درس خارج فقه استاد موسوی جزایری

92/02/24

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع:طوائفی که نماز جمعه بر آنها واجب نیست/فصل فی صلاه الجمعه/کتاب الصلاه
 در جلسه قبل استثناء چند طائفه را از وجوب حضور ذکر کردیم که اگر نماز جمعه وجوب تعیینی داشته باشد دیگر بر این طوائف واجب نیست و اگر مثل زمان ما و زمان قصور ید امام قائل به وجوب تخییری شویم که حداقل تأکّد الطلب دارد دیگر نسبت به این طوائف تأکّد الطلب وجود ندارد.
 اگر چنانچه این طوائف خود را به نماز جمعه رساندند و نماز جمعه خواندند آیا نمازشان صحیح است؟
 قال فی الشرائع : « و کل هولاء اذا اتفق حضورهم صحه منهم و أجزأتهم عن الظهر » پس روایاتی که می گویند وضع عنهم که به معنای برداشتن بار از روی دوششان است در اصل همان تکلیف است که از روی دوششان برداشته شده است.
 که تکلیف هم همان وجوب است که مثل دیگران نیستند که بر آنها واجب باشد ولی اگر خواندند صحیح است . البته اطلاقاتی که نسبت به مطلوبیت و ثواب داشتن جمعه وارد شده اند هیچ قیدی ندارند و شامل این طوائف هم می شوند. از جمله این روایت ها :
 1 -وسائل الشيعة؛ ج، ص: 298
 بِإِسْنَادٍ يَأْتِي «3» قَالَ: جَاءَ نَفَرٌ مِنَ الْيَهُودِ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ ص- فَسَأَلُوهُ عَنْ سَبْعِ خِصَالٍ فَقَالَ- أَمَّا يَوْمُ الْجُمُعَةِ فَيَوْمٌ يَجْمَعُ اللَّهُ فِيهِ الْأَوَّلِينَ وَ الْآخِرِينَ «4»- فَمَا مِنْ مُؤْمِنٍ مَشَى فِيهِ إِلَى الْجُمُعَةِ- إِلَّا خَفَّفَ اللَّهُ عَلَيْهِ أَهْوَالَ يَوْمِ الْقِيَامَةِ- ثُمَّ يُؤْمَرُ بِهِ إِلَى الْجَنَّةِ [1] .
 2 ـ وسائل الشيعة؛ ج، ص: 297
 فِي الْمَجَالِسِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ إِبْرَاهِيمَ بْنِ نَاتَانَةَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ أَبِي زِيَادٍ النَّهْدِيِّ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ بُكَيْرٍ قَالَ: قَالَ الصَّادِقُ ع مَا مِنْ قَدَمٍ سَعَتْ إِلَى الْجُمُعَةِ- إِلَّا حَرَّمَ اللَّهُ جَسَدَهَا عَلَى النَّارِ [2] .
 این روایات اطلاق دارند ومخصصی هم ندارند و روایاتی که می گویند وضع عنهم فقط تکلیف را بر می دارند والّا صحت نماز باقی است. در جواهر در همین بحث بعد از اینکه می فرماید نماز جمعه در حق این طوائف صحیح است می فرماید اختلافی وجود ندارد بین فقها که نماز این طوائف صحیح است.
 در مدارک هم آمده که این مسئله بین اصحاب امری قطعی است که نماز جمعه این طوائف صحیح است. همچنین از کتاب منتهای علامه نقل کرده اند که خلافی در این مسئله نسبت به عبد و مسافر وجود ندارد و نمازشان صحیح است.
 در کشف اللثام هم آمده که اختلافی نیست که نماز جمعه نساء صحیح است.
 در نهایت صاحب جواهر می فرماید شاید ما قائل به اجماع نسبت به این مسئله شویم.
