درس خارج فقه استاد موسوی جزایری

93/01/19

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: شک امام یا ماموم همراه با یقین دیگری / شکوک غیر معتبر/کتاب الصلاة
موضع ششم، شک امام یا ماموم همراه با یقین دیگری
السادس: شك كلّ من الإمام و المأموم مع حفظ الآخر فإنّه يرجع الشاك منهما إلى الحافظ، لكن في خصوص الركعات لا في الأفعال حتّى في عدد السجدتين، و لا يشترط في البناء على حفظ الآخر حصول الظنّ للشاك فيرجع و إن كان باقياً على شكّه على الأقوى
در صورتی که امام در عدد رکعات شک کرد لکن ماموم علم به عدد آن رکعت داشت، لازم است امام به ماموم رجوع کند. عکس این صورت نیز ممکن است، یعنی آنجا که امام حافظ عدد رکعت است و ماموم شک دارد؛ در این صورت نیز ماموم باید به امام رجوع نماید. بنا بر قول سید ماتن این رجوع تنها در عدد رکعات است، اما در شک در افعال هرکدام باید به وظیفه خود در باب شک در افعال نماز عمل نمایند، یعنی اگر شک در محل است، عمل را اتیان کنند؛ اما در صورتی که محل عمل گذشته باشد، به شک اعتنا نکنند. نکته ای که باید به آن توجه داشت این است که در رجوع به امام یا ماموم، لازم نیست ظنی بواسطه فعل او برای شاک حاصل شود و در صورت عروض شک باید به او رجوع نمود.
بررسی ادله روایی
روایت اول: دلیل این حکم روایات وارده در این باب می باشند. از جمله روایات صحیحه علی بن جعفر می باشد، قال: «سألته عن الرجل يصلّي خلف الإمام لا يدري كم صلّى، فهل عليه سهو؟ قال: لا»[1] در این روایت ماموم شک کرده و نمی دانسته چند رکعت خوانده، در این حال از امام علیه السلام سوال شده که چنین مامومی شک دارد؟ امام علیه السلام فرموده: خیر. با وجود امام جماعت باید به او مراجعه کند. با توجه به سوال راوی این روایت اختصاص به شک در رکعات نماز دارد.
روایت دیگر از ابراهیم ابن هاشم است. «أنّه سئل أبو عبد اللّٰه (عليه السلام) عن إمام يصلّي بأربع أو بخمس فيسبّح اثنان على أنّهم صلّوا ثلاثاً و يسبّح ثلاثة على أنّهم صلّوا أربعاً، يقول هؤلاء قوموا و يقول هؤلاء اقعدوا، و الإمام مائل مع أحدهما أو معتدل الوهم، فما يجب عليهم؟ قال: ليس على الإمام سهو إذا حفظ عليه من خلفه سهوه باتفاق (بإيقان) منهم، و ليس على من خلف الإمام سهو إذا لم يسهُ الإمام، و لا سهو في سهو، و لا في المغرب سهو، و لا في الفجر سهو، و لا في الركعتين الأوّلتين من كلّ صلاة سهو، و لا سهو في نافلة»[2] در این روایت به امام جماعتی اشاره دارد که برای چهار یا پنج نفر امامت نماز می کرد، در نماز دو نفر از مامومین بنا بر اینکه در رکعت سوّمند تسبیحات گفتند و سه نفر دیگر بنا بر رکعت چهارم تسبیحات گفتند. در این حال، با اشاره، یک دسته به گروه دیگر  گفتند که برخیزید و آن گروه دوم که تصور می کردند در رکعت چهارمند به این دسته گفتند که بنشینید و تشهد بخوانید. در این حال امام جماعت نیز متحیر بود و نمی دانست چه کند. معتدل الوهم به معنای شک امام است یعنی او هم نمی دانست در رکعت سوم است یا چهارم.
در صورت شک همه افراد در نماز جماعت، هر کس باید به وظیفه خود عمل نماید. لذا در مورد روایت همه باید بنا را بر چهار می گذاشتند و بعد از اتمام نماز، نماز احتیاط بجا می آوردند.
