درس خارج فقه استاد موسوی جزایری

92/12/11

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: موارد وجوب سجده سهو / موجبات سجده سهو و کیفیت و احکام آن /کتاب الصلاة

بحث در مورد موجب سجده سهو بودن هر زیادی و نقصانی در نماز بود. و از ادله روایی این فرع روایت سفیان بن سمط را بررسی نمودیم و گفتیم: دلالت این روایت بر مدعا واضح است. اما کلام در سند روایت بود که به دو جهت ارسال و وجود سفیان ابن  سمط در سند اشکال وجود داشت. در جواب به اشکال ارسال بیان شد: از آن جهت که مراسیل ابن ابی عمیر با مسانید او تفاوتی ندارند، این اشکال نیز به روایت وارد نمی باشد. همچنین در جواب به اشکال مجهولیت سفیان بن سمط نیز گفتیم: ابن ابی عمیر در بعضی از روایات خود بدون واسطه از سفیان بن سمط نقل روایت کرده و با توجه به اینکه او از مشایخ ابن ابی عمیر است و اینکه گفته شد ابن ابی عمیر از ضعاف نقل روایت نمی کند و نقل روایت او فقط از ثقات است، این اشکال نیز به سند روایت وارد نمی باشد.
بررسی دیگر روایات دال بر وجوب سجده سهو در زیاده و نقصان
در این بحث دو روایت دیگر که ممکن است دال بر مدعا باشند وجود دارد. اول صحیحه الحلبی عن أبي عبد اللّٰه (عليه السلام) «قال: إذا لم تدر أربعاً صلّيت أم خمساً، أم نقصت أم زدت فتشهّد و سلم، و اسجد سجدتين بغير ركوع ...»[1]
در جلسه گذشته بیان شد که این روایت مجمل است؛ زیرا در اینکه معنای(ام نقصت ام زدت) احتمالات زیادی وجود دارد. لذا امکان استدلال به این روایت وجود ندارد.
روایت دیگر که به آن نیز استدلال شده، موثقه عمار است. «إذا أردت أن تقعد فقمت، أو أردت أن تقوم فقعدت، أو أردت أن تقرأ فسبّحت، أو أردت أن تسبّح فقرأت فعليك سجدتا السهو ...»[2]
دلالت این روایت نیز بر مدعا واضح است. اما در جواب استدلال به این روایات گفته شده: در صورتی که بگوییم دلالت این سه روایت تمام باشد و از اشکال سندی آنها غض نظر نماییم، باز هم نمی توانیم به این روایات استدلال نماییم، زیرا روایات معارضی در این باب وجود دارد که دلالت بر عدم وجوب سجده سهو در نقصان و زیادی در نماز می کنند. ما نیز نهایتا در جمع این روایات معارض و روایات دال بر وجوب، حکم به استحباب سجده سهو در هر نقصان و زیادی در نماز می نماییم.
بررسی سندی و دلالیِ روایات معارض
روایات معارض صحیحه حلبی و صحیحه ابی بصیر و روایات دیگری مثل موثقه عمار و ... هستند.
اول: صحیحه ابی بصیر : وَ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنِ ابْنِ مُسْكَانَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ «قَالَ: سَأَلْتُهُ عَمَّنْ نَسِيَ أَنْ يَسْجُدَ سَجْدَةً وَاحِدَةً فَذَكَرَهَا وَ هُوَ قَائِمٌ- قَالَ يَسْجُدُهَا إِذَا ذَكَرَهَا مَا لَمْ يَرْكَعْ، فَإِنْ كَانَ قَدْ رَكَعَ فَلْيَمْضِ عَلَى صَلَاتِهِ، فَإِذَا انْصَرَفَ قَضَاهُ وَ لَيْسَ عَلَيْهِ سَهْوٌ.»[3]
به اسناد شیخ طوسی از حسین بن سعید اهوازی از محمد ابن سنان  که ضعیف است و به علت ضعف او، روایت از طریقی دیگر که اشکال ضعف به آن وارد نباشد نیز روایت شده و آن سند: از صدوق از ابن مسکان از ابی بصیر می باشد.
روایت دارای دو فرع می باشد اول: تذکر نسیان قبل از رکوع و دوم: تذکر آن بعد از رکوع. در فرع اول مصلی باید سجده را در نماز تدارک نماید و در فرع دوم باید بعد از نماز آن را قضا نماید لکن در هر دو فرع امام علیه السلام فرموده: سجده سهو لازم نمی باشد.
