درس خارج فقه استاد موسوی جزایری

92/11/08

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: موارد وجوب سجده سهو / موجبات سجده سهو و کیفیت و احکام آن /کتاب الصلاة
کلام در تتمه مساله بیستم است.
نماز احتیاط در ضیق وقت نماز عصر
و كذا الحال لو كان عليه صلاة الاحتياط للظهر و ضاق وقت العصر، لكن مع تقديم العصر يحتاط بإعادة الظهر أيضاً بعد الإتيان باحتياطها[1]
مثال این مورد در جایی است که مصلی نماز ظهر می خواند و در نماز شک می کند بین سه و چهار و بنا را بر چهار گذاشته و نماز را تمام می نماید. بعد از نماز لازم است نماز احتیاط بجا آورد، لکن متوجه می شود که در صورت اتیان نماز احتیاط فرصتی برای نماز عصر باقی نمی ماند. در این صورت اگر وقت فرصت برای خواندن تنها یک رکعت از نماز عصر علاوه بر نماز احتیاط باقی باشد، باید نماز احتیاط را مقدم بدارد و بعد از آن نماز عصر را اتیان نماید. زیرا بنا به قاعده من ادرک بقای فرصت خواندن یک رکعت نماز در وقت کفایت می کند. اما اگر در صورت خواندن نماز احتیاط فرصت برای یک رکعت از نماز عصر نیز باقی نماند باید نماز عصر را مقدم داشت. زیرا همانطور که بیان شد این مقدار از وقت مختص به نماز عصر بوده و امکان اتیان واجب دیگری در آن وجود ندارد.
در صورتی که نماز عصر مقدم شود، در لزوم اتیان نماز احتیاط بعد از نماز عصر دو قول وجود دارد. در صورت قائل شدن به جزئیتِ نماز احتیاط برای نماز ظهر، وقت نماز گذشته و امکان التحاق آن به نماز ظهر وجود ندارد، لذا اتیان آن نیز واجب نمی باشد بلکه مصلی باید نماز ظهر را اعاده کند. اما در صورت قائل شدن به استقلال و عدم جزئیت نماز احتیاط، لازم است که بعد از نماز عصر نماز احتیاط را بجا آورد و ضرورتی در اعاده نماز ظهر وجود ندارد. اما سید ماتن بدلیل تردد در جزئیت و استقلال نماز احتیاط قائل به لزوم احتیاط بعد از نماز احتیاط در صورت اخیر شده است. لذا ایشان بنا بر احتیاط جمع بین امرین نموده است. یعنی فرموده هم نماز احتیاط لازم است اتیان شود و هم نماز ظهر، اتیان نماز احتیاط بنا بر مبنای استقلال و اعاده نماز ظهر بنا بر مبنای جزئیت.
لکن به نظر ما که موافق نظر مرحوم خویی نیز هست، احتمال جزئیت ترجیح دارد و این ترجیح از ظهور کلام امام علیه السلام که فرمود: «فأتمّ ما ظننت أنّك قد نقصت»[2] استفاده می شود. امام علیه السلام در کلام خود از کلمه اتمام استفاده نموده که فقط با قول به جزئیت سازگار می باشد.
کلام در این فصل که مربوط به اجزای منسیه نماز بود به پایان رسید. البته منظور از اجزای منسیه خصوص تشهد و سجود بود که مرحوم خویی تشهد را نیز جزء اجزای منسیه ی لازم الاتیان نشمرد و به سجده سهو در مورد فراموشی آن اکتفا نمود. اما جبران سجده را لازم دانست.
ما نیز در محل بحث گفتیم که موافق کلام مرحوم سید خویی هستیم، لکن از باب احتیاط لازم است تشهد نیز قضا شود.
فصل، موجبات سجده سهو و کیفیت و احکام آن
فصل في موجبات سجود السهو و كيفيته و أحكامه[3]
این فصل در مورد علل وجوب سجده سهو و کیفت آن و همچنین در مورد احکام سجده سهو می باشد.