 قولی هست که می فرماید آنچه از این طوائف برداشته شده وجوب آمدن به نماز جمعه است و الّا اگر آمدند حالشان حال دیگران است و باید نماز جمعه بخوانند که جواهر هم همین مطلب را ذکر کرده است و اضافه کرده که تهذیب و نهایه وکافی ( ابی الصلاح حلبی) و الغنیه( سید بن زهره) و سرائر ( ابن ادریس) و نهایه الاحکام هم این مطلب را اشاره کرده اند . باید ببینیم مستند این حرف چیست که البته در این باب حدیثی داریم.
 وسائل الشيعة؛ ج، ص: 337
 مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ عَبَّادِ بْنِ سُلَيْمَانَ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ سُلَيْمَانَ عَنْ حَفْصِ بْنِ غِيَاثٍ قَالَ: سَمِعْتُ بَعْضَ مَوَالِيهِمْ سَأَلَ ابْنَ أَبِي لَيْلَى عَنِ الْجُمُعَةِ- هَلْ تَجِبُ عَلَى الْمَرْأَةِ وَ الْعَبْدِ وَ الْمُسَافِرِ فَقَالَ لَا- قَالَ فَإِنْ حَضَرَ وَاحِدٌ مِنْهُمُ الْجُمُعَةَ مَعَ الْإِمَامِ- فَصَلَّاهَا هَلْ تُجْزِيهِ تِلْكَ الصَّلَاةُ عَنْ ظُهْرِ يَوْمِهِ- قَالَ نَعَمْ قَالَ وَ كَيْفَ يُجْزِي- مَا لَمْ يَفْرِضْهُ اللَّهُ عَلَيْهِ- عَمَّا فَرَضَهُ اللَّهُ عَلَيْهِ إِلَى أَنْ قَالَ- فَمَا كَانَ عِنْدَ ابْنِ أَبِي لَيْلَى فِيهَا جَوَابٌ- وَ طَلَبَ إِلَيْهِ أَنْ يُفَسِّرَهَا لَهُ فَأَبَى- ثُمَّ سَأَلْتُهُ أَنَا عَنْ ذَلِكَ فَفَسَّرَهَا لِي- فَقَالَ الْجَوَابُ عَنْ ذَلِكَ- أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فَرَضَ عَلَى جَمِيعِ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ- وَ رَخَّصَ لِلْمَرْأَةِ وَ الْمُسَافِرِ وَ الْعَبْدِ أَنْ لَا يَأْتُوهَا- فَلَمَّاحَضَرُوا «1» سَقَطَتِ الرُّخْصَةُ- وَ لَزِمَهُمُ الْفَرْضُ الْأَوَّلُ- فَمِنْ أَجْلِ ذَلِكَ أَجْزَأَ عَنْهُمْ- فَقُلْتُ عَمَّنْ هَذَا قَالَ عَنْ مَوْلَانَا أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع [3] .
 حفص از عامی هایی است که شیخ روایتش را قبول کرده است.
 و اصحاب هم عمل میکنند. پس این طوائف می توانستند نیایند ولی حالا که آمدند دیگر واجب است جمعه بخوانند .
 ابن ابی لیلی قاضی معروف اهل سنت است زیرا از او سوال می شده و جواب میداده زیرا ابن ابی لیلی غیر معروف در مقام پاسخگویی به سوالات نبوده است. ابن ابی لیلی هر چند شیعه نیست اما بعید نیست که بگوییم و ثاقت در کلام را داشته است اما در مجموع روایت سندش معتبر نیست در هر صورت چه روایت را قبول کنیم چه قبول نکنیم بسیاری از بزرگان که گفته شد نظرشان همین است. پس جمع بندی بحث این است که دو مطلب داریم.
 مطلب 1 : ظاهر شرائع می گوید که آنچه ساقط است وجوب صلاه الجمعه است لکن اگر خوانده شد صحتش جاری است.
 مطلب 2 : بسیاری از اعلام گفته اند که آمدن به نماز واجب نیست و از آنها ساقط شده لکن اگر آمدند مانند دیگران باید نماز جمعه بخوانند که البته مستندی ذکر نکرده اند اما ما روایتی را پیدا کردیم که ذکرش گذشت.


[1] وسائل الشيعة، ج7، ص298
[2] وسائل الشيعة، ج7، ص297
[3] وسائل الشيعة، ج7، ص 337