درس خارج فقه استاد موسوی جزایری

92/10/30

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: فراموش کردن جزئی از تشهد قضا / حکم قضای اجزای فراموش شده /کتاب الصلاة
مساله ششم، فراموش کردن جزئی از تشهد قضا
مسألة 6: إذا نسي بعض أجزاء التشهّد القضائي و أمكن تداركه فعله و أمّا إذا لم يمكن كما إذا تذكّره بعد تخلّل المنافي عمداً و سهواً فالأحوط إعادته ثمّ إعادة الصلاة، و إن كان الأقوى كفاية إعادته[1]
در این فرع می فرماید: اگر مصلی در نماز تشهدی را فراموش نمود بعد از اتمام نماز آن را قضا کرد، لکن در هنگام قضا کردن جزئی از آن را فراموش کرد که اتیان نماید اگر تدارک آن امکان داشته باشد یعنی مصلی فعل منافی با صحت نماز انجام نداده و یا مرتکب فعل طویل نشده باشد، باید آن را انجام دهد. اما در صورتی که امکان تدارک وجود نداشته باشد، مثلا بعد از تخلل منافی عمدی یا غیر عمدی یادش بیاید که تشهدش ناقص است، آنچه مناسب احتیاط است اعاده تشهد و بعد از آن اعاده نماز می باشد.
در فرض فوق، اعاده نماز به آن جهت است که حال نماز گزاری که تشهد ناقصش را بعد از تخلل منافی تصحیح کرده حال کسی است که تشهد را اتیان ننموده است. در صورتی که کسی تشهد را اتیان ننماید تا زمان بگذر، نمازش باطل خواهد بود. لذا ایشان فرموده : باید نماز را اعاده نماید.
لکن به نظر ما صحیح آن است که اعاده از او ساقط است. چرا که چنین تشهدی مشمول جریان حدیث لا تعاد می باشد. چرا که تنها چیزی که از حدیث لا تعاد استثنا شده ارکان نماز است و فرض بحث ما در مورد ارکان نمی باشد. لذا می گوییم قضای تشهد لازم است و مصلی چنین کرده اما در این میان چیزی را فراموش کرده که فرصت جبران آن نیز گذشته. نسیان آن نیز، نسیان ارکان نیست تا مبطل نماز باشد.
همانطور که حدیث لاتعاد در اصل نماز جاری می شود و می گوید: اعاده لازم نیست، در تشهد نیز جاری و حکم به عدم لزوم اعاده آن می کند.
مرحوم سید نیز بنا بر همین دلیل در انتها فرموده: اقوا کفایت اعاده تشهد است.
مساله هفتم، نحوه قضای اجزاء منسیه متعدده
مسألة 7: لو تعدّد نسيان السجدة أو التشهّد أتى بهما واحدة بعد واحدة، و لا يشترط التعيين على الأقوى، و إن كان أحوط، و الأحوط ملاحظة الترتيب معه[2]
در فرضی که اجزای منسیه متعدد باشند، لازم است بعد از نماز یکی پس از دیگری قضا شوند. البته لازم نیست که تعیین شود که مثلا این قضای اولین سجده و این قضای دومین سجده می باشد. بلکه اتیان دو سجده بعد از نماز کفایت خواهد کرد. چرا که تفاوتی بین دو سجده و جود ندارد.
همین حکم در مورد قضای روزه های قضا شده نیز وجود دارد. مثلا اگر کسی چند روز روزه قضا به گردن دارد، لازم نیست بگوید: این روزه قضا بجهت فلان روز و این روزه بجهت فلان روز. زیرا واجب بر گردن او معین نمی باشد. یعنی طبیعت کلی روزه برگردن اوست نه روزه ی بوصف خاص. لذا طبیعت کلی روزه و سجده و چیز های دیگر در ذمه است و تنها قضای کافی خواهد بود.
مرحوم سید نیز می فرماید: در فرض فوق تعیین لازم نمی باشد هرچند مناسب احتیاط است. دلیل احتیاط هم حُسن آن  است که در همه حال وجود دارد.
مساله هشتم، احتیاط، تقدیم آنچه زود تر قضا شده
مسألة 8: لو كان عليه قضاء سجدة و قضاء تشهّد فالأحوط تقديم السابق منهما في الفوات على اللّاحق. و لو قدّم أحدهما بتخيّل أنّه السابق فظهر كونه لاحقاً فالأحوط الإعادة على ما يحصل معه الترتيب و لا يجب إعادة الصلاة معه و إن كان أحوط.[3]
به نظر ما احوط در اینجا به معنی احتیاط مستحب است. زیرا پیشتر گفته شده که در قضای اجزای منسیه تعیین لازم نمی باشد. لکن ظاهر کلام سید احتیاط واجب است که دلیلی بر آن نداریم و تنها لازم است یک سجده و یک تشهد قضا شود و تقدمی بر یکدیگر ندارند.
مساله نهم، احتیاط، تکرار عمل در جایی که شک در سابق و لاحق است
مسألة 9: لو كان عليه قضاؤهما و شكّ في السابق و اللّاحق احتاط بالتكرار فيأتي بما قدّمه مؤخّراً أيضاً، و لا يجب معه إعادة الصلاة و إن كان أحوط، و كذا الحال لو علم نسيان أحدهما و لم يعلم المعيّن منهما.
گفته شد که تعیین سابق و لاحق ضرورتی ندارد لکن ظاهراً سید در این مساله احتیاط نموده است و فرموده: اگر مصلی در اینکه کدامیک مقدم است شک کند باید بوسیله تکرار عمل در هنگام قضا، احتیاط نماید. یعنی آنچه را ابتدا قضا نموده در آخر نیز تکرار نماید مثلا اگر مصلی ابتدا سجده را قضا نموده بعد از آن باید تشهد را قضا نماید و بعد از قضای تشهد دو باره قضای سجده را احتیاطا تکرار نماید. در این حال چه سجده و چه تشهد مقدم باشند به وظیفه خود عمل نموده است.