اما بنا بر این فرضی که در روایت آمده( امام مایل به یک دسته از مامومین بود)، می گوییم: در این صورت امام ظن به یک طرف پیدا کرده و چون ظن در عدد رکعات حجت است امام می تواند به ظن خود عمل نماید. اما رجوع مامومین به ظن امام محل کلام است چرا که گفتیم: یقین امام برای مامومین حجت است نه ظن او.
اما بررسی سندی این روایت: این روایت مرسل است؛ چرا که در سند روایت کلمه « عن رجل» آمده و معلوم نیست که رجل کیست. همچنین روایت علی بن ابراهیم از محمد بن عیسی نیز بعید است؛ زیرا علی بن ابراهیم در طبقه متاخر است و او برحسب متعارف از پدرش یعنی ابراهیم بن هاشم و ابراهیم ابن هاشم از احمد بن محمد بن عیسی نقل روایت می کنند، لذا امکان ندارد علی بن ابراهیم مستقیما از محمد بن عیسی نقل روایت کند. در نتیجه می گوییم: اشخاص دیگری در سند روایت وجود داشته اند که نام آن ها ذکر نشده. لذا روایت از این جهت نیز ارسال دارد.
البته این روایت به طریق دیگری نیز نقل شده است. و آن به طریق صدوق است از ابراهیم بن هاشم که در این نقل روایت آمده« انه سئل من ابی عبدالله» لذا به همین دلیل می گوییم: ارسال این طریق نیز واضح است، به این دلیل که ابراهیم ابن هاشم هم عصر امام عسکری صلوات الله علیه بوده و امکان روایت او از امام صادق وجود ندارد.
در نتیجه می گوییم: بدلیل وجود ضعف و وجود ارسال در سند روایت امکان استدلال به آن وجود ندارد.
روایت دوم: روایت دیگر، روایتِ أبي الهذيل عن أبي عبد اللّٰه (عليه السلام): «في الرجل يتّكل على عدد صاحبته في الطواف أ يجزيه عنها و عن الصبي؟ فقال: نعم، أ لا ترى أنّك تأتم بالإمام إذا صلّيت خلفه، فهو مثله»[3]
یعنی همانطور که در نماز اگر پشت امامی نماز خواندی و شک کردی باید به امام رجوع کنی در شک در اشواط طواف نیز باید به همراه خود مراجعه نمایی.
این روایت نیز دال بر مدعا می باشد؛ لکن تنها به عدد رکعات اختصاص دارد، زیرا حال اشواط را حال رکعات دانسته.
روایت سوم: دیگر روایت که عمده نیز همین روایت است، صحيحه حفص بن البختری می باشد. عن أبي عبد اللّٰه(عليه السلام) «قال: ليس على الإمام سهو، و لا على من خلف الإمام سهو و لا على السهو سهو، و لا على الإعادة إعادة»[4]
معنای جمله آخر روایت یعنی«لیس علی الاعاده اعاده» معلوم نیست؛ چرا که در صورتی که انسان نماز باطلی بجا آورد، سپس آن را اعاده کرد، اما نماز مُعاد نیز فاسد بود، باید نماز را دوباره اعاده کند. مگر اینکه بگوییم منظور نمازی است که استحبابا اعاده شده، مثل صورتی که انسان نماز را به صورت فرادا بجا آورد، بعد از آن همان نماز را به صورت جماعت که مستحب نیز هست، اعاده کند. در این صورت حتی اگر نماز مُعاد، باطل باشد، نیازی به اعاده ندارد.
اما محل کلام ما فقرات اول روایت است که امام فرمود: «قال: ليس على الإمام سهو، و لا على من خلف الإمام سهو و لا على السهو سهو»یعنی اگر امام در نماز شک کرد، به مامومین رجوع می کند. مامومین نیز در صورت شک باید به امام مراجعه کنند. و نیز در صورتیکه، در آن نماز احتیاطی که بجهت شک واجب شده، شک شود، چیزی به گردن مصلی نمی باشد و باید بنا را بر مصلحت خویش قرار دهد. این روایت سندا و دلالتا تام است.