این صحیحه به اطلاقش، دلالت بر عدم وجوب سجده سهو در مورد نماز گزاری که یک سجده را در نماز فراموش نموده دارد. با توجه به این اطلاق که در کلام امام(علیه السلام) وجود دارد دانسته می شود که سجده سهو برای قیام زائد که در فرع اول نیز بوجود آمده نیز واجب نمی باشد.
دوم: صحیحه حلبی: وَ عَنْهُ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ عَنِ الْحَلَبِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام «قَالَ: إِذَا قُمْتَ فِي الرَّكْعَتَيْنِ مِنَ الظُّهْرِ أَوْ غَيْرِهَا- فَلَمْ تَتَشَهَّدْ فِيهِمَا فَذَكَرْتَ ذَلِكَ فِي الرَّكْعَةِ الثَّالِثَةِ- قَبْلَ أَنْ تَرْكَعَ فَاجْلِسْ فَتَشَهَّدْ وَ قُمْ فَأَتِمَّ صَلَاتَكَ- وَ إِنْ أَنْتَ لَمْ تَذْكُرْ حَتَّى تَرْكَعَ- فَامْضِ فِي صَلَاتِكَ حَتَّى تَفْرُغَ- فَإِذَا فَرَغْتَ فَاسْجُدْ سَجْدَتَيِ السَّهْوِ- بَعْدَ التَّسْلِيمِ قَبْلَ أَنْ تَتَكَلَّمَ.»[4]
 عنه یعنی علی بن ابراهیم قمی از ابراهیم ابن هاشم از ابن ابی عمیر از حماد بن عثمان که از اصحاب اجماع است و او از حلبی یعنی عبید الله بن علی بن حلبی که اشهر حلبیون است.
روایت در مورد نماز گزاری است که تشهد را در رکعت دوم فراموش کرده و در رکعت سوم متوجه نسیان شده؛ در مورد چنین شخصی امام(ع) فرموده: بنشیند و تشهد را بجا آورَد. در این روایت صحیح نیز امام حکم به عدم وجوب سجده سهو کرده. لذا می گوییم: بنا بر این روایت سجده سهو بجهت نقصان و زیادی در نماز واجب نیست.
روایت دیگر: بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُسْكَانَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ الْحَلَبِيِّ « قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الرَّجُلِ يَسْهُو فِي الصَّلَاةِ- فَيَنْسَى التَّشَهُّدَ قَالَ يَرْجِعُ فَيَتَشَهَّدُ- قُلْتُ أَ يَسْجُدُ سَجْدَتَيِ السَّهْوِ- فَقَالَ لَا لَيْسَ فِي هَذَا سَجْدَتَا السَّهْوِ.»[5]
در این روایت نیز امام علیه السلام تصریح به عدم وجوب سجده سهو برای قیام زائد دارند.
روایات دیگری نیز با حکم به وجوب سجده سهو در هر زیادی و نقصانی در نماز معارضه دارند.
مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ عَمْرِو بْنِ سَعِيدٍ عَنْ مُصَدِّقِ بْنِ صَدَقَةَ عَنْ عَمَّارِ بْنِ مُوسَى « قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ السَّهْوِ- مَا تَجِبُ فِيهِ سَجْدَتَا السَّهْوِ- قَالَ إِذَا أَرَدْتَ أَنْ تَقْعُدَ فَقُمْتَ- أَوْ أَرَدْتَ أَنْ تَقُومَ فَقَعَدْتَ- أَوْ أَرَدْتَ أَنْ تَقْرَأَ فَسَبَّحْتَ- أَوْ أَرَدْتَ أَنْ تُسَبِّحَ فَقَرَأْتَ فَعَلَيْكَ سَجْدَتَا السَّهْوِ- وَ لَيْسَفِي شَيْ‌ءٍ مِمَّا يَتِمُّ بِهِ الصَّلَاةُ سَهْوٌ»[6]امام (ع) می فرماید: « لَيْسَفِي شَيْ‌ءٍ مِمَّا يَتِمُّ بِهِ الصَّلَاةُ سَهْوٌ»یعنی اگر یکی از افعال فوق را انجام دادی تا نمازت را تمام کنی مثلا اگر برای تدارک تشهد منسی یا سجده منسیه هدم قیام نمودی سجده سهو واجب نمی باشد. لذا هر جا که انسان برای تدارک جزئی در نماز، عملی انجام دهد، مثلاً اگر تشهد و یا سجده ای فراموش نمود و بر خاست، لکن متذکر نسیان شده و نشست تا تشهد ویا سجده را جبران نماید، سجده سهو واجب نخواهد بود.
