درس خارج فقه استاد موسوی جزایری

96/09/20

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: مسائلی درتلبیه/کیفیت احرام/احرام/اعمال عمره تمتع/کتاب الحج؛

اشاره اخرس برای تلبیه

سیدنا الاستاذ در کتاب مناسک می فرماید:

مساله۱۸۰: الأخرس يشير إلى التلبية بإصبعه مع تحريك لسانه، و الأولى أن يجمع بينها و بين الاستنابة[1] اشاره به وسیله اصبع، ناظر است به اشارات متعارف با دست و انگشتان، بین افراد لال، که با آن‌ها مقاصد خود را بیان می‌کند.

روایت در پی بیان امری تعبدی نیست؛ بلکه اشاره به علائم متعارف بین به لال ها دارد.

روایت سکونی در وسائل می فرماید: مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ (ابراهیم بن هاشم) عَنِ النَّوْفَلِيِّ عَنِ السَّكُونِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) (روایت معتبر و موثقه است چون سکونی از اهل سنت و ثقه در حدیث بوده است. شیخ طوسی(ره) در کتاب عده تصریح کرده است که اگر آنها را به وثاقت شناختیم، به کلماتشان اعتماد می کنیم. اصحاب ما به روایاتشان عمل کرده اند و سکونی از آنهاست) قَالَ: تَلْبِيَةُ الْأَخْرَسِ وَ تَشَهُّدُهُ وَ قِرَاءَتُهُ الْقُرْآنَ فِي الصَّلَاةِ تَحْرِيكُ لِسَانِهِ وَ إِشَارَتُهُ بِإِصْبَعِهِ.[2]

یعنی همان طور که سایر اشخاص لال با دست اشاره کرده و با حرکت دادن دست‌ و انگشتان مقاصد خود را به مردم می فهمانند، این شخص هم همان کار را می‌کند. لذا می‌گوییم: این مساله امری تعبدی نیست.

تلبیه بچه غیر ممیز

مسألة ۱۸۱: الصبي غير المميز يلبى عنه.[3]

چون احجاج غیر ممیز، بر عهده ولی اوست، وظیفه تلبیه نیز متوجه به ولیست. اما اگر صبی، ممیز باشد، خودش حج را انجام داده و ولی اش بر افعال او اشراف دارد. تلبیه هم از جمله اعمال است ولذا باید ولی صبی غیر ممیز از طرف او لبیک بگوید.

انعقاد احرام حج های مختلف با تلبیه یا اشعار یا تقلیدمسألة ۱۸۲: لا ينعقد إحرام حجّ التمتّع و إحرام عمرته و إحرام حجّ الإفراد و إحرام العمرة المفردة إلّا بالتلبية.

یعنی آنچه که احرام، به وسیله آن منعقد می شود، تلبیه است و ما قبلا این را بیان کرده ایم.

و أمّا حجّ القِران فكما يتحقق إحرامه بالتلبية يتحقق بالإشعار أو التقليد.[4]

اما در حج قران، انسان مخیر است بین اینکه با تلبیه یا با اشعار و تقلید، مُحرم شود. پس -به نیت احرام- هر کدام از این امور مقدم شود، احرام به وسیله آن منعقد می شود.

سیدنا الاستاذ(ره) حول انعقاد احرام به تلبیه بسیار بحث فرموده است.

ففي صحيح الحلبي قال: سألته لِمَ جعلت التلبية؟ فقال: إنّ اللَّه عزّ وجلّ أوحى إلى إبراهيم أن‌ ﴿أَذِّنْ فِي اَلنَّاسِ بِالْحَجِّ يَأْتُوكَ رِجَالاً وَ عَلى‌َ كُلِّ ضَامِرٍ يَأْتِينَ مِنْ كُلِّ فَجٍّ عَمِيقٍ﴾ [5] فنادى فأُجيب من كل وجه يلبّون.[6]

و في صحيحة معاوية بن وهب «تحرمون كما أنتم في محاملكم تقول: لبّيك... »[7] یعنی لبیک اللهم لبیک تا آخر تلبیه را می گوید و احرام با این ذکر منعقد می شود.

و في صحيحة معاوية بن عمار «و اعلم أنّه لا بدّ من التلبيات الأربع الّتي كن في أوّل الكلام (در ابتدای حدیث، تلبیه‌های چهارگانه -یعنی لبیک لللهم لبیک لبیک لا شریک لبیک- آمد.) و هي الفريضة و هي التوحيد. و بها لبّى المرسلون.»[8] سپس بر به تلبیه های چهارگانه اضافه می شود" اِنّ الحمد و النعمة لک و الملک لا شریک لک لبیک". در قریب به اتفاق روایات، همین آمده است.

انعقاد حج قِران، مثل حج افراد است؛ لکن با اشعار یا تقلید متفاوت می‌شوند. این همان چیزیست که حاجی به اختیار خود، انجام می دهد.

