درس خارج فقه استاد موسوی جزایری

92/11/28

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: موارد وجوب سجده سهو / موجبات سجده سهو و کیفیت و احکام آن /کتاب الصلاة

بحث در سومین سبب از موجبات سجده سهو است.

سوم، حکم نسیان یک سجده
الثالث: نسيان السجدة الواحدة إذا فات محلّ تداركها كما إذا لم يتذكّر إلّا بعد الركوع أو بعد السلام و أمّا نسيان الذكر فيها أو بعض واجباتها الأُخر ما عدا وضع الجبهة فلا يوجب إلّا من حيث وجوبه لكلّ نقيصة.[1]
سومین سببِ وجوبِ سجده سهو، فراموش کردن یک سجده است در صورتی که محل جبران یعنی قبل از ورود به رکن متأخر یعنی رکوع آن در نماز، فوت شود. لذا اگر مصلی سجده ای را فراموش نمود و متوجه نشد تا بعد از رکوع باید نماز را ادامه دهد و به پایان برساند؛ بعد از نماز باید سجده را اعاده نماید و بعد از آن سجده سهو بجا آورد.
اما چنانکه پیشتر بیان شد به نظر ما و سیدنا الاستاد اگر فراموش شدن سجده در رکعت اخیر نماز باشد، موجب سجده سهو نمی شود زیرا سلام نماز سلام مخرج نمی باشد و تنها سلامی است که در غیر محل خود واقع گشته، لکن اگر بعد از نماز فعل منافی نماز صورت بگیرد، زمان تدارک سجده فوت می شود.
مرحوم سید خویی در این مساله نظر دیگری را برگزیده اند. ایشان در این مورد ادله وجوب سجده سهو را نا تمام دانسته و لذا تنها به لزوم قضای سجده و نه به لزوم سجده سهو فتوا داده اند.[2]

استدلال و اشکال در روایات
مشهور بین علما به روایاتی در وجوب سجده سهو در این مورد استدلال نموده اند.

روایت اول: مرسلة سفيان بن السمط عن أبي عبد اللّٰه (عليه السلام) «قال: تسجد سجدتي السهو في كلّ زيادة تدخل عليك أو نقصان»[3] در صورتی که انسان سجده ای از نماز را فراموش کند و سجده نماز ترک شود نیز از مصادیق نقصان خواهد بود که بنا بر مقتضای روایت موجب سجده سهو می باشد.
اما اشکالاتی بر این استدلال وارد است.
اول اینکه روایت مرسله است.
دوم: سفیان بن سمط مجهول است.
سوم: این روایت در صورت صحت مضمون شامل تمامی موارد زیاده و نقصان می باشد و بنا بر این اختصاصی به مورد نسیان سجده ندارد لذا این اشکال بر مستدل بر این روایت وارد است که درصورت نسیان اذکار سجده، چرا به این روایت جهت وجوب سجده سهو استدلال نشده، چنانکه مرحوم سید یزدی نیز نسیان اذکار را موجب سجده سهو نمی داند. لذا می گوییم: امکان استدلال به این روایت وجود ندارد.

روایت دوم: مرسله ی معلّى بن خنيس قال: «سألت أبا الحسن الماضي (عليه السلام) في الرجل ينسى السجدة من صلاته، قال: إذا ذكرها قبل ركوعه سجدها و بنى على صلاته ثمّ يسجد سجدتي السهو بعد انصرافه، و إن ذكرها بعد ركوعه أعاد‌ الصلاة، و نسيان السجدة في الأولتين و الأخيرتين سواء»[4] ابا الحسن الماضی امام موسی کاظم علیه السلام می باشد.
در مصطلح روایات سه ابا الحسن هست، اباالحسن الاول امام کاظم علیه السلام که ابا الحسن الماضی نیز گفته می شود؛ ابا الحسن الثانی امام علی بن موسی الرضا علیه السلام می باشد؛ مراد از اباالحسن الثالث نیز امام هادی علیه السلام است.
اولین دلیل ضعف: روایت اخیر مشتمل بر مطلبی است که ما نمی توانیم به آن استدلال نماییم؛ زیرا می فرماید: اگر تذکر نسیان بعد از رکوع بود نماز باطل خواهد شد و باید آن را اعاده نمایی. این کلام با قاعده لاتعاد من غیر الارکان منافات دارد زیرا سجده واحده رکن نمی باشد. این نکته اولین دلیل ضعف روایت بود.
دومین دلیل ضعف روایت این است که روایت از معلی بن خنیس از نزدیکان امام علیه السلام بود که حاکم مدینه او را بعلت شدت اتصالش به امام صادق علیه السلام کشت. امام نیز عزاداری و تفجع بزرگی برای او نمود. لکن در این روایت می بینیم که معلی بن خنیس از امام کاظم علیه السلام روایت می کند در صورتی که مفروض این است که او در زمان امام صادق علیه السلام شهید شد.
نکته دیگر این که در روایت از امام موسی کاظم علیه السلام به اباالحسن الماضی تعبیر کرده؛ که چنین تعبیری در زمان حیات امام بعید می نماید. این تعبیر بعد از وفات امام صحیح است در حالی که معلی بن خنیس در زمان امام صادق فوت نموده بود.
اشکال دیگری آنکه این روایت مرسله است، چرا که در سند روایت، از معلی نقل شده ولی بعض سند که در میان است ساقط گردیده.
مرحوم سیدنا الاستاد در زمانی که ما برای تلمذ خدمت ایشان در نجف اشرف بودیم در مورد خود معلی بن خنیس مقداری متردد بودند و قائل به ثبوت وثاقت برای او نبودند. لکن بعد از آن از این قول خو عدول نمود و قاطع به وثاقت معلی بن خنس شدند.ما نیز در مورد وثاقت معلی بن خنیس شکی نداریم و ایشان را از اجله شیعه و اصحاب ائمه علیهم السلام می دانیم. اما در مجموع می گوییم: جهات ضعف روایت زیاد است و استدلال به آن ممکن نمی باشد.