صحيحة الفضيل بن يسار: «من حفظ سهوه فأتمّه فليس عليه سجدتا السهو، و إنّما السهو على من لم يدر أزاد في صلاته أم نقص منها»[7]
مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِيسَى عَنْ سَمَاعَةَ قَالَ: « قَالَ: مَنْ حَفِظَ سَهْوَهُ فَأَتَمَّهُ فَلَيْسَ عَلَيْهِ سَجْدَتَا السَّهْوِ- إِنَّمَا السَّهْوُ عَلَى مَنْ لَمْ يَدْرِ أَ زَادَ أَمْ نَقَصَ مِنْهَا.»[8]
عثمان بن عیسی الرواسی نیز که از رئوس واقفه است در سند روایت وجود دارد لکن با این حال او از ثقات است.
امام علیه السلام می فرماید: اگر مصلی ناسی متذکر نسیان شد و آن را جبران نمود لازم نیست سجده سهو بجا آورد.
با توجه به این ادله ی صحیحه و کثیره که دال بر عدم وجوب سجده سهو در صورت هدم قیام زائدند و همچنین اذکار زائدی که در صورت قیام زائد و همراه با آن بیان شده اند مثل ذکر بحول الله و قوته اقوم و اقعد، می گوییم: سجده سهو در فرض زیادی و نقصان واجب نمی باشد.
نتیجه ی جمع بین رویات دال بر وجوب و روایات معارض
لذا روایات سفیان بن سمط بر فرض صحت سند و صحیحه حلبی که مجمل بود وهمچنین موثقه عمار نیز که اجمال داشت بر فرض صحت دلالت بر وجوب سجده سهو را حمل بر استحباب می نماییم و می گوییم: اتیان سجده سهو بعد از نماز در هر زیاده و نقصانی در نماز مستحب می باشد.
بررسی حکم نقص در نماز با فرض تدارک
و أمّا النقيصة مع التدارك فلا توجب[9]
یعنی اگر مصلی سهواً چیزی را در نماز فراموش نمود لکن متوجه نسیان شد و آن را جبران کرد سجده سهو واجب نمی گردد.
لکن ما می گوییم: ظاهراً جناب سید فراموش نموده که هیچ عامی بدون مخصص نمی ماند؛ چرا که ما در مورد نسیان سجده و تشهد گفتیم که در صورتی که قبل از رکوع متوجه نسیان شود و آنها را جبران نماید سجده سهو واجب نمی گردد. اما در صورتی که بعد از رکوع متوجه نسیان شود و بعد از نماز آن ها را جبران نماید سجده سهو واجب می باشد.
و الزيادة أعمّ من أن تكون من الأجزاء الواجبة أو المستحبّة كما إذا قنت في الركعة الأُولى مثلًا أو في غير محلّه من الثانية و مثل قوله: «بحول اللّٰه» في غير محلّه
در مورد زیاده ای که موجب سجده سهو است تفاوتی بین اجزاء واجب و مستحب نماز وجود ندارد. یعنی همانطور که زیادی اجزاء واجب نماز موجب سجده سهو است زیادی اجزاء مستحب نماز نیز سجده سهو را واجب می کند. لذا در صورتی که مثلا در رکعت اول یا در رکعت دوم نماز لکن در غیر محل قنوت، قنوت خوانده شود یا آنکه ذکر بحول الله را در غیر محل خود بگوید، لازم است بعد از نماز سجده سهو بجا آورده شود.البته این فتوای جناب سید می باشد لکن ما گفتیم: سجده سهو برای زیادی و نقیصه در نماز مستحب است و نه واجب.
لا مثل التكبير أو التسبيح إلّا إذا صدق عليه الزيادة كما إذا كبّر بقصد تكبير الركوع في غير محلّه، فانّ الظاهر صدق الزيادة عليه، كما أنّ قوله: «سمع اللّٰه لمن حمده» كذلك.