سوق هَدی با شتر یا گوسفند یا گاو، از میقات تا مکه مکرمه انجام می شود. آیه شریفه می فرماید: ﴿و لا تحلقوا رئوسکم حتی یبلغ الهدی محله﴾[9] یعنی در حالت احرام هستید و جایز نیست از احرام خارج شوید تا اینکه هدی، به محلش برسد.

تحقق احرام حج قران، چنانکه با تلبیه است با اشعار و تقلید نیز انجام می شود.

اشعار مختص به شتر ولی تقلید مشترک بین شتر و غیر آن است. دلیل بر این مطلب، روایات و از جمله آن‌ها، صحیحه معاویه بن عمار است.

وَ عَنْهُ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: يُوجِبُ الْإِحْرَامَ ثَلَاثَةُ أَشْيَاءَ التَّلْبِيَةُ وَ الْإِشْعَارُ وَ التَّقْلِيدُ فَإِذَا فَعَلَ شَيْئاً مِنْ هَذِهِ الثَّلَاثَةِ فَقَدْ أَحْرَمَ.[10]

یعنی احرام کسی که حج قران بجا می آورد، با یکی از این امور، منعقد می شود. روایت دیگر صحیحه معاویه بن عمار است. وَ عَنْهُ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: ... وَ الْإِشْعَارُ وَ التَّقْلِيدُ بِمَنْزِلَةِ التَّلْبِيَةِ.[11]

معنای اشعار و تقلید و موارد وقوع آنها

محقق خویی(ره) در معنای اشعار و تقلید، می فرماید: ثمّ إنّ الإشعار هو شقّ السنام الأيمن بأن يقوم المحرم من الجانب الأيسر من الهدي و يشق سنامه من الجانب الأيمن و يلطّخ صفحته بدمه. و التقليد هو أن يعلّق في رقبة الهدي نعلًا خَلِقاً (خلق یعنی مندرس) قد صلّى فيها.[12]

و معنای اشعار این است که سنام شتر را از جانب راست، مجروح کنند و شتر را به خون آن جرح، آغشته نمایند. تقلید نیز به آن است که نعل‌های حاجی بر گردن حیوان، آویخته شود. در بعضی از روایات آمده، نعل‌هایی را که حاجی در آن ها نماز خوانده، بیاویزند. معلوم است که نعل به معنای کفش‌های جلو باز است که مانع از رسیدن انگشت شصت پا به زمین در سجده نمی شود.

و الإشعار مختص بالبدن. (بُدن جمع بدنه است.) و التقليد مشترك بين البدن و غيرها من أنواع الهدي و الأولى الجمع بين الإشعار و التقليد في البدن، و الأحوط التلبية على القارن و إن كان عقد إحرامه بالإشعار أو التقليد.[13]

در اینجا تفاوتی بین شتر، گاو و گوسفند نیست. لکن چنانکه گفته شد، اشعار مختص به شتر است. احتیاط مذکور، احتیاط مستحب است و الا شکی نیست که حج قران همان‌طور که با تلبیه منعقد می شود، با اشعار و تقلید نیز منعقد می شود.

صحیحه حریز هم بر آن دلالت دارد. حضرت می فرماید: إذا كانت بدن كثيرة فأردت أن تشعرها دخل الرّجل بين كل بدنتين فيشعرها هذه من الشق الأيمن و يشعر هذه من الشق الأيسر.[14] یعنی اگر شترها زیاد بودند و حاجی قصد دارد که شترهای زیادی را سوق دهد، در وسط آن‌ها بایستد و یک شتر را از جانب راست و شتر دیگر را از جانب چپ مجروح کند. این عمل کراهتی ندارد. اما اگر هدی، تنها با یک شتر بود، مستحب است که جانب راست را مجروح نماید. بعضی از روایات بر این مطلب دلالت دارند.

عدم اشتراط طهارت در صحت احرام

مسألة ۱۸۳: لا يشترط الطهارة عن الحدث الأصغر و الأكبر في صحّة الإحرام، فيصحّ الإحرام من المحدث بالأصغر أو الأكبر كالمجنب و الحائض و النّفساء و غيرهم.[15]

این نکته، امری واضح است. ایشان در تقریرات بحث خود می‌فرماید: اختلافی در این مساله نیست؛ چرا که دلیلی بر اشتراط طهارت از حدث اصغر و اکبر وجود ندارد و اطلاق ادله نافی آن است. اطلاق ادله می گوید که کیفیت احرام، نیت، لبس ثوبین و تلبیه است و در روایات، تقییدی به طهارت نشده و نفرموده که وضو بگیرید یا غسل کنید و بعد احرام ببندید. پس به اطلاق ادله رجوع می کنیم.

عدم انعقاد احرام در صورت عدم انجام تلبیه یا اشعار یا تقلید

مسألة ۱۸۴: التلبية بمنزلة تكبيرة الإحرام في الصلاة، فلا يتحقق الإحرام إلّا بها(در غیر حج قران) أو بالإشعار أو التقليد لخصوص القارن، فلو نوى الإحرام و لبس الثوبين و فعل شيئاً من المحرمات قبل تحقق الإحرام لم يأثم و ليس عليه كفارة.

