تمتع است.

و البيداء بين مكّة و المدينة على ميل من ذي الحليفة نحو مكّة (اگر به اندازه یک میل از ذی الحلیفه که همان محدوده مسجد شجره است، جلوتر برویم، به بیداء خواهیم رسید. یک میل کمی از ۲ کیلومتر کمتر است؛ زیرا هر فرسخ سه میل است و فرسخ شرعی کمی کمتر از ۶ کیلومتر است)

و الرّقطاء موضع يسمّى مدعى دون الردم.[1]

رقطاء منطقه ایست به نام "مَدعا" یا "مُدعا" که نرسیده و نزدیک به نقطه‌ای به نام ردم است.

احتیاط را نباید از دست داد. این فرمایشات بنا بر مستحبات است. باید مراقب بود که به خاطر عمل به مستحب، اصل واجب خراب نشود. اگر در میقات و در مسجدالحرام، لبیک بگوید، قطع دارد که صحیح است و اشکالی ندارد. و چون این این نقاط شناخته شده نیستند، بنابر احتیاط باید همان قدر متیقن رعایت شود.

روایاتی درباب ۳۴ از ابوب احرام دال بر افضلیت این اماکن آمده‌است. اما چون به اصل مطلب اعتقادی نداریم، وارد جزییات آن نمی‌شویم. چون نمی‌دانیم رقطاء کجاست و .... فلذا خواندن روایات فایده‌ای ندارد.

مستندات ملاک قرار دادن مکه قدیم و جدید

گفتیم: بین العلمین در اندازه شهر مکه اختلاف است. بحث در این است که آیا ملاک مکه قدیمیست و یا مطلق مکهب؛ یعنی کل ما یسمی بمکه ولو تا عزیزیه و بیش از آن که شهر توسعه پیدا کرده‌است. قبل از انقلاب جایی درست شده بود به نام شیشه که جزء ملحقات شهر بود. بعد از آن جا نیز مکان های دیگری اضافه شد؛ همچون عزیزیه ۱ تا ۴ و احتمالا تا عزیزیه ۱۲ نیز رسید. هر کدام از امکنه مسیری طولانی دارد و از مسجدالحرام بسیار دور هستند.

مکه قدیمی تا حدود مسجد جن و درفاصله یک تا یک و نیم کیلومتری مسجد الحرام است. اما اگر کل مکه را در نظر بگیریم، شهر تا چهارده یا پانزده کیلومتر ادامه پیدا کرده و حتی از یک طرف به منا متصل شده‌است.

منشا اختلاف دلیلی است که بر این دلالت دراد که انسان می‌تواند در مکه احرام ببندد. حضرت امام(ره) می‌فرماید: در هر زمان به هر جا که شهر مکه صادق باشد، احرام از آن جا جایز خواهد بود. اما محقق خویی(ره) نیز به روایاتی استناد نموده‌است. از جمله این روایات صحیحه معاویه بن عمار است که می‌فرماید:

«قال أبو عبد اللّٰه (عليه السلام) إذا دخلت مكّة و أنت متمتع فنظرت إلى بيوت مكّة فاقطع التلبية، و حدّ بيوت مكّة الّتي كانت قبل اليوم عقبة المدنيين، فإنّ الناس قد أحدثوا بمكّة ما لم يكن، فاقطع التلبية»[2]

این روایت راجع به قطع تلبیه است. دو یا سه صحیحه دیگر نیز با همین مضمون وجود دارد. محقق خویی هم با استناد به همین روایات قائل به ملاک بودن مکه قدیمی شده‌است. اما حضرت امام(ره) به صدق عرفی تمسک کرده و به این روایات توجه ننموده‌است.