مراد این است که اگر کسی در در غیر محل های وارد در نماز بگوید:«الله اکبر» یا آنکه بگوید:«سبحان الله» از باب مطلق ذکر بوده و عمد آن موجب بطلان و سهو آن نیز موجب سجده سهو نمی باشد. چنانکه پیشتر بیان شد که: سهوی موجبِ سجده سهو است، که عمد آن موجب بطلان نماز باشد. اما در صورتی که عمد عملی موجب بطلان نباشد سهو آن نیز موجب سجده سهو نخواهد بود.
لکن اگر مصلی به قصد تکبیر رکوع در غیر محل آن تکبیر بگوید، یعنی قصد ذکر خاص کند و قصد مطلق ذکر نداشته باشد، تکبیر زائد محسوب شده و موجب سجده سهو خواهد بود.
و الحاصل: أنّ المدار على صدق الزيادة.
گفتیم مطلق ذکر موجب موجب سجده سهو نمی باشد چرا که زیاده محسوب نمی شود و انسان می تواند در هر حالتی ذکر خدا بگوید. اما ذکر خاص اینچنین نیست و در صورتی که سهوا در محل خود واقع نشود موجب سجده سهو خواهد بود
بررسی حکم نقیصه مستحبات در نماز
و أمّا نقيصة المستحبّات فلا توجب حتّى مثل القنوت[10]،
نکته دیگری که باید به آن توجه داشت این است که، نقیصه ی عملی موجب سجده سهو است که واجب باشد . اما اذکار و اعمال مستحب نماز مثل قنوت، موجب سجده سهو نمی باشد؛ چرا که دلیل سجده سهو در جایی صادق است که صدق عنوان نقیصه وجود داشته باشد، لکن ترک مستحبات صدق عنوان نقیصه نمی کند به این دلیل که از مقومات نماز نیستند و در صورت ترک عملی مستحب در نماز، نماز ناقص نخواهد شد؛ لذا سجده سهوی نیز واجب نمی گردد.
و إن كان الأحوط عدم الترك في مثله إذا كان من عادته الإتيان به دائماً
مرحوم سید می فرماید اگر عادت انسان این باشد که همیشه قنوت نماز را بجا آورد، مثل شیعه که ملتزم به قنوتند، بنابراحتیاط استحبابی مصلی باید سجده سهو بجا آورد. زیرا در این فرض احتمال صدق عرفی نقص نسبت به نمازی که مصلی عادت به خواندن آن وجود دارد. اما نسبت به نماز مشروع این نماز هیچ نقصی نخواهد داشت.
بررسی حکم شک در زیادی و نقصان
و الأحوط عدم تركه في الشكّ في الزيادة أو النقيصة.[11]
گفتیم اگر قطعا از مصلی زیادی یا نقیصه ای در نماز سر زد، سجده سهو واجب خواهد شد؛ اما در صورت شک در صدور زیاده و نقیصه یعنی اینکه مصلی احتمال نقص و زیاده در نماز بدهد، احتیاط وجوبی اقتضای بجا آوردن سجده سهو دارد.
لکن سیدنا الاستاد می فرماید: ادله فقط، دلالت بر وجوب سجده سهو، در فرض علم اجمالی دارند[12]. مرحوم سید حکیم نیز می فرماید: روایات، دلالتی بر وجوب سجده سهو در مطلق شک ندارند بلکه بر صورت علم اجمالی، یعنی صورتی که مصلی علم یقینی به صدور نقیصه یا زیاده به صورت مردد دارد، دلالت دارند.[13]
اما به نظر ما حمل روایات به صورت تردد، حمل بر فرد نادر خواهد بود؛ زیرا اینکه بگوییم: مصلی شک در صدور زیادی در نماز دارد یا شک در عدم اتیان فعلی در نماز دارد چیزی متعارف است، اما اینکه گفته شود: که مصلی قطعاً می داند که نمازش یا ناقص است یا دارای زیاده چیزی عجیب است که احتمالا فقط از کسانی که گرفتار بیماری وسواسند سر می زند و به حسب متعارف برای انسان بوجود نمی آید. لذا حمل روایاتی که می گویند: «لایدری زاد ام نقص»  بر مورد علم اجمالی به صدور زیادی یا نقصان، حمل بر مورد نادر الوجود خواهد بود. اما اینکه روایت حمل بر شبهه بدویه شود یعنی اینکه مصلی نداند نمازش دچار زیاده شده یا خیر یا آنکه مصلی نمازش را تمام کرده و بعد شک نموده که نمازش دچار نقص شده یا خیر، معقول خواهد بود. لذا بجهت حمل بر مورد متعارف و نه مورد نادر، ما نیز از مرحوم سید کاظم یزدی تبعیت می کنیم و می گوییم: روایات موجود را باید بر شبهه بدویه حمل نمود.