بررسی دلالت روایت بر شک در اجزا
شک در رکعات نماز قدر متیقن مطلب است. لکن محل کلام اطلاق دلیل از جهت شک در اجزای نماز می باشد. مثلا شک ماموم در عدد سجدات، که بنا بر اطلاق این روایت، باید به امام مراجعه نماید. همینطور امام نیز می تواند در شک خود در اجزای واجب نماز به ماموم رجوع نماید. اما مشهور رجوع امام به مامومین و بالعکس را تنها مختص به عدد رکعات نماز می دانند. روایات دیگر نیز ظاهر در همین قول مشهور است.
لکن صحیحه حفص بن البختری در این مطلب اطلاق دارد و بنا بر اطلاق هم شامل شک در عدد رکعات و هم شک در اجزای واجب نماز می باشد. در هر حال قرینه تقیید در سایر روایات موجود است اما این صحیحه قرینه ای بر تقیید ندارد. لذا جناب محقق خویی اطلاق روایت را پذیرفته[5]و بر اساس آن فتوا به رجوع امام به ماموم و بالعکس در شک در رکعات و اجزای واجب نماز مثل سجده و رکوع و تشهد داده است.
اعلام در این کلام اشکال کرده اند که این سیاق روایت کثیرا در شک در عدد رکعات بکار رفته. لکن سیدنا الاستاد با این مطلب مخالفت کرده و فرموده[6]: این انصراف وجهی ندارد، چرا که این روایت مطلق است و همانطور که شامل رکعات است، شامل اجزای واجب نیز می باشد. کثرت استعمال همراه با قرینه نیز موجب حمل روایت بر عدد رکعات در جمیع موارد نمی شود.
سابقا در مباحث نماز احتیاط گفتیم: که معنای لیس علی السهو سهو این است که در نماز احتیاط نباید به شک اعتنا نمود، اما جناب محقق خویی در اطلاق آن اشکال کردند و ادعای انصراف دلیل به شک در عدد رکعات نمودند و فرمودند: در صورت شک در عدد سجدات نماز احتیاط، باید به وظیفه شاک عمل نمود یعنی اگر شک در محل بود بنا را بر اقل گذاشت و بعد از تجاوز از محل اعتنایی به شک ننمود و ادعای انصراف لیس علی السهو سهو را تنها در عدد رکعات دانستند.[7] بنا بر این ما می توانیم به ایشان اشکال کنیم که چگونه در آنجا ادعای انصراف دلیل به عدد رکعات نمودی ولی در محل بحث ما آن انصراف را نپذیرفته اید. لذا در صورتی که قائل به انصراف صیغه در شک در عدد رکعات باشد، باید در همه جا این انصراف صادق باشد و در محل بحث نیز قائل به انصراف آن در عدد رکعات باشید نه در جمیع واجبات نماز.


[1]  وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی، ج8، ص 239،أبواب الخلل الواقع في الصلاة، باب 24، شماره 10533، ح1،ط آل البیت.
[2]  وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی، ج8، ص 241،أبواب الخلل الواقع في الصلاة، باب 24، شماره 10540، ح 8،ط آل البیت.
[3]  وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی، ج8، ص 242،أبواب الخلل الواقع في الصلاة، باب 24، شماره 10541، ح 9،ط آل البیت.
[4]  وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی، ج8، ص 240،أبواب الخلل الواقع في الصلاة، باب 24، شماره 10535، ح 3،ط آل البیت.
[5]  المستند فی شرح العروه الوثقی، السید ابو القاسم الخویی، ج 9،ص 36.
[6]  المستند فی شرح العروه الوثقی، السید ابو القاسم الخویی، ج 9،ص 35.
[7]  المستند فی شرح العروه الوثقی، السید ابو القاسم الخویی، ج 8،ص 301.