مساله اول، موارد وجوب سجده سهو
مسألة 1: يجب سجود السهو لأُمور:[4]
در این مساله مرحوم سید، عوامل وجوب سجده سهو را می شمرد، ما نیز در این جلسه تنها به بیان این موارد می پردازیم و بحث و استلال در مورد ادله و احکام آنها را به جلسات آینده می سپاریم.
الأوّل: الكلام سهواً ... الثاني: السلام في غير موقعه ساهياً ... الثالث: نسيان السجدة الواحدة ...، الرابع: نسيان التشهّد مع فوت محلّ تدارك ... الخامس: الشكّ بين الأربع و الخمس بعد إكمال السجدتين ... السادس: للقيام في موضع القعود أو العكس بل لكلّ زيادة و نقيصة لم يذكرها في محلّ التدارك...[5]
مورد اول تکلم سهوی در نماز و مورد دوم سلام سهوی، یعنی سلامِ نماز اگر سهوا اتیان شود، زائد در نماز و موجب سجده سهو می باشد بعد از آن فراموشی سجده، مورد دیگر تشهد منسیه، بعد از آن، شک بین چهار و پنج بعد از اکمال سجدتین، مورد بعد، قیام در محل قعود و عکس آن و در آخر هر زیادی و نقصی که مصلی در محل تدارک، متذکر آنها نگردد.
در صورتی که سبب سجده سهو متعدد شود، به این صورت که چند مورد از این اسباب در نماز پیش آیند یا یکی از آنها تکرار شود نیز باید سجدتین سهو نیز تکرار شوند.
اول، کلام سهوی
الأوّل: الكلام سهواً بغير قرآن و دعاء و ذكر، و يتحقّق بحرفين أو بحرف واحد مفهم في أيّ لغة كان.
مورد اول کلام سهوی بود. مرحوم سید می فرماید: کلامی که موجب سجده سهو است، باید کلامی سهوی غیر از قرآن و دعا و ذکر باشد. لذا اگر کلام سهوی از جنس قرآن یا دعا یا ذکر الله بود موجب سجده سهو نمی باشد زیرا این موارد در اثنای نماز مغتفرمی باشند. لذا منظور از تکلم، تکلم به کلام انسان ها است که درصورت عمد موجب بطلان و در صورت سهو موجب سجده سهو می باشد.
تحقق به حرفین به این معناست که این دو حرف دارای معنا باشند یا دارای معنا نباشند. زیرا در هر صورت به دو حرف کلمه گفته می شود. مثلا اگر مصلی بگوید: لا، هرچند به کلامی مهمل تکلم کرده، لکن گفته می شود تکلم نموده.
اما در صورتی که مصلی سهواً به یک حرف تکلم کند، مرحوم سید بین صورتی که آن حرف دارای معنا باشد و صورتی که حرف دارای معنایی نباشد تفصیل داده است. حرف با معنا در کلام عربی مثل«قِ» که امر از باب وقی یقی و «فِ» از باب وفی یفی و «لِ» از باب ولی یلی می باشند که در صورت تکلم آنها در نماز کلمه محسوب شده و موجب سجده سهو خواهند بود. اما اگر مفهم معنایی نباشند، صدق تکلم در نماز نکرده و موجب سجده سهو نمی باشند.
لکن مرحوم محقق خویی بخلاف سید ماتن می فرماید[6]: صدق تکلم می نمایند. زیرا اینها اصواتی هستند معتمد بر مخرج که مصداق تکلمند. زیرا مراد از تکلم صوت معتمد بر مخرجی می باشد. لذا در این موارد سجده سهو واجب است چه معنایی داشته و چه بدون معنا باشند. اما اگر تنها صوت بود و تکیه گاهی نداشت صدق تکلم نمی نماید.