آیا زیادی در مستحبات، زیادی در خود نماز است؟
از جهت دیگر سید حکیم[14]و سیدنا الاستاد[15]بحثی پیرامون زیادی مستحبات در نماز که مرحوم سید یزدی فرموده، مطرح کرده و فرموده اند: صدق زیادی در مستحبات نماز مبتنی بر این مبناست که «آیا ممکن است عملی واجب مشتمل بر اجزای مستحب باشد؟» مثلاً نمازی که مجموعه اش واجب است، آیا ممکن است که مترکب از اجزای مستحب باشد؟ یعنی امر وجوبی به مجموعه تعلق گرفته باشد. مثلا آنجا که خداوند سبحان می فرماید: «اقم الصلاه لدلوک الشمس»[16]و «یا ایها الذین آمنوا اقیموا الصلاه»[17]و نماز واجب می شود ممکن است این نماز واجب بعض اجزائش مستحب باشد هر چند مجموعه واجب است.
قول مشهور بین علما، امکان وجود جزء مستحب در مجموعه واجب است. لکن سید خویی و سید یزدی قائل به عدم امکان می باشند؛ چرا که بین استحباب و وجوب تضاد وجود دارد. ایشان این مبنا را تعمیم داده اند و فرموده اند: امکان ندارد که فرد و یا نفس طبیعت چیزی واجب مشتمل بر جزء مستحب باشد. لذا در این مورد می گویند: مستحبات نماز از باب وجود مستحب در واجب و از باب ظرفیت است. لذا در این صورت وجود زیاده مستحب در اجزای نماز معقول نخواهد بود؛ چرا که مستحبات از باب مستحب در ظرف واجب می باشند و داخل در اجزای واجب نیستند تا موجب زیادی شوند. زیرا معنای زیادی آن است که نفس عمل دچار زیادی شود، اما اگر چیزی که مباین با عمل است در اثنای عمل زیاد شود موجب زیادی خود عمل نمی باشد. لذا جناب سید حکیم و سید خویی زیادی در جزء مستحب را انکار نموده اند.


[1]  وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی، ج8، ص 224، باب 14، أبواب الخلل الواقع فی الصلاة، ح 4، حدیث 10486، ط آل البیت.
[2]  وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی، ج8، ص 250، باب 32، أبواب الخلل الواقع فی الصلاة، ح 2، حدیث 10562، ط آل البیت.
[3]  وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی، ج6، ص 365، باب 14، أبواب السجود، ح 4، حدیث 8196، ط آل البیت.
[4]  وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی، ج6، ص 406، باب 9، أبواب السجود، ح 3، حدیث 8295، ط آل البیت.
[5]  وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی، ج6، ص 406، باب 9، أبواب السجود، ح 4، حدیث 8296، ط آل البیت.
[6]  وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی، ج8، ص 250، باب 32، أبواب الخلل الواقع فی الصلاة، ح 2، حدیث 10562، ط آل البیت.
[7]  وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی، ج8، ص 238، باب 23، أبواب الخلل الواقع فی الصلاة، ح 6، حدیث 10529، ط آل البیت.
[8]  وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی، ج8، ص 239، باب 32، أبواب الخلل الواقع فی الصلاة، ح 8، حدیث 10531، ط آل البیت.
[9]  العروه الوثقی، السید محمد کاظم الطباطبایی الیزدی، ج3، ص 298، ط مؤسسة النشر الاسلامي.
[10]  العروه الوثقی، السید محمد کاظم الطباطبایی الیزدی، ج3، ص 299، ط مؤسسة النشر الاسلامي.
[11]  العروه الوثقی، السید محمد کاظم الطباطبایی الیزدی، ج3، ص 299، ط مؤسسة النشر الاسلامي.
[12]  المستند فی شرح العروه الوثقی، السید ابو القاسم الخویی، ج8،ص723.
[13]  مستمسك العروة الوثقى، سید محسن حکیم، ج‌7، ص 547.
[14]  مستمسك العروة الوثقى، سید محسن حکیم، ج‌7، ص 547.
[15]  المستند فی شرح العروه الوثقی، السید ابو القاسم الخویی، ج8،ص370.
[16] اسراء/سوره17، آیه78.
[17] بقره/سوره2، آیه43.