این حکم به دلیل نصوص کثیره ایست که قبلا خواندیم. مثل روایتی که در آن راوی از امام(ع) پرسید؛ نیت احرام و لبس ثوبین کرده، سپس به منزل بازگشتم و با همسرم مواقعه داشتم. آیا کفاره‌ای به گردنم هست؟ امام فرمود که: تلبیه گفتی؟ عرض کرد: تلبیه نگفتم. امام(ع) فرمود: چیزی بر تو نیست. چون احرام با تلبیه منعقد می شود. لذا سیدنا الاستاذ(ره) می فرماید:

للنصوص الدالّة على أنّه ما لم يلبّ ليس عليه شيء، و يجوز له ارتكاب المحرمات حتّى الجماع.[16]

حکم تلبیه کسی که از طریق مدینه یا غیر آن حج را به جا می آورد

مسألة ۱۸۵: الأفضل لمن حجّ عن طريق المدينة تأخير التلبية إلى البيداء (محلی است که سابقا معروف بود. البته احتیاط این است که اگر بیداء را نمی شناسد، از میقات تلبیه بگوید؛ ولی اگر بیداء را بشناسد، مانعی از تاخیر وجود نداشته و بهتر و مستحب است) و لمن حجّ عن طريق آخر تأخيرها إلى أن يمشي قليلًا، و لمن حجّ من مكّة تأخيرها إلى الرّقطاء (نام محلی است) و لكن الأحوط التعجيل بها (تلبیه) مطلقاً (یعنی به مجرد اینکه در میقات بود و قصد احرام نمود و نیت و لبس ثوبین کرد، احتیاطا تلبیه بگوید، تا امر بر او مشتبه نگردد؛ چرا که در آن حال در مظنه اشتباه است) و يؤخّر الجهر بها إلى المواضع المذكورة. (برای جمع بین دو امر، ابتدائا در میقات، تلبیه می گوید؛ لکن بعد از اینکه به آن نقاط رسید، جهر به تلبیه نماید.)

و البيداء بين مكّة و المدينة على ميل من ذي الحليفة نحو مكّة (بیدا مکانی بین مکه و مدینه و به فاصله یک میل از ذی الحلیفه است. یک فرسخ سه میل و یک میل کمتر از دو کیلومتر است) و الرّقطاء موضع يسمّى مدعى دون الردم[17] . معنای این عبارت معلوم نیست معنای این اسامی و کلمات، حین صدور روایات معلوم بودند لکن الآن این امکنه برای مردم مجهولند. لهذا برای تلبیه در خود مکان، مراعات احتیاط لازم است. اما احرام عمره تمتع در میقات بوده و احرام حج از مکه و مستحب است از مسجد الحرام باشد.

 


[1] موسوعة الامام الخویی، السید ابوالقاسم الخویی، ج28، ص257.
[2] وسائل الشیعة، الشیخ حر العاملی، ج6، ص136، ابواب القرائة فی الصلاة، باب59، ح1، ط آل البیت.
[3] موسوعة الامام الخویی، السید ابوالقاسم الخویی، ج28، ص257.
[4] موسوعة الامام الخویی، السید ابوالقاسم الخویی، ج28، ص258.
[5] حج/سوره22، آیه27.
[6] وسائل الشیعة، الشیخ حر العاملی، ج12، ص321، ابواب الاحرام، باب36، ح1، ط آل البیت.
[7] وسائل الشیعة، الشیخ حر العاملی، ج12، ص382، ابواب الاحرام، باب40، ح1، ط آل البیت.
[8] وسائل الشیعة، الشیخ حر العاملی، ج12، ص382، ابواب الاحرام، باب40، ح2، ط آل البیت.
[9] بقره/سوره2، آیه196.
[10] وسائل الشیعة، الشیخ حر العاملی، ج11، ص279، ابواب اقسام الحج، باب12، ح20، ط آل البیت.
[11] وسائل الشیعة، الشیخ حر العاملی، ج11، ص277، ابواب اقسام الحج، باب12، ح11، ط آل البیت.
[12] موسوعة الامام الخویی، السید ابوالقاسم الخویی، ج28، ص260.
[13] موسوعة الامام الخویی، السید ابوالقاسم الخویی، ج28، ص259.
[14] وسائل الشیعة، الشیخ حر العاملی، ج11، ص279، ابواب اقسام الحج، باب12، ح19، ط آل البیت.
[15] موسوعة الامام الخویی، السید ابوالقاسم الخویی، ج28، ص261.
[16] موسوعة الامام الخویی، السید ابوالقاسم الخویی، ج28، ص262.
[17] موسوعة الامام الخویی، السید ابوالقاسم الخویی، ج28، ص262.