درس خارج فقه استاد موسوی جزایری

96/08/08

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع : مستندات روایی مواقیت/مواقیت/احرام/اعمال عمره تمتع/کتاب الحج؛ در درس آیت الله موسوی جزائری

بحث ما به مواقیت رسید. رسول خدا پنج میقات را معین فرمود که این مواقیت شهر مکه را احاطه کرده‌اند. هرکس از هر طرف وارد مکه شود به میقاتی ارتباط پیدا می‌کند که از آن عبور کرده و یا نزدیک آن میقات است. لذا باید از همان‌جا احرام ببندد.

مستندات روایی مواقیت

گفتیم: یکی از مواقیت ذوالحلیفه است.[1] حال به بررسی مستندات این مواقیت می‌پردازیم.

روایاتی در ابواب المواقیت باب اول وارد شده‌است.

روایت اول

وَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ جَمِيعاً عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ وَ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَی جَمِيعاً عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: مِنْ تَمَامِ الْحَجِّ وَ الْعُمْرَةِ أَنْ تُحْرِمَ مِنَ الْمَوَاقِيتِ الَّتِي وَقَّتَهَا رَسُولُ اللَّهِ ص لَا تُجَاوِزْهَا إِلَّا وَ أَنْتَ مُحْرِمٌ (انسان جایز نیست از میقات بدون احرام عبور کند) فَإِنَّهُ وَقَّتَ لِأَهْلِ الْعِرَاقِ وَ لَمْ يَكُنْ يَوْمَئِذٍ عِرَاقٌ (در آن روز عراق، اسلامی نبود؛ زیرا چنانکه بیان شد عراق بعد از نبی مکرم(ص) فتح شد) بَطْنَ الْعَقِيقِ (گاهی هم تعبیر به ذات عرق شده؛ که جزئی از بطن العقیق است و منافاتی ندارد چون رابطه بین این دو عام و خاص است) مِنْ قِبَلِ أَهْلِ الْعِرَاقِ. وَ وَقَّتَ (میقات معین کرد) لِأَهْلِ الْيَمَنِ يَلَمْلَمَ. وَ وَقَّتَ لِأَهْلِ الطَّائِفِ قَرْنَ الْمَنَازِلِ. وَ وَقَّتَ لِأَهْلِ الْمَغْرِبِ الْجُحْفَةَ وَ هِيَ مَهْيَعَةُ. وَ وَقَّتَ لِأَهْلِ الْمَدِينَةِ ذَا الْحُلَيْفَةِ (که مسجد شجره است) وَ مَنْ كَانَ مَنْزِلُهُ خَلْفَ هَذِهِ الْمَوَاقِيتِ مِمَّا يَلِي مَكَّةَ فَوَقْتُهُ مَنْزِلُهُ.[2] (کسی که منزلش بعد از میقات و به مکه نزدیک است، لازم نیست به میقات برگردد و میقاتش منزلش می‌باشد)

روایت دوم:

که صحیحه حلبی است، همین مطلب را دارد.

وَ عَنْهُ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنِ الْحَلَبِيِّ قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع الْإِحْرَامُ مِنْ مَوَاقِيتَ خَمْسَةٍ وَقَّتَهَا رَسُولُ اللَّهِ ص- لَا يَنْبَغِي لِحَاجٍّ وَ لَا لِمُعْتَمِرٍ أَنْ يُحْرِمَ قَبْلَهَا وَ لَا بَعْدَهَا وَقَّتَ لِأَهْلِ الْمَدِينَةِ ذَا الْحُلَيْفَةِ وَ هُوَ مَسْجِدُ الشَّجَرَةِ- يُصَلِّي فِيهِ وَ يَفْرِضُ الْحَجَّ وَ وَقَّتَ لِأَهْلِ الشَّامِ الْجُحْفَةَ- وَ وَقَّتَ لِأَهْلِ النَّجْدِ الْعَقِيقَ (برای اهل عراق هم میقات است که در روایت قبل آمده‌است) وَقَّتَ لِأَهْلِ الطَّائِفِ قَرْنَ الْمَنَازِلِ. وَ وَقَّتَ لِأَهْلِ الْيَمَنِ يَلَمْلَمَ. وَ لَا يَنْبَغِي لِأَحَدٍ أَنْ يَرْغَبَ عَنْ مَوَاقِيتِ رَسُولِ اللَّهِ.[3] (برای کسی شایسته نیست که از این میقاتهایی که پیامبر معین کرده عدول کند و از هر جایی که بخواهد احرام بندد. این، کار صحیحی نیست.)