بحثی دیگر نیز وجود دارد که آیا اماکن تخییر فقط مختص مسجدین است یا کل شهر را شامل می‌شوند؟ آقای خویی(ره) می‌فرماید: تخییر بین قصر و اتمام در شهر قدیمی مکه بوده و در خارج از آن این طور نیست. ایشان در این احکام به همین روایاتی که بیان شد استناد کرده‌اند. ان شاءالله در آینده در مورد این که ملاک مکه قدیم است یا جدید، بحث خواهیم کرد.

زمان قطع تلبیه درصورتهای مختلف

مسألة ۱۸۶: الأحوط لمن اعتمر عمرة التمتّع قطع التلبية عند مشاهدة موضع بيوت مكّة القديمة

محقق خویی(ره)، در اینجا بازهم بر مکه قدیم تاکید نموده‌است. ایشان هرجا که در مکه جدید، احداث شده، -در هیچ مساله‌ای- به عنوان مکه قبول ندارد.

فرص مساله این است که نائی از مدینه به مسجد شجره آمده و محرم شده‌است. در اینجا مستحب است که تلبیه بگوید. تکرار تلبیه نیز مستحب است؛ مخصوصا در مواقعی که زمین پست و بلندی دارد. مستحب است که اگر بالا می‌رود، پایین می‌آید یا در بیابان است، با صدای بلند تلبیه بگوید.

در هر صورت تکرار تلبیه تا اینکه خانه های مکه قدیمی را مشاهده کند مستحب است. اما وقتی که آن‌ها را دید ظاهرا گفتن تلبیه دیگر جایز نیست. ترک تلبیه در اینجا عزیمت است و نه رخصت نیست؛ لذا باید تلبیه ترک شود.

و حدّه لمن جاء عن طريق المدينة عقبة المدنيين

اگر کسی از طریق مدینه به مکه می‌رود، باید در جایی به نام "عقبه مدنیین" که مکانی مرتفع است تلبیه را قطع نماید. "عقبه مدنیین" یعنی گردنه اهل مدینه. چون اهل مدینه از آن‌سو به مکه وارد می‌شدند، این گردنه را به اسم آنها نام‌گذاری کردند.

و لمن اعتمر عمرة مفردة قطعها عند دخول الحرم إذا جاء من خارج الحرم

در عمره مفرده، قطع تلبیه در زمان دخول حرم است. یعنی اگر مسجد تنعیم رفته‌است و برای عمره مفرده محرم شده، تلبیه را ادامه می‌دهد تا وقتی که به حد حرم برسد. قبلا بیان شد که مسجد تنعیم در ادنی الحل و خارج از حرم است. حرم شامل بیابان‌های اطرف مکه که از هر طرف با علائمی معین شده‌اند، می‌شود. وقتی شخص به محدوده حرم رسید، باید تلبیه را قطع کند.

و عند مشاهدة الكعبة إن كان قد خرج من مكّة لإحرامه و لمن حجّ بأيّ نوع من أنواع الحجّ قطعها عند الزوال من يوم عرفة.[3]

برای حج تمتع ، باید احرام را از داخل مسجدالحرام یا از شهر مکه بسته و تلبیه گفت. مستحب است که تلبیه را ادامه دهند و به هر مناسبتی که باهم نشسته‌اند، بلند بلند تلبیه گفته و این تلبیه گفتن را از موقع احرام بستن تا ظهر روز عرفه ادامه دهند. اما ظهر عرفه که قهراً در منطقه عرفات حضور دارند، قطع تلبیه عزیمت شده و باید تلبیه را قطع کنند. لذا راس ظهر دیگر حق گفتن تلبیه را ندارند.

اینها هم روایات و ادله‌ای دارند که در جلسه بعد بیان می‌شود.


[1] موسوعة الامام الخویی، السید ابوالقاسم الخویی، ج28، ص262.
[2] وسائل الشیعة، الشیخ حر العاملی، ج12، ص388، ابواب الاحرام، باب43، ح1، ط آل البیت.
[3] موسوعة الامام الخویی، السید ابوالقاسم الخویی، ج28، ص265.