روایت سوم: صحيحة جعفر بن بشير قال: «سئل أحدهم عن رجل ذكر أنّه لم يسجد في الركعتين الأولتين إلّا سجدة و هو في التشهّد الأوّل، قال: فليسجدها ثمّ لينهض، و إذا ذكره و هو في التشهّد الثاني قبل أن يسلّم فليسجدها ثمّ يسلّم ثمّ يسجد سجدتي السهو»[5]
صحت راویان این روایت و خود جعفر بن بشیر امری بدیهی و محرز است به طوری که همه اعلام منهم مرحوم حکیم در کتاب مستمسک و صاحب جواهر از این روایت به صحیحه تعبیر نموده اند.
این روایت شریف تفصیلی بین دو رکعت اول و دو رکعت اخیر داده است؛ اگر در دو رکعت اول نماز باشد و در رکعت سوم وارد نشده باشد، باید سجده را اعاده نماید. لازم است این حکم را به صورتی که نسیان سجده در رکعت دوم باشد حمل نماییم چرا که در این صورت هنوز به رکعت سوم وارد نشده و محل تدارک باقیست. لذا این اشکال در روایت به این صورت قابل دفع است. اما نسبت به دو رکعت اخیر، یعنی زمانی توجه به نسیان پیدا کند که در تشهد دوم نماز و قبل از سلام باشد، روایت می گوید باید سجده را اتیان نماید. قسمت دوم از روایت نیز خلاف قول مشهور است؛ چرا که مشهور در این صورت که توجه در تشهد دوم باشد می گویند: اگر نسیان در رکعت سوم باشد وقت تدارک گذشته و لازم است مصلی سجده را بعد از نماز قضا نماید. اما در صورتی که نسیان در رکعت چهار باشد قول مشهور نیز مطابق روایت است یعنی هر دو می گویند: مصلی باز گردد و سجده را بجا آورد و بعد از آن تشهد را اتیان نماید. بعد از نماز نیز باید سجده سهو بجا آورد.
غرض از این روایت، وجوب سجده سهو بود.
اما حمل روایت بر غرض مورد نظر خلاف مبانی است. زیرا در صورتی که سجده را در محل خود اتیان نماید، وجوب سجده سهو بخاطر نسیان سجده نمی باشد و قهرا مربوط به دلیل دیگری می باشد و آن تشهد زیادی است که در نماز بوجود آمده. در نهایت به نظر ما دلالت روایت از حیث وجوب سجده سهو لاجل سجده منسیه محل تامل می باشد.
علاوه بر ضعف دلالی مذکور، ضعف دیگری در روایت وجود دارد و آن مضمره بودن روایت است یعنی در روایت به اسم امام علیه السلام تصریح نشده. در جایی که راوی امثال زراره و محمد بن مسلم  و ابو بصیر باشد اشکالی در روایت وجود ندارد. مثل بعض روایات باب استصحاب که مضمره هستند اما چون راوی آنها زراره است اشکالی به آنها وارد نیست. علت این است که شان این اصحاب این نیست که بجز از امام سوال نماید. لذا در روایت محل بحث هرچند جعفر ابن بشیر شخصی ثقه است، اما نمی توان به مضمرات او تمسک نمود. لکن علما از این جهت به روایت اشکال ننموده اند؛ شاید علما جعفر بن بشیر را نیز از جهت جلالت در سطح زراره دانسته اند. بنا بر این این اشکال به روایت، اشکالی ضعیف است.
اما در مجموع می گوییم: این روایت نمی تواند دلیلی بر وجوب سجده سهو لاجل نسیان سجده باشد.


[1]   العروه الوثقی، السید محمد کاظم الطباطبایی الیزدی، ج3، ص 297، ط مؤسسة النشر الاسلامي.
[2]   المستند فی شرح العروه الوثقی، السید ابو القاسم الخویی، ج8،ص355.
[3]  وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی، ج8، ص251، باب32، أبواب الخلل الواقع في الصلاة، ح 3، حدیث 10563، ط آل البیت.
[4]  وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی، ج6، ص366، باب14، أبواب الخلل الواقع في الصلاة، ح 5، حدیث 8197، ط آل البیت.
[5]  وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی، ج6، ص367، باب14، أبواب الخلل الواقع في الصلاة، ح 7، حدیث 8199، ط آل البیت.