مشابه این دو روایت، روایات دیگری هم داریم. این مطلبی که در این روایات آمده، از مسلمات است.

در روایات معتبره، "من یمر علیها" هم داریم. مثلا میقات اهل عراق، وادی عقیق (ذات عرق) است. اما اگر شخص عراقی برای زیارت رسول الله به مدینه آمده باشد؛ لازم نیست برای احرام به میقات اهل عراق برود؛ بلکه اگر از مدینه نیز احرام بندد، کافی است. پس هر کسی که عبورش به هر میقاتی افتاد، می‌تواند از آنجا احرام بندد.

ذوالحلیفه منطقه بزرگی است ولی در صحیحه حلبی فرموده: "ذالحلیفه و هو مسجد الشجره"[4] . پس از ذالحلیفه مسجد شجره معین شده‌است و تعدی به اطراف آن قدری اشکال دارد.

بحث پیرامون میقات اهل نجد

در مورد اهل نجد دو روایت آمده‌است. در روایاتی برای اهل نجد قرن المنازل و در روایت دیگر وادی عقیق معین شده‌است. بعضی یا همه علما فرموده‌اند: نجد به مکه دو راه داشته‌است که هردو مورد استفاده بودند. یکی وادی عقیق بود و دیگری از قرن المنازل. لهذا هر دو روایت صحیحند و از هر کدام از این میقات ها احرام بسته شود، صحیح است.

این توجیه در کلمات سیدنا الاستاذ (ره) آمده و مورد تایید واقع شده‌است. این توجیه در صورت صحت وجهی خوب است. اما در غیر این صورت، اقوی احرام از قرن المنازل است؛ زیرا نسبت به وادی عقیق اشهر و اعرف است. شاید هم در مورد طرف دیگر، راوی اشتباه کرده باشد. به هر حال با یک روایت نمی‌توان از روایات متعدده و صحیحه که اصحاب هم به آن فتوا داده‌اند، عدول کرد.

کسی که میقاتش، منزل اوست

در روایات دیدیم و گفتیم: کسانی که خانه شان، بعد از میقات و نرسیده به مکه است، لازم نیست به میقات برگردند و از خانه خودشان (دویرة اهله)، احرام ببندند.

بحثی واقع شده که قدری عجیب به نظر می‌رسد و آن این است:

چون عبارت "من کان بیته اقرب من المیقات الی مکه" آمده‌است، بحث شده که "اقرب من المیقات" یعنی میقات معین خودش مثلا اگر میقاتش جحفه و منزل او بین جحفه و مکه است؛ یا منظور این است که باید همه مواقیت را در نظر گرفت؟ چرا که ممکن است فاصله میقاتی تا مکه مثلا هشت فرسخ باشد و میقاتی دیگر شانزده فرسخ. حال اگر این شخص از جحفه که در فاصله ۲۰۰ کیلومتری مکه است، عبور نماید، بعد از جحفه است ولی اگر با میقات‌های دیگری که مثلا در ۵۰ کیلومتری یا ۸۰ کیلومتری مکه هستند قیاس شود، قبل از آن‌هاست.

