درس خارج فقه استاد موسوی جزایری

93/01/26

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: شک در رکعات نافله / شکوک غیر معتبر/کتاب الصلاة

موضع هفتم، شک در رکعات نافله
السابع: الشك في ركعات النافلة
مقتضای قاعده در شک در عدد رکعات عبارت است از بنا نهادن بر اقل؛ چرا که مقتضای استصحاب شک در حادث مسبوق به عدم، بنا نهادن بر اقل می باشد.
لکن از این قاعده در باب نماز های واجب خارج شدیم و گفتیم: در نماز های واجب استصحاب جاری نمی باشد وخلاف اصول مذهب است و لازم است در نماز های واجب جزم به امتثال تحصیل گردد. همچنین گفتیم: استصحاب در نماز واجب قول عامه می باشد.
نکته دیگری که بیان کردیم این بود که شک در بعضی از نماز ها راه ندارد و شک در آنها موجب بطلان نماز می باشد زیرا این نماز ها فرض الله می باشند؛ این نماز ها عبارتند از نماز های دو رکعتی مثل نماز صبح و نماز های سه رکعتی مثل نماز مغرب و دو رکعت اولِ نماز های چهار رکعتی. اما در شک در نماز چهار رکعتی بین سه و چهار و شک بین دو و سه بعد از اتمام سجدتین باید بنا را بر اکثر گذاشت و نماز را تمام نمود و بعد از نماز، نماز احتیاط بجا آورد، تا آنکه یقین به امتثال حاصل گردد؛ در صورتی که نماز صحیح باشد، نماز احتیاط نافله محسوب می گردد، اما در صورتی که نماز ناقص باشد، نماز احتیاط منضم به نماز شده و آن را تکمیل می کند. این راه امتثال یقینی است که ائمه آن را به ما یاد داده اند. تمام این مطالب در مورد نمازهای واجب بود، اما نماز های مستحب اینگونه نیستند. لذا مرجع و مقتضای قاعده اولیه در نمازها همان استصحاب است مگر آنکه بواسطه نصوص وارده از تحت آن خارج شویم.
بررسیِ دلیلِ اول، روایت ابراهیم بن هاشم
روایت إبراهيم بن هاشم که در آن امام علیه السلام فرمود: «...و لا سهو في نافلة»[1]
این روایت به دو طریق نقل شده، یکی از طریق ابراهیم بن هاشم که از اصحاب امام عسکری است از امام صادق نقل نموده، لذا قسمتی از سند محذوف است و طریق دیگری که درکلینی از علی بن ابراهیم از محمد بن عیسی نقل روایت نموده که این نیز ممکن نیست چرا که علی بن ابراهیم از محمد بن عیسی از یونس و او از رجلی که معلوم نیست چه کسی است نقل روایت کرده، لذا به هر دو طریق سند روایت به جهت ارسال ضعیف می باشد.
اما در دلالت روایت، جناب سید خویی می فرماید:[2]این روایت از جهت دلالت نیز اشکال دارد؛ زیرا معنای سهو در نافله مجمل است و محتمل دو معنا می باشد. اول، لاسهو به همان معنایی که در نماز صبح و مغرب گفته می شود که نتیجه ی آن بطلان نماز می باشد. دوم، «لاسهو» به معنای «سهو» در «لا سهو فی سهو» یعنی آنچه که به آن نباید اعتنا نمود که نتیجه آن صحت نماز می باشد. لذا در روایات احتمال دو معنای متضاد وجود دارد که باعث اجمال آن می گردد و از حیث دلالت قابل استدلال نمی باشد.
اما در جواب جناب محقق خویی می گوییم:به مقتضای ظاهر اولیه، سهوِ در نافله، انصراف به کالعدم بودن سهو دارد، یعنی معنای روایت این می شود که در هنگام عروض شک در نماز نافله، کأنّ شکی وجود ندارد و نماز صحیح است. اما همانطور که بیان کردیم اشکال عمده در این روایت سند ضعیف آن می باشد که مانع استدلال به آن می گردد.
بررسیِ دلیلِ دوم، صحیحه محمد بن مسلم
اما روایتی که سند آن قابل اعتماد است صحیحه محمد بن مسلم می باشد. قال: «سألته عن السهو في النافلة، فقال: ليس عليك شي‌ء»[3]
معنای روایت این است که شک در نافله حال شک در فریضه را ندارد زیرا در صورت شک در فریضه«کان علیک شیء» یعنی وجوب نماز احتیاط اما در شک در نماز نافله چیزی واجب نمی باشد؛ لذا نماز بدون نیاز به نماز احتیاط یا چیز دیگری صحیح می باشد. لذا این روایت علاوه بر صحت سند، واضح الدلاله نیز می باشد. که در مقام استدلال می توان به آن استناد نمود.
بیان وظیفه شاک در نافله
سواء كانت ركعة كصلاة الوتر أو ركعتين كسائر النوافل أو رباعية كصلاة الأعرابي، فيتخيّر عند الشك بين البناء على الأقل أو الأكثر إلّا أن يكون الأكثر مفسداً فيبني على الأقل، و الأفضل هو البناء على الأقل مطلقاً
در عدم اعتنا به شک، تفاوتی بین نافله های یک رکعتی مثل نماز وتر و  دو رکعتی مثل دیگر نافله ها و چهار رکعتی مثل نماز اعرابی وجود ندارد. جناب محقق خویی نام نماز عید غدیر را نیز در امثله نماز های نافله چهار رکعتی ذکر نموده. لذا در نماز های نافله در هنگام شک مصلی مخیر است بنا را براقل یا اکثر بگذارد، مگر در صورتی که بنا نهادن بر اکثر موجب فساد و بطلان نماز باشد که در آن فرض لازم است بنا بر اقل نهاد.
گفتیم: در فرض تکافؤ دو احتمال، مصلی مخیر به بنا نهادن به هر طرف شک می باشد، لکن ادعای اجماع بر افضلیت بنا نهادن بر اقل شده که جناب سید خویی در این مورد می فرماید: در صورت اثبات تمامیت اجماع، مفاد آن متبع است.[4]
 انشا الله در جلسه آینده به ادامه مطلب خواهیم پرداخت.


[1]  وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی، ج8، ص 241،أبواب الخلل الواقع في الصلاة، باب 24، شماره 10540، ح 8،ط آل البیت.
[2]  المستند فی شرح العروه الوثقی، السید ابو القاسم الخویی، ج 9،ص 60.
[3]  وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی، ج8، ص 230،أبواب الخلل الواقع في الصلاة، باب 18، شماره 10503، ح 1،ط آل البیت.
[4]  المستند فی شرح العروه الوثقی، السید ابو القاسم الخویی، ج 9،ص 64.