مساله دهم، حکمِ شک در نسیان تشهد و سجود
مسألة 10: إذا شكّ في أنّه نسي أحدهما أم لا لم يلتفت و لاشي‌ء عليه
اگر چنین شکی بعد از نماز باشد استصحاب عدم نسیان جاری می باشد. چرا که مفروض این است که نسیاناً ترک قضا شده یا خیر؟ در این حالت شائبه امر وجودی است. ترک عن نسیان امر حادثی است که مسبوق به عدم می باشد. لذا استحاب عدم در مورد آن جریان پیدا خواهد کرد. بنا بر این نباید به این شک اعتنا شود.
در صورتی هم که استصحاب را در این مورد جاری ندانیم می توانیم به اصالت البرائه مراجعه نماییم. زیرا شک در حدوث وجوب است. یعنی نمی دانیم که چیزی باعث وجوب قضا شده یا خیر؟ در این مورد اصالت البرائه نیز جاری خواهد بود.
أمّا إذا علم أنّه نسي أحدهما و شكّ في أنّه هل تذكّر قبل الدخول في الركوع أو قبل السلام و تداركه أم لا فالأحوط القضاء.[4]
در اینجا مرحوم سید به صورت دیگری از مساله اشاره نموده اند. در این صورت مصلی می داند که مثلا سجده ای را در محل خود اتیان ننموده، لکن شک او در این است که احتمال می دهد که قبل از رکوع متذکر نسیان سجده شده باشد و آن را قبل از رکوع جبران نموده باشد. در این صورت یعنی اگر سجده را جبران نموده باشد، چیزی بر گردن او نیست و مصلی در این فرض بریئ الذمه می باشد. اما اگر قبل از رکوع متذکر نشده باشد و جبران سجده ی منسیه ننموده باشد، باید قضای سجده را بجا آورد.
تفاوت این صورت با صورت سابق این است که در صورت اول، مصلی در اصل نسیان سجده شک داشت ولی در این صورت مصلی علم به نسیان دارد ولی شک او در جبران سجده منسیه است.
انشا الله در جلسه آینده در مورد وظیفه مصلی در این فرض به بررسی خواهیم پرداخت.
والسلام


[1] العروه الوثقی، السید محمدکاظم الطباطبایی الیزدی، ج3، ص287، ط مؤسسة النشر الاسلامي..
[2] العروه الوثقی، السید محمدکاظم الطباطبایی الیزدی، ج3، ص287، ط مؤسسة النشر الاسلامي..
[3] العروه الوثقی، السید محمدکاظم الطباطبایی الیزدی، ج3، ص288، ط مؤسسة النشر الاسلامي..
[4]  العروه الوثقی، السید محمدکاظم الطباطبایی الیزدی، ج3، ص288، ط مؤسسة النشر الاسلامي..