پاسخ این سوال این است که؛ چنین لازم نیست چنین شخصی به میقات‌های نزدیکتر رود. احتمالی که در لزوم رفتن به میقات‌های دیگر ذکرشده، احتمالی عجیب است. ظاهر روایتی که می‌فرماید: "من کان بیته اقرب من المیقات الی مکه" منصرف به میقات همان شخص بوده و به مواقیت دیگر کاری ندارد. لذا چنین شخصی نسبت به دیگر مواقیت، تکلیفی ندارد و برداشت دوم از روایت خلاف فهم عرف است. علاوه بر این در بعضی از روایات، میقات را به صورت مثالی ذکر شده و به بررسی همه مواقیت پرداخته نشده‌است؛ مثلا ذات عرق را به عنوان مثال کرده و معین نموده‌اند.

ثانیا؛ اگر منظور تمام میقات‌ها باشد، لازم است تا لفظ جمع (مواقیت) آورده شود؛ حال آنکه نام میقات با الف و لام آمده که منصرف به میقات خودش است. البته این امکان هم وجود دارد که الف و لام، برای جنس باشد.

مضافا به ذکر میقات خاص در بعضی روایات، در مثل حدیث سوم و چهارم از باب هفدهم، از باب مثال، همان میقاتی را که میقات شخص بوده، میزان قرار داده شده و کل مواقیت را ذکر نکرده‌اند.

روایت سوم از باب هفدهم که روایت صحیحه‌ای است.

عَنْهُ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ رِئَابٍ عَنْ مِسْمَعٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِذَا كَانَ مَنْزِلُ الرَّجُلِ دُونَ ذَاتِ عِرْقٍ إِلَى مَكَّةَ، فَلْيُحْرِمْ مِنْ مَنْزِلِهِ.[5]

در روایت فوق اگر جمیع مواقیت مقصود باشد، نباید تنها یکی بالخصوص ذکر شود.

روایت چهارم:

وَ عَنْهُ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُسْكَانَ عَنْ أَبِي سَعِيدٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَمَّنْ كَانَ مَنْزِلُهُ دُونَ الْجُحْفَةِ إِلَى مَكَّةَ قَالَ يُحْرِمُ مِنْهُ.[6]

در این روایت نیز نام جحفه آمده‌است. بنابراین شک و شبهه‌ای در این مطلب نیست که میقات خودش مقصود است.

مستثنیات وجوب احرام از میقات

از وجوب احرام از میقات دو استثنا داریم

اول؛ احرام از محاذات میقات

اگر حاجی مثلا ازمدینه که به سمت مکه برود، میقات سمت راست یا چپ او واقع خواهد شد. او از همان‌جا حق دارد محرم شود. همه علما به این مطلب فتوا داده و روایات معتبره بر آن دلالت دارند.

مرحوم سید(ره) می‌فرماید: التاسع: محاذاة أحد المواقيت الخمسة، و هي ميقات من لم يمرّ على أحدها و الدليل عليه صحيحتا ابن سنان (در روایت دو نفر با کنیه ابن سنان هستند؛ عبدالله و محمد که محمد ضعیف و عبدالله قوی است)

روایت اول: مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ: مَنْ أَقَامَ بِالْمَدِينَةِ شَهْراً (یک ماه در مدینه ماند) هُوَ يُرِيدُ الْحَجَّ ثُمَّ بَدَا لَهُ أَنْ يَخْرُجَ فِي غَيْرِ طَرِيقِ أَهْلِ الْمَدِينَةِ- الَّذِي يَأْخُذُونَهُ (قصد حج دارد و به ذهنش رسید از راه دیگری غیر از راه متعارف مردم رود. چون راه متعارف مردم، مسجد شجره است که از همان زمان، بر مسیر جاده واقع شده‌بود) فَلْيَكُنْ إِحْرَامُهُ مِنْ مَسِيرَةِ سِتَّةِ أَمْيَالٍ فَيَكُونُ حِذَاءَ الشَّجَرَةِ مِنَ الْبَيْدَاءِ[7] (صحرا). (حضرت فرمود: این شخص که از مدینه به سمت مکه خارج می‌شود شش میل(۱۲ کیلومتر) برود. وقتی شش میل رفت مسجد شجره یا سمت راست یا سمت چپ او واقع است؛ چون فاصله مسجد شجره تا مدینه شش میل است. هر میلی دو کیلومتر و هر فرسخی سه میل است که با این مایلی که اصطلاح لاتین است فرق دارد.)