حکم سجده سهو در صورت تخیل انتساب کلام به قرآن
و لو تكلّم جاهلًا بكونه كلاماً بل بتخيّل أنّه قرآن أو ذكر أو دعاء لم يوجب سجدة السهو لأنّه ليس بسهو[7]
مرحوم سید میفرماید: در صورتی که مصلی تصور کند که کلامی را که به آن تکلم می کند، از قر آن است ولکن در واقع آن کلام در قرآن نباشد، موجب بطلان نماز نبوده، زیرا کلام عمدی محسوب نمی گردد. در این مورد درست از که به کلام انسانها تکلم کرده ولی تکلم او به این کلام عمدی نبوده و قصد قرائت قرآن داشته، لذا مبطل نماز نمی باشد. اما در مورد سجده سهو سید می گوید: سجده سهو در مورد سهو و نسیان واجب می باشد، اما این تکلم اشتباه در موضوع است و سهوی و نسیانی نمی باشد تا موجب سجده سهو شود.
حکم تکلم در حال غفلت از نماز و سبق لسان و تنحنح
و لو تكلّم عامداً بزعم أنّه خارج عن الصلاة يكون موجباً، لأنّه باعتبار السهو عن كونه في الصلاة يعدّ سهواً
اگر مصلی غافل از نماز شود و در نماز تکلم کند موجب سجده سهو می باشد. البته این مورد با آنجا که مصلی یقین باطل به خروج از نماز داشته باشد و به همین واسطه تکلم کند، چون تکلم وی عمدی بوده موجب سجده سهو نمی باشد.
و أمّا سبق اللسان فلا يعدّ سهواً
منظور سید از این کلمات این است که، آنچه که موجب سجده سهو است باید دائر مدار سهو بگردد. لذا هرچه که عنوان سهو برآن صادق باشد موجب سجده سهو بوده و آنچه که این عنوان بر آن صدق نکند موجب سجده سهو نمی باشد. بنا بر این سبق لسان مثل اینکه جمله ای بدون اختیار از دهان انسان خارج شود مثلا بعد از حمد نا خود آگاه بگوید: «اضرب زیداً» سهوی نبوده و موجب سجده سهو نمی باشد.
و أمّا الحرف الخارج من التنحنح و التأوّه و الأنين الذي عمده لا يضرّ فسهوه أيضاً لا يوجب السجود[8]
تنحنح و تاوه مثل سرفه از جنس صوت می باشند ولی مصداق تکلم وکلمه نمی باشند. لذا از اساس از بحث خارج می باشند به صورتی که عمد آنها نیز مضر به صحت نماز نمی باشد.
دوم، سلام نماز در غیر محل آن
الثاني: السلام في غير موقعه ساهياً[9]
این مورد همانطور که در فصول گذشته بیان شد، در جایی است که مصلی بزعم اینکه نماز تمام شده سلام دهد ولی بعد از آن متوجه شود که نماز ناقص است و سلام را زائدا بر نماز بجا آورده. این مورد نیز موجب دو سجده سهو بعد از نماز می باشد.
انشا الله در جلسات آینده به بیان موارد و بررسی ادله موارد وجوب سجده سهو مفصلا خواهیم پرداخت.
والسلام


[1]  العروه الوثقی، السید محمدکاظم الطباطبایی الیزدی، ج3، ص294، ط مؤسسة النشر الاسلامي.
[2]  وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی، ج8، ص212، باب8، أبواب الخلل الواقع في الصلاة، ح1، حدیث 8194، ط آل البیت.
[3]  العروه الوثقی، السید محمدکاظم الطباطبایی الیزدی، ج3، ص294، ط مؤسسة النشر الاسلامي.
[4]  العروه الوثقی، السید محمدکاظم الطباطبایی الیزدی، ج3، ص294، ط مؤسسة النشر الاسلامي.
[5]  العروه الوثقی، السید محمد کاظم الطباطبایی الیزدی، ج3، ص294، ط مؤسسة النشر الاسلامي.

[6]   المستند فی شرح العروه الوثقی، السید ابو القاسم الخویی، ج8،ص344.
[7]  العروه الوثقی، السید محمد کاظم الطباطبایی الیزدی، ج3، ص295، ط مؤسسة النشر الاسلامي.
[8]  العروه الوثقی، السيد محمد كاظم الطباطبائي اليزدي، ج3، ص295، ط مؤسسة النشر الاسلامي.
[9]  العروه الوثقی، السيد محمد كاظم الطباطبائي اليزدي، ج3، ص296، ط مؤسسة النشر الاسلامي.