درس خارج فقه استاد موسوی جزایری

92/07/30

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع: صور دیگر شک /شک در عدد رکعات/کتاب الصلاة
 مساله سوم، شکوک موجب بطلان
 مسألة 3 : الشك في الركعات ما عدا هذه الصور التسعة موجب للبطلان كما عرفت
 شک در رکعات در غیر از صورر نُه گانه که در مساله سابق گذشت موجب بطلان نماز است. البته توضیح این مطلب نیز در مساله اول بیان شد.
 بیان تهافتِ کلام صاحب عروه
 ظاهراً تهافتی درکلام مرحوم سید یزدی وجود دارد، مبنی بر اینکه ایشان ابتدائاً هنگام اجمال قبل التفصیل شکوک آنها را به سه دسته تقسیم کرد اول: شکوک مبطله و آن را در هشت صورت منحصر نمود. دوم: شکوک صحیحه و آن نیز در نه صورت. و سوم شکوک لا اعتبار بها. لذا بنا بر این کلام ایشان شکوک باید منحصر در هشت صورتی که بیان شد باشند و نباید دو باره بحث آنها مطرح شود زیرا چنین به نظر می رسد که ایشان قصد دارد که تعدادی شک مبطل به شکوک مبطله اضافه نماید.
 مثال موردی را که از شکوک مبطله است و ایشان بیان ننموده این است: شک بین چهار و پنج در حال رکوع که موجب بطلان نماز می گردد. لذا ایشان می فرماید غیر از نه صورت شک صحیح هر شکی در عدد رکعات مبطل نماز است. همانطور که گفته شد ایشان در تقسیمات اولیه خود این شکوک مبطل را ذکر ننموده بودند.
 حال کدام مطلب صحیح است، آنچه که در ذکر شکوک مبطله در فصل اول آورد یا آنکه گفت: «ما عدا هذه الصور التسعة موجب للبطلان»؟ در جواب این سوال باید گفت مطلب دوم صحیح تر است. زیرا انحصار شکوک مبطل در هشت صورت صحیح نمی باشد و شکوک مبطله در آن هشت صورت منحصر نمی باشند، بلکه هر گونه شکی غیر از نُه صورت صحیح، مبطل نماز می باشد.
 قاعده اشتغال، علت بطلان
 صور شکوک معتبر و صحیح معلوم شدند، اما آنچه باعث حکم به بطلان صور دیگر می شود قاعده اشتغال می باشد، زیرا «اشتغال الیقینی یستدعی فراغ الیقینی» و نه فراغ احتمالی البته مرحوم خویی، بوسیله صحیحه صفوان قائل به اصالت البطلان شده و گذشت که ما در نظر ایشان مناقشه کردیم، سپس به صحیحه عبدالرحمن بن حجاج تمسک نمودیم.
 اما جواب این سوال که چرا بنا را بر اقل نگذاریم و به استصحاب عمل نکنیم، چنانکه سابقاً توضیح دادیم این است که عمل به استصحاب در باب عدد رکعات نماز موافق نظر عامه است و بنا بر روایات کثیره و نظر اصحاب مرجع در شک در رکعات نماز عمل به احتیاط و بنا بر اکثر نهادن در جایی که منافی صحت نماز نباشد مثل شک بین چهار و پنج و خواندن نماز احتیاط است و نه عمل به استصحاب و بنا را بر اقل گذاشتن که مبنای اجماعی عامه می باشد.
 احتیاط مستحب، اتمام نماز سپس اعاده
 لكن الأحوط فيما إذا كان الطرف الأقل صحيحا و الأكثر باطلا كالثلاث و الخمس و الأربع و الست و نحو ذلك البناء على الأقل و الإتمام ثمَّ الإعادة و في مثل الشك بين الثلاث و الأربع و الست يجوز البناء على الأكثر الصحيح و هو الأربع و الإتمام و عمل الشك بين الثلاث و الأربع ثمَّ الإعادة أو البناء على الأقل و هو الثلاث ثمَّ الإتمام ثمَّ الإعادة‌
 در شکوکی که از شکوک صحیحه نیستند همینطور از شکوک معلوم البطلان نیز نمی باشند، مثل شک بین سه و پنج ویا شک بین چهار و شش و امثال این موارد، هرچند ما فتوا به بطلان دادیم لکن احتیاط مستحب اقتضا می کند که بنا را بر اقل گذاشته و نماز را تمام کرد سپس نماز را از باب احتیاط اعاده کرد. منشا این احتیاط مستحبی، حرمت شکستن نماز واجب است، زیرا این احتمال نیز وجود دارد که نماز مصلی باطل نبوده و حرمت قطع نماز شامل این مورد نیز می شود. لذا بنا بر استحباب باید احتیاط نمود و نماز را تمام کرد و پس از آن نماز را اعاده نمود.
 لکن به این احتیاط نیز پاسخ داده شده که دلیل حرمت قطع نماز، اجماع است. که قطعا شامل این صورت که امکان تصحیح نماز وجود ندارد نمی شود. زیرا این حرمت در مورد قطع نماز صحیح است، حال آنکه صورت بحث جزء صور معلوم الصحت نمی باشد. لذا مانعی نیز از قطع نماز و شروع نماز ابتدائا وجود ندارد.