این روایت دیدن مسجد شجره شرط نکرده‌است. همچنین در محاذات، مقدار فاصله از مسجد شجره را نفرموده‌است. فقط محاذات، ذکر شده‌است.

روایت دوم؛ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: مَنْ أَقَامَ بِالْمَدِينَةِ وَ هُوَ يُرِيدُ الْحَجَّ شَهْراً أَوْ نَحْوَهُ ثُمَّ بَدَا لَهُ أَنْ يَخْرُجَ فِي غَيْرِ طَرِيقِ الْمَدِينَةِ- فَإِذَا كَانَ حِذَاءَ الشَّجَرَةِ وَ الْبَيْدَاءِ، مَسِيرَةَ سِتَّةِ أَمْيَالٍ فَلْيُحْرِمْ مِنْهَا.[8]

این روایت هم مثل روایت قبل است. در این روایت هم لزوم دیدن مسجد، ذکر نشده و قیدی دال بر آن نیامده‌است.

همچنین محاذات از دور که پذیرفته شده باشد، محاذات از نزدیک به طریق اولی پذیرفته‌است.

مرحوم سید (ره) در عروه می‌فرماید: محاذات احد المواقیت الخمسه. ایشان این مطلب را به همه مواقیت تعمیم داده‌است. سپس می‌فرماید:

و لا يضر اختصاصهما (اختصاص این دو روایت) بمحاذاة مسجد الشجرة بعد فهم المثالية منهما (با توجه به اینکه می‌فهمیم مسجد شجره از باب مثال است، پس خصوصیتی ندارد) و عدم القول بالفصل[9] (در بین اصحاب هم قائل به فصل نداریم. هر که محاذات رو قبول نکرده، مطلقا قبول نکرده و هر که محاذات را پذیرفته آن را برای همه میقات‌ها دانسته‌است.)

لکن محقق خویی (ره) با این مطلب مخالف است. ایشان می‌فرماید: ما فقط این دو روایت را داریم و این دو راجع به مسجد شجره‌اند. دو یا سه قید در این دو روایت آمده‌است؛ یکی این است که یک ماه در مدینه مانده و قید دیگر اینکه شش میل باید برود.[10]

حال اگر کسی این شش میل را مارپیچی یا به خط منحنی رفته، نه به صورت مسقیم، باید مسافتش به قدر شش میل مستقیم باشد. این را عرف می‌فهمد و مطلب معقولی است.

لکن به نظر ما یک ماه اقامه در مدینه از باب مثال است و موضوعیتی ندارد هر چقدر که مانده باشد، یک هفته، ده روز، سه ماه یا غیر آن فرقی نمی‌کند. مقصود روایت این است که این شخص می‌خواهد از مدینه به مکه رود؛ چیزی بیش از این، از روایت، فهمیده نمی‌شود. پس این خصوصیات ذکر شده در روایت، از باب مثال بوده و موضوعیتی ندارند. لذا می‌توان از مسجد شجره به سایر مواقیت تعدی نمود. همان طور که سید یزدی(ره) و مشهور به آن فتوا داده‌اند.

