درس خارج فقه استاد موسوی جزایری

93/02/02

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: شک در رکعات نافله / شکوک غیر معتبر/کتاب الصلاة

گفتیم: زیادی سهوی ولو در ارکان نماز نافله موجب بطلان نماز نمی باشد، بخلاف فریضه که هرگونه خللی در ارکان آن موجب بطلان نماز می گردد.
در مورد دلیل این حکم بیان شد که در صحیحه ابی بصیر امام علیه السلام فرمود: «مَنْ زَادَ فِي صَلَاتِهِ فَعَلَيْهِ الْإِعَادَةُ»[1]، اطلاق این روایت شامل صورت فریضه و نافله می شود. اما از اطلاق این روایت در غیر ارکان خارج شدیم و گفتیم: زیادی و نقصان سهوی غیر رکن موجب بطلان نماز نمی باشد.
تقیید صحیحه ابی بصیر به دیگر روایات
روایاتی نیز مقیِّد اطلاق این روایت می باشند که از آن جمله روایاتی هستند که نهی از تلاوت آیات عزائم در نماز نموده اند و در آن روایات علت نهی، ایجاد زیادی در فریضه بیان شده؛ یعنی آیات عزیمه خوانده نشوند تا مصلی مبتلا به سجده زیادی در نماز فریضه نگردد. بنا بر این نهی از قرائت عزائم اختصاص به نمازهای واجب دارد و خواندن آن در نماز های مستحب اشکالی ندارد. همچنین روایاتی که در باب نماز مسافر وارد شده اند و در آنها گفته شده که در صورت خواندن نماز های قصر بیش از دو رکعت نماز باطل خواهد بود به این دلیل که زیادی در فرض الله است، نیز مقید اطلاق صحیحه ابی بصیر می باشند.
اما آنچه دلیل عمده در تقیید روایت ابی بصیر است صحيحه زرارة و بكير بن أعين عن أبي جعفر (عليه السلام) «قال: إذا استيقن أنّه زاد في صلاته المكتوبة ركعة لم يعتدّ بها، و استقبل صلاته استقبالًا ...»[2] می باشد. منظور از رکعه در این روایت، رکوع می باشد. بنا بر این روایت در صورت زیادی رکوع نماز باطل خواهد بود و مصلی باید نماز را از ابتدا شروع نماید. شاهد در این روایت وجود کلمه مکتوبه است که به معنای واجب می باشد. لذا شامل نماز نافله نمی باشد و اگر سبب در بطلان مطلق زیادی ولو در نماز نافله می بود، امام علیه السلام نماز را مقید به مکتوبه بودن نمی کرد. برای توضیح بیشتر مثالی ذکر می کنیم، حدث موجب بطلان نماز است، لذا اگر گفته شود که «لاتحدث فی صلاتک لانه یوجب البطلان» بطلان نماز مقید به صورت فریضه نشده و در صورتی که بخواهد بطلان را مطلق بدارد نمی شود آن را مقید به صورت فریضه نماید چرا که این تقیید مستهجن می باشد. بنا بر این ما از قید مکتوبه که در روایت ذکر شده می فهمیم که امام علیه السلام نمی خواسته بگوید: در صورت زیادی هر نمازی باطل است. لذا ایشان نماز را مقید به فرض مکتوبه بودن نموده.
استدلال به مفهوم وصف صحیحه زراره و بکیر
جناب سید خویی در این جا بحث دیگری مطرح نموده و فرموده[3]: استدلال در صحیحه زراره و بکیر به مفهوم وصف است، هر چند در روایت مفهوم شرط نیز موجود است. زیرا شرط داخل بر قید نشده و در صورتی که شرط وارد بر قید می شد مثلا گفته می شد« اذا کانت الزیاده فی الصلاه المکتوبه» می توان استدلال را به مفهوم شرط دانست. اما در متن روایت، شرط؛ داخل بر« اسیقان» شده و مفهوم آن «اذا لم یستیقن» باشد که بواسطه آن امکان استدلال بر مطلب وجود ندارد. در روایت استدلال به مفهوم وصف شده و نماز را مقید به مکتوبه بودن نموده.
بیان اشکال و پاسخ در استدلال به مفهوم وصف موجود در روایت
ایشان در ادامه فرموده: ما قائل به حجیت مفهوم وصف به صورت مطلق نیستیم. زیرا باید از وصف علیت منحصره استفاده شود، لکن این علیت منحصره در وصف وجود ندارد. مثلا اگر گفته شود «اکرم العلماء» و مقصود انحصار دلیل اکرام در عالم بودن باشد، مفهوم نیز از آن تبعیت می کند و در غیر عالم اکرام واجب نمی باشد. لکن در مثل این مثال که به مفهوم وصف تمسک شده علیت منحصره وجود ندارد تا بتوان چنین استدلالی نمود. تنها چیزی که در وصف وجود دارد، موضوع بودن است که آن هم منحصر نمی باشد و ممکن است موضوعات دیگری برای این حکم وجود داشته باشد؛ مثل شاعر یا عادل یا ... ؛ بنا بر این اگر ابتدا گفته شود اکرم العالم و بعد گفته شود اکرم الشاعر منافاتی بین این دو موضوع برای اکرام وجود ندارد.
بعد از بیان این نکته ایشان اضافه می کند که ما از وصفِ موجود در این روایت این نکته را استفاده می کنیم که مقصود در حکم، طبیعت مطلقه نمی باشد، یعنی انتفاء حکم از طبیعت مطلقه. به بیان دیگر: وقتی گفته می شود «اکرم الرجل العالم» همین مقدار استفاده می شود که رجل بواسطه رجل بودن موضوع اکرام نیست زیرا قیدی به آن اضافه شده و در صورتی که رجلِ مطلق موضوع بود، نیازی به مقید کردن آن وجود نداشت. لذا همین مقدار که که طبیعت مطلق مراد نیست،مستفاد از قید می باشد که در غیر این صورت وجود قید لغو می بود.
در محل بحث نیز اگر نافله نیز مانند فریضه بود دیگر لزومی به مقید کردن نماز به فریضه وجود نداشت و ذکر طبیعت به تنهایی کفایت می کرد، چرا که نماز دو قسم است یا فریضه و یا نافله و قسم سومی برای آن وجود ندارد. بنا بر این نماز به تنهایی موضوع حکم نیست و لذا  نماز مطلق که شامل واجب و مستحب است موضوع نیست و بلکه موضوع خصوص مکتوبه می باشد.


[1]   وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی، ج8، ص 231،أبواب الخلل الواقع في الصلاة، باب 19، شماره 10509، ح 2،ط آل البیت.
[2]  وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی، ج8، ص 231،أبواب الخلل الواقع في الصلاة، باب 19، شماره 10509، ح 1،ط آل البیت.
[3]  المستند فی شرح العروه الوثقی، السید ابو القاسم الخویی، ج 9،ص 75.