اما محقق خویی(ره) می‌فرماید: من نمی‌توانم قائل به این حرف شوم؛ زیرا این دو روایت اختصاص به مسجد شجره دارند. مضافا به اینکه حکم بر خلاف قاعده است[11] . وقتی رسول خدا(ص) خود مواقیت خاصه را معین کرده و فرمودند: حتما از اینها احرام ببندید، تعدی به سایر مواقیت محل اشکال است. در بین خیلی از معاصرین هم این بیان آمده که قدر متیقن در قضیه محاذات، مسجد شجره است و تعدی به بقیه میقات‌ها، خالی از اشکال نیست. لذا نمی‌توانیم بگوییم: قطعا غلط یا قطعا صحیح است. بلکه می‌بگوییم: ما نمی‌دانیم. در نتیجه احتیاط واجب می‌شود.

شش میل ذکر شده در روایت، اختصاص به محاذی مسجد شجره دارد که فاصله‌اش با مکه شش میل است. ولی در میقات‌های دیگر این فاصله فرق می‌کند. مثلا درباره جحفه شش میل، ۲۰۰ کیلومتر است. نمی‌شود این شش میل را به همه جا سرایت داد.

بنابراین محقق خویی(ره) می‌فرماید: قدر متیقن از جواز احرام از محاذات، مسجد شجره است. و شامل بقیه مواقیت نمی‌شود.

ما هم حقیقتا نمی‌دانیم که اختصاص به مسجد شجره دارد یا ندارد. ولی دیگران قدری ذوق عرفی‌شان را ملاک قرارداده و فرموده‌اند: چه خصوصیتی در مسجد شجره وجود دارد که محاذات در این مسجد کفایت می‌کند؟ حال مسجد شجره مانند سایر مواقیت است. البته این مطلب محل تردید است و احتیاط واجب جای دارد. محاذات سایر مواقیت هم از این روایات، فهمیده نمی‌شود و قول به تعدی خالی از اشکال نیست.

مقصود از محاذات، همان طور که سید(ره) هم تصریح فرمود، محاذات عرفیه است.[12] پس نمی‌شود ده‌ها و صدها فرسخ دور باشد. باید عرفا صدق کند که شخص در محاذات فلان جا ایستاده است. پس در فاصله زیاد، محاذات صادق نیست؛ مثلا نمی‌شود کسی در رامهرمز بگوید: من محادی اهواز هستم. این خلاف عرف است. باید فاصله معقول باشد.

فاصله شش میلی مسجد شجره تا مدینه هم برای زمان قدیم است. الان باید دید که فاصله مسجد شجره از مکه چقدر است.


[1] العروة الوثقی، السید محمد کاظم الطباطبایی الیزدی، ج4، ص630، ط جامعة المدرسین.
[2] وسائل الشیعة، الشیخ حر العاملی، ج11، ص307، ابواب المواقیت، باب1، ح2، ط آل البیت.
[3] وسائل الشیعة، الشیخ حر العاملی، ج11، ص308، ابواب المواقیت، باب1، ح3، ط آل البیت.
[4] وسائل الشیعة، الشیخ حر العاملی، ج11، ص308، ابواب المواقیت، باب1، ح3، ط آل البیت.
[5] وسائل الشیعة، الشیخ حر العاملی، ج11، ص334، ابواب المواقیت، باب17، ح3، ط آل البیت.
[6] وسائل الشیعة، الشیخ حر العاملی، ج11، ص334، ابواب المواقیت، باب17، ح4، ط آل البیت.
[7] وسائل الشیعة، الشیخ حر العاملی، ج11، ص317، ابواب المواقیت، باب7، ح1، ط آل البیت.
[8] وسائل الشیعة، الشیخ حر العاملی، ج11، ص318، ابواب المواقیت، باب7، ح3، ط آل البیت.
[9] العروة الوثقی، السید محمد کاظم الطباطبایی الیزدی، ج4، ص635، ط جامعة المدرسین.
[10] موسوعة الامام الخویی، السید ابوالقاسم الخویی، ج27، ص293.
[11] موسوعة الامام الخویی، السید ابوالقاسم الخویی، ج27، ص293.
[12] العروة الوثقی، السید محمد کاظم الطباطبایی الیزدی، ج4، ص637، ط جامعة المدرسین.